داخلی و خارجی می­باشد و تا این ضعف جبران نشود امیدی بر حلّ مشکلات نخواهد بود. در این راستا در برخی از شاخه­های علمی مانند علوم دقیقه – ریاضیات، شیمی، فیزیک، پزشکی، شاخه­های مختلف مهندسی و… – میتوان دست به کپی­برداری زده و با به خدمت گرفتن دستاوردهای علمی دیگران بر ضعف علمی در این ابعاد غلبه کرد. امّا در حوزه­ی علومانسانی مسأله به گونه­ی دیگری است. ویژگی خاص علومانسانی ایجاب می­کند که این علوم را در بستر زمانی، مکانی و اندیشه­ای خود مورد بررسی قرار دهیم. کپی­برداری نابجا و استفاده­ی این علوم در شرایط زمانی، مکانی و اندیشه­ای دیگر، نه تنها نمی­تواند مشکلی را بر طرفکند حتّی باعث ایجاد بحران­ها و مشکلات گوناگون بیشتری نیز میشود.

در این میان رشته­ای مانند علوم سیاسی به عنوان « مجموعه­ای از آگاهی­های اجتماعی که وظیفه­ی آن شناخت منظم اصول و قواعد حاکم بر  روابط سیاسی میان نیروهای اجتماعی در داخل یک کشور، و روابط دولت­ها در عرصه­ی بین­المللی است.» ( عالم، 1379: 31 ) اهمیّت ویژه­ای دارد. بسیاری از نظریات و مفاهیم علوم سیاسی در بستر زمانی بعد از رنسانس، در حوزه­ی اروپای غربی و در غالب پارادایم اومانیسم و لیبرالیسم مطرح شده است. استفاده آن در شرایط زمانی، مکانی و اندیشه­ای دیگر آثاری به مراتب مخرب­تر از سایر شاخه­های علومانسانی دارد. تغییر هویّت و ماهیّت سیاسی –اجتماعی یک جامعه و نظام سیاسی حاکم بر آن که حتّی می­تواند مقدّمه­ای بر تغییر عقاید و باورهای یک جامعه شود از مهمترین آثار آن است.

در این میان جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور اسلامی که داعیه­دار برقراری نظام سیاسی مبتنی بر اسلام است نمی­تواند از نظریات و مفاهیم مطرح در علوم سیاسی­ای استفادهکند که کمترین سنخیتی با افکار و اندیشه­های اسلامی داشته و در بستر دیگری رشد نموده­اند. استفاده از چنین اندیشه­هایی خطر تغییر هویّت و ماهیّت نظام سیاسی واجتماعی کشور اسلامی ایران را به دنبالخواهد داشت. اینجاست که بحث لزوم جنبش نرم­افزاری و تولید علم مطرح شده و به فرموده­ی مقام معظّم

پایان نامه

 رهبری حیات و ممات نظام جمهوری اسلامی به این امر بسته است.

چنانچه جامعه­ی علمی و نخبگان ما در حوزه­ی علوم سیاسی به سمت جنبش نرم­افزاری و تولید علم حرکت نکرده و اقدام به بومی­سازی آن نکنند باید منتظر چنین عواقبی بود.

 

2-1-طرح مسأله

علوم سیاسی از آن دست رشته­هایی است که نقش بسیار مهمی در شناخت و مدیریت جوامعانسانی دارد. هماره تغییر و تطورهایی که در این رشته رخ می­داده سرمنشأ حرکت­های بزرگ در تاریخ بوده است. در واقع به نوعی می­توان علوم سیاسی را علم درمان دردهای یک جامعه دانست. نکته­ای که در  اینجا مهم به نظر    می­رسد این است که این علم به شدّت متأثر از متن فلسفی، اجتماعی، فرهنگی و حتّی اخلاقی­ای است که در آن شکل می­گیرد و مبتنی بر همان متن به ارائه­ی راهکار می­پردازد. بنابراین بین علوم سیاسی و آن جامعه­ای که  این علم در آن شکل گرفته است ارتباط عمیقی وجود دارد. امروزه اکثر نظریاتی که در حوزه­ی علوم سیاسی مطرح است متأثر از فضای بعد از رنسانس و عصر روشنگری است. فضایی که مفاهیمی چون اومانیسم و سکولاریسم در رأس مفاهیم آن قرار دارند. بنابراین به نظر می­رسد این علوم در جامعه ما که از لحاظ دیدگاه فلسفی، اجتماعی، فرهنگی و بالاخص اخلاقی با غرب جدید متفاوت است چندان کارایی نداشته باشد و  تجربه­ی 30 سال پس از انقلاب و ضعف و رخوتی که در

یک مطلب دیگر :

دانلود تحقیق با موضوع ساختار سازمانی

 علوم سیاسی در دانشگاه­های ما در این دوران شاهدش بودیم سندی بر این مدعاست. گویی که این علوم بیگانه با جامعه ما هستند و  این یک واقعیّت است.  این علوم به هیچ­وجه متناسب با مؤلفه­های فکری، فلسفی، فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی ما نبوده است. تأکید و اصرار بر استفاده از این علوم که بسیاری از نظریات و مفاهیم آن در بستر زمانی بعد از رنسانس، در حوزه­ی اروپای غربی و در غالب پارادایم اومانیسم و لیبرالیسم مطرح شده است ممکن است آثار مخربی در جامعه­ی برجای بگذارد.

