آموزش مهارت های کاربردی




جستجو



 



از آنجایی که در این قطعه برخورد نسبتاً آزادی با فرم سونات شده و قوانین سنتی سونات از جمله روابط تنال بین بخشها و… چندان رعایت نشده و این قطعه تنها در یک موومان نوشته شده نام آن را “فانتزی برای ویولن و ارکستر” انتخاب نمودم.

در قسمت نظری پس از نگاهی به فرم سونات و مختصری درباره کنسرتو به آنالیز قطعه پرداخته شده و قطعه از نظر فرم، هارمونی، کنترپوان و ارکستراسیون مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

 

نگاهی به فرم‌ سونات:

طرح کلی این فرم را می توان به شکل زیر ترسیم نمود:

 

البته این طرح فقط یک طرح کلی از موومان اول است و رعایت این شکل به‌ عنوان یک اصل ثابت ضرورتی ندارد. در‌ تعریف کلاسیک سونات فرمی مبتنی بر تقابل دو تم است که در اولین بیان هم از لحاظ تماتیک و هم از لحاظ تنال (تم 1 در تنالیته اصلی و تم 2 درتنالیته فرعی) دارای کنتراست هستند و پس از دولوپمان، هردو درتنالیته اصلی تکرار میشوند. درنمونه های قدیمی‌تر، تکرار بخش‌ها شبیه به تکرار در فرم سه تایی ساده دیده می‌شود، مثلا:

اغلب فقط اکسپوزیسیون تکرار می‌شود و در بسیاری از موارد نیز تکرار وجود ندارد. کنتراست بین تم‌ها (از هر نوعی که باشد)، یکی از اصلی‌ترین نیروهای محرک در فرم سونات است. لفظ سونات ممکن است به یک قطعه چند موومانی یا فرم یک موومان خاص از قطعه (معمولا موومان اول و آخر) اطلاق شود.

در اغلب سمفونی‌ها وکنسرتوهای سازی دست کم موومان اول به فرم سونات است و می‌توان چنین پنداشت که این فرم مظهر تقارن و توازن درتاریخ پرشکوه موسیقی کلاسیک است. می‌توان گفت فرم سونات در نظر مردم دوره کلاسیک و بعدتر دارای همان اهمیتی است که فرم فوگ در نظر مردم اوایل قرن 18 بوده است. البته سونات در زمان باخ و هایدن اغلب کلمه ای بود که در مقابل کانتاتا[1] قرار می‌گرفت یعنی سونات قطعه‌ای بود برای نواختن با ساز و کانتات قطعه‌ای بود برای آواز. می‌گویند فرم سونات از ابتکارات کارل فیلیپ امانوئل باخ پسر بزرگ باخ می‌باشد که بعداً توسط موتسارت و هایدن به کمال رسید.

بطور کلی فرم سونات معمولاً برای مومان اول یک سونات (به مفهوم قطعه بزرگ چند موومانی)، کوارتت زهی، سمفونی یا هر اثر دیگری که دارای اهمیت مشابهی باشد به کار گرفته می‌شود. به عقیده برخی فرم سونات از فرم دوتایی ریشه گرفته و رشد کرده ولی به محض این‌که توانسته رشد کافی بکند و به عنوان یک فرم مستقل و قابل تشخیص درآید دارای سه قسمت متمایز و برجسته شده است که طبق سنت کلاسیک به این صورت است:

قسمت نمایش سوژه‌ها (اکسپوزیسیون[2]) :

که در لغت به معنی عرضه، ارائه و نمایش است و شامل ارائه تم اول یا گروه تم اول در تنالیته تونیک است که در پی آن پاساژهای انتقالی تم اول را به تم دوم وصل می کنند و فضایی برای ارائه تم دوم که بیشتر حالت لیریک و تغزلی دارد و معمولاً در تنالیته نمایان یا ماژور نسبی است را مهیا می‌سازد. اولین حوزه تنال حاوی مواد تماتیک اصلی موومان است. مواد تماتیک بطور مشخص و کامل ایده‌های ملودیکی را معرفی می‌کند که طرح و ریتم آنها برجسته و به آسانی قابل تشخیص است. اولین حوزه تنال ممکن است به یک کادنس کامل منتهی شود یا بدون توقف به یک عبارت انتقالی هدایت شود. رابط یک عبارت معمولاً مدولاسیون کننده است که به دومین حوزه تنال راه می‌گشاید.

