نتیجه، تغییر فرهنگ اشتغال دارند.

1-2- 3- توسعه فرهنگی توسط فرهنگسرا :

فرهنگ جامعه همواره در تحول و تطور است و، اگر تغییرات كنترل شده (كنترل تغییرات فرهنگ : ساز و كاری اندیشیده شود كه، بوسیله ی آن فرهنگ جدید به« توسعه فرهنگی » ساحت آگاهی مردمان بیشتری برسد) نباشند خود می توانند عامل مشكلات عدیده ای باشند؛ بنابر این برای جلوگیری از این بیمار یهای فرهنگی ، باید چاره اندیشی كرد. در جامعه همواره كسانی كه به ارائه نظریه و بطور كلی به بالندگی فرهنگ می پردازند از جمعیت زیادی  برخوردار نمی باشند؛ عامه مردم تنها می توانند استفاده كننده های این فرهنگ ها باشند. اگر در جامعه ایی سیاست گزاران فرهنگی نتوانند شرایطی را مهیا كنند كه مردمان بیشتری به فرهنگ جدید دسترسی پیدا كنند، در آن صورت آن جامعه نتوانسته است، در مسیر توسعه گام بگذارد .آراء و نظرات تازه كه توسط نظریه پردازان جامعه برای حل مسائل نظری و یا رفع مشكلات عملی انسان بوجود می آیند، اغلب برای عامه مردم قابل فهم و در نتیجه، قابل استفاده نیست. به همین دلیل همواره به لحاظ فرهنگی فاصله ایی بین نظریه پردازان و عامه مردم وجود دارد، كه باعث می شود، اكثریت افراد جامعه قادر به درك نظریه های جدید نباشند، نظریه هایی كه برای حل مسائل و یا رفع مشكلات همین مردم ایجاد شده اند.بنابراین سیاست گزاران فرهنگی باید شرایطی را در جامعه طراحی کنند « سیاست های توسعه فرهنگی » ، تا گروه دیگری از افراد جامعه و مورد نیاز فرایند توسعه كه

 از آنها به روشنفكران و هنرمندان تعبیر می كنیم، به لحاظ كمی و كیفی رشد یابند. این قشر در فاصله بین نظریه پردازان و عامه مردم قرار می گیرند تا بدینوسیله فكر و نظر ارائه شده توسط نظریه پردازان را به زبانی عامه فهم برای عموم مردم، ارائه كنند تا برای آنها قابل استفاده باشد. اگر چنین امری محقق شود، می توان ادعا كرد كه گام

یک مطلب دیگر :

 

با ۱۰ هزار دلار، ماشین خود را از راننده بی نیاز کنید

 مهمی در مسیر توسعه فرهنگی برداشته ایم. از آنچه در مورد روشنفكران و هنرمندان گفته شده؛ این چنین برمی آید كه، اهمیت این لایه اجتماعی در فرایند توسعه به هیچ روی كمتر از نظریه پردازان نیست و، غیبت آنها به همان اندازه خطرآفرین است كه عدم حضور پدیدآورنده گان اندیشه؛ بنابراین، در یك جامعه همواره باید نهادهایی باشند كه به تربیت این افراد در سطح جامعه دست بزنند. با توجه به مطالب فوق، با اندكی مسامحه و صرفاً جهت فهم آسا نتر موضوع، می توان افراد جامعه را از منظر فرهنگی (كاركرد آنها در فرایند توسعه) به سه گروه یا لایه ی اجتماعی تقسیم كرد كه به شرح زیرند لایه ی اول: نظریه پردازان؛ كه همواره در جامعه از جمعیت كمی برخوردارند.لایه ی دوم: هنرمندان و روشنفكران؛ كه جمعیت آنها نسبت به لایه ی اول بیشتر است.لایه ی سوم: عامه ی مردم؛ كه بیشترین جمعیت را در بین این سه گروه دارند.هر چه ارتباط، میان این سه لایه فرهنگی جامعه از كیفیت بالاتر و دوام بیشتری برخوردار باشد، می توان ادعا كرد، كه، جامعه در مسیر توسعه گام برمی دارد. زیرا به این ترتیب افكار، آراء و نظرات بواسطه ی لایه دوم به ساحت آگاهی لایه سوم می رسد. كه البته این نیازمند آن است كه:

اولاً: شرایط و بستر لازم، جهت تربیت نظریه پردازان یعنی لایه اول و روشنفكران و هنرمندان یعنی، لایه دوم فراهم باشد.ثانیاً: ساز و كار مناسب برای در تماس مداوم بودن این سه لایه اندیشیده شود.نكته ای كه لازم است در اینجا به آن پرداخته شود، این است كه، فرهنگسرا به عنوان یك كالبد معماری  تنها یكی از راهكارهایی است كه با هدف ایجاد شرایط مناسب برای رویارویی این لایه های فرهنگی جامعه و خصوصاً لایه های دوم و سوم ایجاد شده است و، هدف نهایی آن كمك به فرایند توسعه فرهنگی است.كاركرد فرهنگسرای موسیقی  های موجوددر راستای تامین هدف عمده فرهنگسرای موسیقی  – یعنی كمك به توسعه ی فرهنگی- دو فعالیت اصلی در آن جریان دارند:

-1 آموزشی

-2 برگزاری محافلی در رابطه با موسیقی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...