بنابراین بازنگری در علوم سیاسی موجود، امری ضروری به نظر می­رسد و  این امر بطور منطقی و دقیق شکل نمی­گیرد مگر با جنبش نرم­افزاری و تولید علم در علوم سیاسی. با تولید علم در علوم سیاسی است که می­توان امید به شکل­گیری و تدوین علوم سیاسی­ای داشت که مبتنی بر مؤلفه­های فکری، فلسفی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی باشد تا از  این طریق بتواند آن کارایی لازم و مفید در راستای درمان دردهای کشور را داشته باشد.

 

3-1-سؤال اصلی پژوهش

سؤال محوری که در این پژوهش به دنبال پاسخ دادن به آن هستیم این است که مبانی و اصول جنبش     نرم­افزاری و تولید علم در علوم سیاسی چیست؟ به تعبیر دیگر برای تولید علم در علوم سیاسی چه مقدّماتی لازم است و اصول انجام این کار بر چه چیزهایی بنا شده است؟ توجّه شود که ما در این پایان­نامه به دنبال تولید علم در علوم سیاسی نیستیم. یعنی قرار نیست نظریه­ای جدید در علوم سیاسی ارائه کنیم. بلکه       می­خواهیم راه­های تحقق چنین امری را تبیین کنیم.

 

4-1- روش­شناسی پژوهش

ما در این پایان­نامه سعی بر آن داریم تا ابتدا با ارائه تعریفی روشن از تولید علم، مبانی و اصول آن را در علوم سیاسی مطرح نماییم. لازم است به این نکته اشاره شود که ما در این پایان­نامه قصد تولید علم در علوم سیاسی را نداریم. بلکه می­خواهیم به مقدّمات و مبانی چنین حرکتی در علوم سیاسی اشاره کنیم. لازمه­ی تبیین مبانی تولید علم در علوم سیاسی، داشتن نگاهی کلان­نگر است. یعنی باید ابتدا از زاویه­ی مفهوم علم و سپس علومانسانی وارد بحث علوم سیاسی شد. بسیاری از مؤلفه­ها و مبانی­ای که در باب تولید علم در علوم سیاسی مطرح است ابتدا باید در چهارچوب مفهوم علم و علوم­انسانی تبیین شود. ابتدا باید بسیاری از مبانی و مؤلفه­ها در علم و علوم­انسانی تغییرکند، سپس وارد بحث علوم سیاسی شویم. از همین رو در این پایان­نامه نگاه از بالا به پایین، سیر از علم به علوم­انسانی و از علوم­انسانی به علوم سیاسی است. « فلسفه­ی علوم سیاسی زیرمجموعه‏ای از فلسفه­ی علوم اجتماعی، و فلسفه­ی علوم اجتماعی زیرمجموعه‏ای از فلسفه­ی علم به شمار می‏رود. پس پژوهش از فلسفه­ی علم به سمت فلسفه­ی علوم اجتماعی و سپس فلسفه­­ی علوم سیاسی، حركت از کلّی به جزئی است» (حقیقت، 1382: 162)

نوع نگاه ما در این پایان­نامه مبتنی بر فلسفه­ی علم است. در همین راستا ما مبانی تولید علم در علوم سیاسی را از سه منظر هستی­شناسی، معرفت­شناسی و روش­شناسی که خود بخشی از فلسفه­ی علم است، تبیین می­کنیم. این سه مفهوم رابطه­ی مسقیمی با هم داشته و بترتیب هر کدام تعیین کننده­ی دیگری    می­باشد. این سه حوزه­ی هستی­شناسی، معرفت­شناسی و روش­شناسی ابتدا در چهارچوب علم، سپس علوم­انسانی و در نهایت علوم سیاسی مطرح می­شود. سعی شده در این سه حوزه مبتنی بر پاردایم اسلامی عمل شود. یعنی تفکر اسلامی در این موارد اساس کار ما قرار می گیرد.

البتّه نباید از این نکته غافل شد که یکی از پایه­های تبیین مبانی و اصول جنبش تولید علم حرکت در بستر فسلفه­ی علم و مبتنی بر مؤلفههای آن است. جنبه­ی مهم دیگری که باید مبانی و اصول جنبش نرم­افزاری و تولید علم بر اساس آنها شکل بگیرد جامعه­شناسی علم است. یعنی بررسی مؤلفه­های اجتماعی مؤثر بر تولید علم. این بخش از کار میتواند در قالب پایان­نامه و پژوهش مستقلی توسط علاقه­مندان به این حوزه­ی مطالعاتی پی­گیری شود، ولیکن در این پایان­نامه سعی شده حداقل در قسمت ارائه راهکارها و پیشنهادات به برخی از مؤلفه­های اجتماعی در تولید علم نیز توجه شود.

روش مورد استفاده در این پایان­نامه مبنایی و تئوریک بوده و مطالعات کتابخانه­ای اساس کار جمع آوری  داده­ها می­باشد.

نکته­ای که لازم است در اینجا توضیح داده شود این است ما در حوزه فکری و فلسفی در این پایان­نامه قرآن را مبنا  و اساس کار خود قرار می­دهیم. یعنی هر جا که بحث از اسلام و مبانی اسلام و معارف اسلامی می­کنیم در واقع قرآن و حدیث را معیار قرار داده­ایم.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...