هرچه فرم سونات کامل‌تر و پخته‌تر شد نقش‌های متعدد دیگری به رابط محول گردید. رابط ممکن است بصورت واضح و مستقیم به تنالیته جدید مدولاسیون کند یا اینکه ممکن است تنالیته مورد هدفش را تا لحظه آخر در ابهام قرار دهد یا اینکه حتی اصلا مدولاسیون نکند. درهرحال، رابط همیشه فاقد استحکام اولین حوزه تنال است. اگر

یک مطلب دیگر :

کارایی و نا کار آمدی بازار سرمایه

 دومین حوزه تنال فقط انتقال اولین حوزه تنال باشد(تم دومی ارائه نشود)، اکسپوزیسیون مونوتماتیک نامیده می‌شود. هایدن آهنگسازی است که نوشتن اکسپوزیسیون‌های مونوتماتیک را پایه گذاری کرد. در بسیاری از اوقات قبل از نمود تم یا گروه‌های تمی اول،  بخشی بعنوان مقدمه می‌آید یا گاهی بخشی کوتاه‌تر بعنوان ماتریال مقدماتی آورده می‌شود.

تم دوم معمولاً با یک کادنس کامل این قسمت را در تنالیته نمایان به پایان می‌رساند و در بسیاری اوقات سرتاسر قسمت اکسپوزیسیون دوباره تکرار می‌شود. تم‌های مختلف به وسیله پاساژهای پل‌وار یا انتقالی به یکدیگر مرتبط  می‌شوند.

قسمت گسترش[3]

این قسمت در تنالیته نمایان شروع شده و در آن موتیوها یا تم‌های معرفی شده در اکسپوزیسیون بصورت‌های جدید و با ترکیبات تازه‌ای در تنالیته‌های گوناگون گسترش می‌یابند. معمولاً مدولاسیون‌های زیادی حتی به تنالیته‌های دور نیز انجام می‌گیرد و در اواخر آن نیز به نقطه اوج هیجان (نقطه طلایی) می‌رسد. البته از عنوان بسط و گسترش برای این بخش نباید چنین پنداشت که عمل بسط و گسترش تنها در این قسمت از قطعه انجام شده و در محل دیگری انجام نمی‌گیرد بلکه بهترین نمونه‌های فرم سونات آن‌هایی هستند که گسترش ایده‌های موسیقی در جای ‌جای آنها به چشم بخورد از جمله آنها مرحله انتقال است که غالباً گسترشی از گروه سوژه اول است و نیز بخش‌های مختلفی ازگروه سوژه‌های دوم که به کرات در ارتباط با یکدیگر رشد و توسعه پیدا می‌کنند. درپایان دولوپمان موسیقی شروع به بازگشت به طرف تنالیته اصلی می‌کند، دولوپمان معمولاً با رابط مجدد[4] پایان می‌یابد و موسیقی، بازگشت به تنالیته اصلی را آغاز می‌کند.

قسمت نمایش مجدد سوژه ها(رپریز[5] یا ریکاپتولاسیون[6])

به معنی بازگشت است و در این قسمت هر دو تم (گروه‌های تمی) که در اکسپوزیسیون آمده بودند دوباره ظاهر می‌شوند با این تفاوت که این بار هر دو در تنالیته تونیک نمود پیدا می‌کنند. فرق ریکاپتولاسیون و ریتورنلو[7] در کنسرتوهای دوره باروک در این است که در ریتورنلو تم‌های اصلی بطور واضح و بدون هیچگونه تغییری ظاهر می‌شوند و دارای مفاهیم یکسانی هستند ولی در سونات کلاسیک، قسمت ریکاپتولاسیون در هر بار تکرار دارای شکلهای نسبتا متفاوت و همراه باتغییرات دینامیکی است. چنین تضاد دیالکتیکی عوامل موسیقیایی، یکی از مهمترین اختلافات بین سبک باروک و کلاسیک است. بسیاری از موسیقی پژوهان تناظر دیالکتیکی بین اجزای سونات قائل می‌شوند به این صورت که تم یا گروه تم‌های اول را متناظر با «تز»، تم یا گروه تم‌های دوم را «آنتی‌تز» و ترکیب و تقابل آنها را «سنتز» می‌پندارند. مرحله انتقال در نمایش مجدد سوژه ها طبیعتاً متغیر است و بدیهی است که مدگردیهایش نیز جهت رسیدن به سوژه دوم در تنالیته تونیک تغییر می‌کند.

بطور کلی اگر بیان دوباره تم‌ها عیناً مانند بخش اکسپوزیسیون باشد، به آنها رپریز استاتیک (عینی) گویند و اگر تغییراتی نسبت به بار اول به چشم بخورد به آن رپریز دینامیک (با تغییر) گفته می‌شود. درمواردی هم ترتیب ارائه تم‌ها در رپریز برعکس می‌شود یعنی این بار ابتدا تم دوم (گروه سوژه‌های دوم) و سپس تم اول (گروه سوژه‌های اول) می‌آید که به این حالت رپریز آینه‌ای می‌گویند.

