2-3-نقشه به مثابه قدرت : جی. بی. هارلی.. 18

2-3-1-زمینه­های سیاسی نقشه. 20

2-3-2-روش­های استفاده از نقشه. 20

2-3-3-سمبلیسم کاتوگرافیک قدرت.. 21

2-4-منظره و هنر غرب.. 22

2-4-1-از زمین تا منظره، از منظره تا هنر. 22

2-4-2-منظره، امر فرعی.. 23

2-4-3-منظره، مکان دلپذیر. 23

2-4-4-مناظر خوشنما 24

2-4-5-منظره و نقشه. 24

2-4-6-قاب منظره. 26

2-4-7-امر شکوهمند. 31

 

2-4-8-طبیعت: تصویر یا فعل و انفعال. 31

2-4-9-از منظره تا زمین.. 32

2-5-منظره معاصر در هنر: کوین پیترز. 33

فصل سوم. 35

هنرمندان منظره­پرداز معاصر. 35

3-1-دیوید هاکنی(1937-) 37

3-2-آنزلم کیفر(1945-) 45

3-3 رابین اُنیل(1977-) 52

3-4-بنجامین ادواردز(1970-) 60

3-5-مارک لومباردی(1951-2000) 66

3-6-الیگریو اِ بواِتی(1940-1994) 76

فصل چهارم. 83

نتیجه­گیری.. 83

فهرست منابع فارسی: 90

فهرست منابع لاتین: 90

کتاب­ها: 90

نشریات: 91

سایت­ها: 91

فهرست منابع تصویری: 95

گزارش پروژه عملی.. 99

یک مطلب دیگر :

 

تصاویر پروژه عملی مجموعه قلمرو نامحدود. 102

منظره­پردازی در هنر علیرغم ظهور دیرهنگامش ریشه­ای دیرینه دارد. حتی اگر منظره­پردازی را هم در نظر نگیریم، رابطه تنگاتنگمان با طبیعت ما را از توجه به منظره و محیط اطرافمان ناگزیر می­کند. ما درون طبیعت زندگی می­کنیم و “قرن­هاست که در ذهن خود عمل تبدیل زمین به منظره را انجام می­دهیم.”
(اندروز، 1388 :11)

منظره در دیدگاه افراد مختلف تعاریف مختلف پیدا می­کند؛ برخی مانند آلبرتی[1] آن را فضا و نمایی دلپذیر می­دانند (اندروز،1388: 74) که از دوردست به آن می­نگریم، گروهی مانند جیل کاسید[2] آن را
محیط­زیستی در نظر می­گیرند که پویا است و به طور مداوم تغییر می­کند -ممکن است این تغییر
پروسه­ای طبیعی باشد مانند فرسایش خاک و یا تحت تأثیر انسان­ها مانند ساخت شهر و قطع درختان- و برای گروهی دیگر مانند دنیس کاسگرو ساختاری اجتماعی است که منتج از پیشینه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ساکنان آن است. منظره هر کدام از این­ها که باشد، سرآغازش به­طور جدی در تاریخ هنر در قرن شانزدهم و به­واسطه استفاده هنرمندان از[اصطلاح] آن به­عنوان یک عبارت تکنیکی به منظور تصویر یک نما بود.

منظره­پردازی تا اوایل و اواسط قرن شانزدهم در تصاویری که حاوی پیام­های تاریخی یا مذهبی بودند، در پس­زمینه قرار داشت و زمینه­ای برای فعالیت­های انسانی بود. اما در همین قرن بود که هنرمندان مسلم شمال اروپا با استقلال بیش­تری شروع به منظره­پردازی کردند. در مباحثات تئوری نیز پرداخت به ایده منظره­پردازی تا این قرن ممکن نشده بود. “جووانی پاولو لامازو[3] اولین نویسنده­ای بود که به­طور رسمی زیبایی­شناسی منظره را با ایجاد تمایز میان مکان­های ممتاز[4] و مکان­های لذت­بخش[5] در اثرش به­نام
رساله­ای در مورد هنر نقاشی[6](1584) مورد بحث قرار داد (His, 1936) علیرغم وجود تعداد زیاد
نقاشی­های منظره در قرن شانزدهم، نقاشی منظره تا ظهور مکاتب هلندی و فنلاندی و آثار هنرمندانی چون رویسدال[7]، روبنس[8] در قرن هفدهم به موفقیت نائل نشد. در این قرن بود که افرادی مانند
راجر د. پایلز[9]، آندره فلایبن[10] و ساموئل وان هوگستراتن[11] ایده منظره را تعریف و دسته­بندی کرده، ارتقا دادند. در قرن هجدهم نقاشی منظره در پاسخ به جو سیاسی و اجتماعی که توسط رژیم­های کهن انگلستان، فرانسه و باقی اروپا به­وجود آمده بود، گسترش یافت و رویکردهای تازه­ای نسبت به محیط طبیعی پدیدار شد. به­طور خلاصه در طول این قرن نقاشی منظره مورد توجه و علاقه­مندی رو به رشد از جانب هنرمندان و حامیان هنری واقع و تبدیل به ژانری هرچه بیش­تر قابل احترام شد. هم­راستا با این فعالیت­ها بازتاب­های مهمی در رابطه با ایده منظره -به­خصوص در ارتباط با امر والا[12]- به­وجود آمد. پس از وقایع و تحولات عظیم وابسته به انقلاب فرانسه هنر منظره­پردازی در قرن نوزدهم به ژانر اصلی هنرمندان و حامیان هنری و مجموعه­داران شد. این دوران با ظهور جنبش­های امپرسیونیسم و پست­امپرسیونیسم اروپا و رودخانه هادسن در آمریکا، دوران اوج شکوفایی نقاشی­های منظره شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...