قسمت کدا

کدا از نظر لغوی به معنی دم است که در آغاز به منظور تقویت و تثبیت تنالیتۀ تونیک به وجود آمد. دراغلب سونات‌ها درانتهای موومان برای جمع بندی و خاتمه کدا می‌آید که با کادنس کامل در تونالیته تونیک همراه است، طول این بخش معمولاً از سایر بخش‌ها کوتاه‌تر و موجزتر است ولی مواردی نیز وجود دارد که طول کدا طولانی و حتی هم ارز سایر بخش‌هاست. به عنوان نمونه در سمفونی شماره 3 بتهوون (اروئیکا) مجموع میزان‌های کدا به 135 می‌رسد و در سونات پیانو اپوس 81 بخش کدا با قسمت دولپمان و نمایش مجدد سوژه‌ها برابری می‌کند.

این‌ها توضیحاتی مختصر راجع به فرم سونات کلاسیک بود، اما در قرن بیستم مشکل بتوان فرم سونات را در قطعاتی که تحت عنوان سونات مطرح می‌شوند، تشخیص داد. در این دوره و بخصوص در نیمه دوم قرن بیستم این فرم تا حد زیادی آزاد و بی‌قید است و در سبک‌های موسیقی پس از1950 اگر به قطعه‌ای با عنوان سونات بر می‌خوریم شاید چندان نشانه ای از فرم سونات را در آن نیابیم، گویی تنها عنوان فرم سونات است که  بر پیشانی این قطعات نقش بسته و یا شاید فرم سونات تا این دوره آنقدر مستحیل شده که به این اشکال درآمده است. البته در این دوران نیز می‌توان قطعاتی را یافت که با وجود بافت موسیقیایی نوین‌شان وفادار به اصول فرمال کهن و یا حداقل دارای نزدیکی زیادی با فرم‌های کلاسیک هستند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-07-30] [ 04:05:00 ق.ظ ]




از آنجایی که هنر و خلاقیت رابطه تنگاتنگی با هم دارند و شاید بتوان گفت هنر بدون خلاقیت شکل نمی­گیرد، پس چه بسا جای کار دارد که به مقوله خلاقیت به لحاظ علمی پرداخته شود. متأسفانه در مورد”هنر، (به خصوص هنر سفالگری)، خلاقیت و کودکان” بررسی­های کمی در ایران صورت گرفته است و در مورد راه­های ایجاد این نوع از خلاقیت در کودکان کمتر بحث شده است. پس چه بهتر است با نگاهی جدید به امر سفالگری و خلاقیت، از همان دوران کودکی، بر نیروی خلاقیت و هنرمند نگه داشتن کودکانمان کار کرده و آن را پرورش دهیم. به قول پیکاسو” هر کودکی هنرمند است. مسأله این است که چگونه پس از این که بزرگ شد، هنرمند باقی بماند.”

 (کامرون،32:1391) در این رابطه و با توجه به این که تا به حال پژوهشی با عنوان تأثیر هنر سفالگری بر میزان پرورش خلاقیت در کودکان در سطح دنیا انجام نگرفته است. بنابراین در پژوهش حاضر سعی بر این بود تأثیر هنر سفالگری، روی خلاقیت دانش­ آموزان ابتدایی بررسی شود.

یک مطلب دیگر :

 

 

تعداد صفحه : ۹۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:05:00 ق.ظ ]




4-2 نقاشی رئالیستی و فیگور انسان ……………………………………………………………………………50

فصل پنجم: رئالیسم در ایران

5-1 رئالیسم در ایران ……………………………………………………………………………………………….55

5-2 هنرمندان رئالیست از 1970 تا اکنون ……………………………………………………………………………60

5-2-1 معصومه مظفری …………………………………………………………………………………………… 61

5-2-2 شهره مهران ………………………………………………………………………………………………… 77

5-2-3 احمد مرشدلو ……………………………………………………………………………………………… 97

5-2-4 مهرداد محب علی ………………………………………………………………………………………..112

5-2-5 امین نورانی ……………………………………………………………………………………………….. 131

فصل ششم: رئالیسم در امریکا

6-1 رئالیسم در امریکا ……………………………………………………………………………………………149

6-2 هنرمندان رئالیست از 1970 تا کنون ………………………………………………………………………….150

6-2-1 اندرو وایت ………………………………………………………………………………………………….151

6-2-2 پرل استاین ………………………………………………………………………………………………….169

 

6-2-3 سیدنی گودمن ……………………………………………………………………………………………..187

6-2-4 اریک فیشل …………………………………………………………………………………………………198

6-2-5 جک بیل …………………………………………………………………………………………………….205

فصل هفتم: نتیجه گیری

7-1 نتیجه گیری ………………………………………………………………………………………………….. 213

فهرست منابع فارسی ……………………………………………………………………………………………… 222

فهرست منابع انگلیسی ……………………………………………………………………………………………. 224

چکیده انگلیسی …………………………………………………………………………………………………….. 225

بیان مساله :

یکی از دلایلی که باعث اهمیت توجه به رئالیسم می شود محوریت انسان در بسیاری ازآثار رئالیستی در عصری که ما نیازمند توجه زیاد به شرایط انسان معاصر داریم.رئالیسم همواره همراه با سایر جنبشها و سبکهای هنری و ابزار جدید تجسمی، به انسان و دغدغه هایش بسیار پرداخته است. در رئالیسم امروز، با وجود عکس،

یک مطلب دیگر :

سوالات پیام نور

 نقاش با القاء ابن مطلب که ارائه صرف تصویر به صورت استادانه، نمودی از واقعیت مطمئن و کامل نیست سعی می کند انسان را در فهم و ادراک اثر هنری مشارکت دهد. نقاشی رئالیستی نمی تواند تنها تقلیدی عکس گونه از جهان باشد بدون اینکه ذهن نقاش در آن تاثیر بگذارد.

گرایش فیگوراتیو در هنر ایران هرچند با اوج و فرودهایی همراه بوده است و گه گاه در قالبهای محتوایی و سبکی و مفهومی متفاوت نمود یافته است، ولی همواره از طرف گروهی از هنرمندان و علاقمندان مورد توجه قرار گرفته است. نقاشی رئالیستی در ایران بی تاثیر از غرب نمی باشد ولی به نظر می رسد نقاشی رئالیستی با دردست داشتن زبانی آشنا که همانا بازنمایی است، توانسته به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار کند. این آثار نماینده افکار و عادات و روشهای زندگی است که هنرمند با آنها رشد کرده است. از این روز می تواند با توجه به جنبه های فلسفی و روانشناختی، بر افکار و اندیشه مردم تاثیر بگذارد و آن را از تعریف بازنمایی صرف برهاند.

فرهنگ امریکایی در دوران معاصر گرایش زیادی به هنر رئالیستی پیدا کرده است و هنرمندان شاخصی را در این زمینه می توان یافت که توجه بسیاری از آنها به فیگور انسان در آثارشان حایز اهمیت است.

هدف این تحقیق بررسی تاریخچه هنر رئالیسم، چگونگی رویکرد دوباره هنرمندان معاصربه رئالیسم و نقش فیگور انسانی در آثار رئالیستی چند تن از هنرمندان معاصرایران وامریکا می باشد. با بررسی این آثار از دو فرهنگ متفاوت تاثیر اجتماع، فرهنگ، مذهب و خیلی از عوامل دیگر در هنرمند رئالیست مشخص می شود و این خود وجه تمایز بارزی خواهد بود بین آثار ناتورالیستی و رئالیستی .

هدفهای تحقیق :

  • علل پیدایش و رشد رئالیسم و مسائل فرهنگی اجتماعی آن.
  • بررسی و شناخت رویکرد دوباره ی هنر به رئالیسم
  • مطالعه و تحقیق پیشینه فیگور انسان در نقاشی های معاصر رئالیستی
  • معرفی هنرمندان رئالیست امروز ایران و امریکا
  • مطالعه تطبیقی نگاه هنرمندان ایران و امریکا به فیگورانسانی در نقاشی های رئالیستی

اهمیت موضوع تحقیق و دلایل انتخاب آن :

هنرمندان رئالیست، به بیان واقعیات جامعه عصر خود می پردازند در حالی که هنرمندان پیش از پیدایش رئالیسم به احساسات درونی شخصی خود می پرداختند. یکی از دلایل من برای انتخاب این موضوع وجود ارتباط تنگاتنگ میان رئالیسم و جامعه است که هنوز هم می تواند به عنوان پل ارتباطی قدرتمندی میان هنرمند و جامعه عصر حاضر محسوب شود .و دیگری ، تلاش برای شناخت بهتر این رویکرد با تاکید بر نقش کلیدی فیگور انسانی در آثار رئالیستی می باشد. از آنجایی که آثارم تابع این جنبش می باشد، بدیهی است این پژوهش هم برای من و هم برای سایر هنرمندان علاقمند مفید خواهد بود.

سوالات یا فرضیه های تحقیق:

فرضیات:

  • فرهنگ امریکایی در دوران معاصر گرایش زیادی نسبت  به هنر رئالیستی دارند.
  • عکاسی نقش مهمی در به وجود آمدن رئالیسم همچنین رئالیسم نوین داشته و دارد.
  • فیگور انسانی در آثار نقاشان رئالیست نو به خوبی برجسته و نمایان است.

سوالات:

  • رویکرد فرهنگهای ایرانی و امریکایی نسبت به رئالیسم چگونه است؟
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:04:00 ق.ظ ]




1-2-2-4 پاراباسیس در ساختمان کمدی **      20

1-3 دنیای شرق و تکنیک فاصله گذاری       23

1-3-1 فاصله گذاری در تعزیه ایرانی *     23

1-3-2 فاصله گذاری در اپرای پکن ***   30

فصل دوم: برتولت برشت و تکنیک “فاصله گذاری” در تئاتر روائی     33

2-1 برشت و ماهیت تئاتر روائی     34

2-2 تئاتر ارسطوئی و تئاتر روائی؛ تفاوت ها    35

2-2-1 ویژگی های تئاتر ارسطوئی ***    35

2-2-2 ویژگی های تئاتر روائی     36

2-3 فاصله گذاری سوبژکتیو و ابژکتیو در تئاتر آلمان      37

2-3-1 رابطه ی اندیشه و ساختار در تئوری های برتولت برشت ****    37

2-3-2 برشت، پیسکاتور، میرهولد ***    52

2-3-3 سیر تطور امر سوبژکتیو و ابژکتیو     60

فصل سوم:  سینما و زمینه های پیدایش تکنیک فاصله گذاری در آن **    68

3-1 آشنائی زدائی و سینما **     69

 

3-2 ورود تکنیک فاصله گذاری به سینما      71

3-3  افشاگرایی و سینما ****    73

3-4 روایت فرمالیستی و سینما      75

3-5 برتولت برشت و سینما **     78

3-6 فاصله گذاری، سینما و نئو رئالیسم **   79

3-7 فاصله گذاری، سینما و موج نو ****    86

3-8 تکنیک و ضدساختار ****   89

فصل چهارم: چگونگی ظهور و تبیین تکنیک فاصله گذاری در سینمای دهه ی هفتاد

 میلادی و بعد از آن     93

4-1 تاثیرات فرآیندهای اجتماعی بر سینمای دهه ی هفتاد به بعد ****    95

4-1-1 استودیوهای فیلمسازی و آشنائی زدائی در فیلم هایشان ****   96

4-1-2 درونمایه های فیلم های انتقادی دهه ی هفتاد به بعد     98

4-2 بررسی تکنیک فاصله گذاری در پنج فیلم **    109

4-2-1 آنی هال     109

4-2-2 از نفس افتاده ***    117

4-2-3 داگ ویل    124

4-2-4 مسافران    130

4-2-5 مغول ها     133

فصل پنجم: فاصله گذاری در سینما و تاثیرات آن بر مخاطب *   136

5-1 مخاطب و فرآیند ادراک اثر هنری *  137

5-2 آگستو بوآل و رویکردی نوین به تکنیک فاصله گذاری **   140

5-3 کارکرد فاصله گذاری در سینما ***   143

5-3-1 سینمای مدرن؛ گسستن از سنت ها ***   143

5-3-2 سینمای پست مدرن و تکنیک فاصله گذاری ****   148

نتیجه گیری   152

پیشنهادات و راهکارها   154

پروژه ی عملی «نمایشنامه ی خون بی گناهان»    156

فهرست منابع و مآخذ   193

ضمیمه: مقاله ی برتولت برشت و سینما نوشته ی پرویز جاهد * 196

یک مطلب دیگر :

 

 

مقدمه

از هنگامی که “برتولت برشت”[1] آلمانی به عنوان یک نمایشنامه‌ نویس، کارگردان، شاعر و نظریه‌ پرداز در ایران شناخته شده همواره یکی از بحث ‌انگیزترین و پرخواننده‌ترین نویسندگان طی این چند دهه اخیر بوده است. در هر دهه‌ای آثار برشت را با انگیزه‌های مختلف خوانده‌، تفسیر و اجرا کرده‌اند، گاه به عنوان نویسنده‌ای سیاسی و متعهد، گاه به عنوان نظریه‌ پردازی پیشرو و گاه سعی کرده‌اند صبغه‌ای شرقی و حتی ایرانی در آثار او بیابند، اما به دلایل زیادی همچون برخی جنبه‌های متناقض در آثار و نظرات وی، یا به دلیل بدفهمی‌ها و کج‌فهمی‌هایی که در مورد آثار وی وجود داشته است همواره بخش‌هایی از دیدگاه‌های وی مبهم و ناقص مانده‌اند.

یکی از مهم‌ترین نظریاتی که برشت در طول دوران کاری اش بر آن تأکید داشته و آن را تکامل ‌بخشیده نظریه  “فاصله گذاری”[2]  است که در ایران تحت عناوینی همچون “بیگانه‌ سازی” هم ترجمه شده است، که معادل به جایی نیست.

آنچه که از فهم این نظریه به شکل غالب در ایران رایج است بیرون آمدن بازیگر از قالب نقش و گفت‌ و گو یا روایت رو در رو با تماشاگر است، بدین معنا که تمامی نظریه برشت به تکنیک قدیمی کنار ‌گویی تقلیل می‌یابد که از تکنیک‌های قدیمی و غالب در تئاترهای یونان، روم باستان ودوره شکسپیر است و آن را به وفور می‌توانیم در آثار “آریستوفان” یا “پلوتوس” باز یابیم.

هرچند دو مفهوم همذات‌پنداری و فاصله گذاری در ظاهر امر دو مفهوم متضاد به نظر می‌رسند و حتی خود برشت در نوشته‌های مختلف این دو مفهوم را در مقابل هم قرار می‌دهد اما این بدان معنا نیست که بازیگران تئاتر برشت تماشاگر را با خود همراه نمی‌کنند و سعی در باور داشتن شخصیت از سوی تماشاگر ندارند بلکه بدین معناست که در اوج این همراهی و در لحظه‌ای که قرار است اوج غلیانات حسی بازیگر و به تبع آن تماشاگر رخ دهد این وضعیت شکسته شود و بدین ترتیب مخاطب به جای غرق شدن در احساسات به فکر واداشته شود و این بخشی از دیالکتیکی است که برشت در مفهوم فاصله گذاری بر آن تأکید دارد، چنان که خود در تبیین مفاهیم دیالکتیکی  در فاصله گذاری، آن را نقد و استغراق (به معنی غرق شدن در نقش) در یک “آن” می‌داند. از دیدگاه برشت این دوگانگی، فاصله گذاری را به وجود می‌آورد. این دوگانگی که برشت مدنظر دارد غرق شدن در نقش را نفی می‌کند اما در عین حال بر عواطف تأکید دارد.

پس نکته مهم در تکنیک فاصله گذاری عدم گرایش به بازی تصنعی است. بازیگر در این تکنیک با وجود آن که از ژست استفاده می‌کند اما به تصنیع نمی‌گراید و با وجود آن که بازیش بیرونی است از شخصیت‌پردازی نیز غافل نیست.

عامل مهم و پیچیده در فاصله گذاری برشت نشان دادن این دوگانگی و تضاد دیالکتیکی ظریف است. “فاصله گذاری” یک سیستم است. سیستمی که کاربرد و هدف خاصی دارد. هدف فاصله گذاری، نشان دادن مسائل به‌گونه‌ای دیگر، برای شناخت بیشتر و بهتر است، تغییر دادن دیدگاه مخاطب برای رسیدن به شناختی درست، نسبت به یک پدیده است! فاصله گذاری، مخاطب را نسبت به شناخت‌ هایش از جهان بیگانه می‌ سازد، آن را از او دور و به تبع آن آشنایی زدایی می‌کند. تا به دید دقیق تر و شناخت نسبتا درست‌ تری، ‌نسبت به جهان پیرامون خود برسد.

برشت، برای دوری از همذات‌پنداری، درست برعکس عقاید ارسطو عمل می کند. نمایش‌نامه‌های روایی او، بیشتر در گذشته‌ای دور اتفاق می افتادند. از سویی یکی از عناصر اصلی، در متن‌های برشت، استفاده از عنصر شعر بود. برشت، مدام، از شعراستفاده می‌کرد. در جای جای متن‌هایش، شخصیت‌های نمایشی او، به جای آن‌که دیالوگ بگویند (و فضای واقعی نمایش‌نامه را حفظ کنند) از فضا، خارج شده و شعر می‌خواندند. شعر خواندن آنها باعث فاصله می‌شد. جدایی متن از واقعه.

همین استفاده از عنصر شعر، در متن‌های برشت، باعث می‌شد تا بیننده، بداند که در حال دیدن تئاتر است. اما لازم به ذکر است که برشت هرگز به رابطه ای عمیق و درونی با سینما دست نیافت و هیچگاه آن را به اندازه ی تئاتر جدی نگرفت. در ضمیمه ی این رساله مقاله ی جامعی به منظور بسط این مبحث برای خوانندگان گرامی گنجانده شده که در راستای هدف این پژوهش است.

حال در این رساله هدف بر این است تا با تکیه بر سوالات و فرضیه های ذیل نظریه هایی که برتولت برشت داعیه دار آن بوده را در سینمای دهه هفتاد به بعد جهان بررسی و به راهکاری اجرایی برای برشمردن ویژگی های آن پرداخته شود.

برخی از سئوالاتی که در این بحث مطرح می شوند عبارتند از:

1- آیا عنصر تکنیکال “فاصله گذاری” در سینما می تواند حامل همان کاربرد و هدفی باشد که در تئاتر بوده است؟

2- آیا نحوه ی استفاده از این تکنیک تئاتری در زمان معاصر نسبت به زمان گذشته تفاوت های بارزی کرده است؟

3- آیا می توان اصولی را جهت تبیین چگونگی اجرای این تکنیک بوسیله ی مدیوم سینما عنوان نمود؟

4- تکنیک “فاصله گذاری” چگونه بر مخاطبان تئاتر و سینما تاثیر می گذارد؟

فرضیه هایی که این رساله سعی در اثبات آنها دارد عبارتند از:

1- تکنیک هایی که به منظور “فاصله گذاری” در فیلم به کار می روند، توانایی ایجاد تاثیر مورد نظر را بر مخاطب دارند.

2- بدیهی است که نحوه تاثیرگذاری تکنیک “فاصله گذاری” بر مخاطب تئاتر که مدیومی دوسویه است از سینما که مدیومی تک سویه است متفاوت است.

3- سینما به عنوان هنری متاخر، از تمامی هنرهای پیش از خود تاثیر پذیرفته است، که تئاتر بارزترین آنهاست. می توان اظهار کرد همانگونه که تئاتر با تکنیک “فاصله گذاری” بر سینما تاثیر گذاشته، سینما نیز تاثیرات متقابلی پس از استفاده از این تکنیک بر تئاتر داشته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:03:00 ق.ظ ]




2-2 اسطوره…………………………………………………………………………………………………. 19

2-2-1  تعریف اسطوره …………………………………………………………………………… 19

2-2-2 اهمیت و کارکرد اساطیر………………………………………………………………….. 20

2-2-3  شخصیت‌های اسطوره‌ای……………………………………………………………… 21

2-2-4 اساطیر ایران……………………………………………………………………………………. 21

2-2-5 تحلیل اسطوره‌شناختی………………………………………………………………………. 22

2-2-6 کارکرد اسطوره در سینما………………………………………………………………….. 22

2-2-7 اسطوره و ادبیات………………………………………………………………………………. 24

2-2-8 نقد اسطوره شناختی…………………………………………………………………….25

2-2-9 ناخودآگاه جمعی………………………………………………………………………………. 26

2-2-10 کهن الگوها………………………………………………………………………………………. 26

2-2-10-1 نمونه‌هایی از کهن الگوها………………………………………………………………..27

2- 3نماد…………………………………………………………………………………………………………….28

2- 3- 1 تعریف نماد……………………………………………………………………………………..28….

2-3-2 کلمه سمبول ……………………………………………………………………………….. 30

2-3-3 نماد در نشانه‌شناسی……………………………………………………………………… 30

2-3-4 نمادگرایی…………………………………………………………………………….33….

2-3-5 سمبولیسم در ادبیات…………………………………………………………………….33..

2-3-6 دیدگاه یونگ درباره نماد ……………………………………………………………..34

2-3-7 نماد در سینما ……………………………………………………………………………35

2- 4 بهرام بیضایی……………………………………………………………………..36

2-4-1 زندگی نامه و آثار…………………………………………………………………37

2-4-2 جایگاه بیضایی در سینمای ایران……………………………………………44

 

2-4-3 نگاه منتقدان به آثار بهرام بیضایی…………………………………………45

2-4-4 فیلم‌شناسی توصیفی آثار بیضایی ………………………………………………..48

2-4-4-1 چریکه تارا…………………………………………………………………………………48

2-4-4-2 مرگ یزدگرد……………………………………………………………………………. 49

2-4-4-3 باشو، غریبه‌ای کوچک………………………………………………………… 51

2-4-4-4 مسافران ………………………………………………………………………………53

             2-4-4-5 سگ کشی…………………………………………………………..57

فصل سوم تجزیه و تحلیل استنتاج………………………………………………….59

3-1 فیلمنامه ……………………………………………………………………………… 60

3-2 تدوین…………………………………………………………………………………. 62

3-3 اسطوره در سینمای بهرام بیضایی…………………………………………..63

3- 3-1 مهر / میترا ……………………………………………………………………….63

3- 3-2 ناهید / اناهید ………………………………………………………………………..63

3-4بن‌مایه‌های مشترک در آثار بیضایی…………………………………………… 64

3- 4-1 زن در آثار بیضایی ……………………………………………………………………. 64

3-4-1-1 زن و طبیعت ………………………………………………………….. 75

3-4-1-1-2 درخت  ……………………………………………………………………………. 75

3-4-1-3  فضای شهری……………………………………………………………………….. 77

3- 4-2 مرگ (جدایی)………………………………………………………………. 78

3- 4-3 آیینه…………………………………………………………………………………. 85

3-5 کارکرد نمایش در آثار سینمایی بیضایی……………………………………….. 88

3- 5-1 نشانه شناسی مکان در تعزیه…………………………………………….. 95

3-6 نشانه‌های شمایلی……………………………………………………………….. 97

3-7 نشانه‌های فرهنگی………………………………………………………………..97                   

فصل چهارم خلاصه، نتیجه گیری و پیشنهادها………………………..100      

4-1 خلاصه و نتیجه گیری ……………………………………………………101

4-2 پیشنهادها…………………………………………………………………..103 

4-3منابع و مآخذ………………………………………………………….104

4- 3-1 مقاله ها……………………………………………………………………………104……

 

یک مطلب دیگر :

 

4- 3-2 کتاب ها……………………………………………………………………106

4- 3-3 پایان نامه ها …………………………………………………………….108

 

چکیده

نشانه شناسی،دانش عمومی مطالعه نشانه ها، در سالها ی میانی دهه 60   در سدۀ  بیستم بر پایه نظریات فردینان دو سوسور، زبان شناس سوئیسی، پدید آمد. پس از آن بزرگانی چون پیرس،  بارت، اکو،  متز و… آن را توسعه بخشیدند و امروزه یکی از شاخه های مهم در رشته‌ های مختلف از جمله هنر است، قابل ذکر است که نشانه‌شناسی در ایران یک موضوع نو و تقریبا تازه است که هنوز در بسیاری از زمینه ها جای کار و تحقیق و بررسی دارد.

بر اساس اصول نشانه شناسی،هر متن ساختاری متشکل از نشانه‌‌هاست از جمله نشانه‌شناسی ساختار -گرا،فرهنگی و …. نشانه‌شناسی یکی از روش‌های تحلیل متن است و وظیفه نشانه‌شناس، تحلیل و بیرون کشیدن دلالت های درون متن و توضیح و بست آن برای هرچه بهتر درک کردن متن است.

همچنین اسطوره‌شناسی که در زمره تبار شناسی فرهنگ یک ملت  قرار می گیرد، در کنار نشانه‌شناسی منجر به تحلیل  بهتر متن و همینطور تأویل های متنی می گردد. در این بین نماد و نماد شناسی حالتی بینا بینی دارد به طوری که  پیرس در تقسیم بندی خود صراحتا نماد را  در دسته بندی نشانه‌ای  خود قرار داده است.

 

در این پژوهش کوشش  شده تا  فیلمنامه های انتخاب شده از آثار بهرام بیضایی، فیلمساز، کارگردان و نمایشنامه نویس معاصر، از دریچه‌ی نشانه‌شناسی،اسطوره و نماد مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد تا درک بهتر و دقیق تری نسبت به آن ها حاصل شود و برای رسیدن به این مهم،بنیان تحقیق بر استخراج نشانه‌های تصویری،کلامی،متنی و فرهنگی بوده است چرا که بیضایی از محدود کارگردانان بزرگ ایران‌شناس است که دانشی عمیق نسبت به ریشه‌های اسطوره _ای این مرز و بوم باستانی دارد و برای خلق آثار  بی نظیرش این ریشه ها را در قالبی نشانه‌شناختی با زیبایی خاص مؤلفه های سبکی اش به جامعه‌ی مخاطبان خود عرضه کرده است. همچنین برای درک و فهم موجز تر آثار او از نشانه‌های تصویری وکلامی برای فهم لایه های درونی متن نیز کمک گرفته شده است.

گفتنی است بیضایی در مقام یک کارگردان مؤلف همواره کوشیده است از بیان صریح برای القای اندیشه‌های خود دوری جوید و از نشانه،اسطوره و نماد در سطوح متفاوت و متعدد برای نزدیک شدن به یک بیان هنریِ ناب بهره جوید. همین رویکرد وی را  در عِداد کارگردانان صاحب سبکی قرار می دهد که با چیدمانی وسواس آمیز و گاه نمایشی بر آن است تا از همه عناصر بصری موجود در فیلم برای  انتقال دغدغه ها، اندیشه ها وآگاهی بخشی هنرمندانه و غیر مستقیم استفاده کند.

 

واژگان کلیدی:نماد، نشانه، اسطوره، بهرام بیضایی، فیلمنامه

 

 

 

1-1 مقدمه

در حقیقت نشانه‌شناسی را می‌توان صورت کاربردی زبان‌شناسی دانست؛ تحلیل‌های نشانه‌شناختی در همه‌ی زمینه‌ها، از طراحی لباس و مد گرفته تا تبلیغات و … کار آمد بوده‌اند.

بنیادی‌ترین و اصلی‌ترین مفهومی که در دانش نشانه‌شناسی مطرح می‌شود مفهوم نشانه است. نظریه پردازان نشانه‌شناس، انسان را نوعی نشانه می‌دانندکه قادر به خلق و تغییر معناست. مباحث نشانه‌شناسی و نقد فرهنگی، ضرورتا و همیشه از نشانه شروع می‌شود. (مرزبان،1391 : 8)

در متون ادبی (فیلمنامه ها) نحوه گفتن  و ایجاد تصور از متن توسط نویسنده بسیار مهم است.چرا که به ترتیبی که می نویسد یکی یکی نشانه ها در ذهن متصور می شوند و شکل می‌گیرند و چه بسا با بد‌گویی و یا جا به جایی حتی یک حالت ،ترتیب به هم بریزد و نشانه‌ها‌ی متنی نتوانند خود را نشان دهند،پس این نکته نیز بسیار حائز اهمیت است.یا به بیانی دیگر ،متن در یک تحلیل همنشینی قرار می‌گیرد.

قابل ذکر است که نظم همنشینی بیشتر در قالب نوشتار و متن جای دارد و حضور پر رنگ دارد و خواننده را بر آن می دارد که ترتیب اتفاقات را که همان نشانه ها هستند، آن طور که نویسنده می‌خواهد دنبال کند و در واقع  طبق روابط همنشینی ذهن نویسنده اتفاق بیفتد(که این امر صد در صد نیست)، اما در صحنه و فیلم این قدرت تا حدودی از هنرمند گرفته می شود و از آن جا که هر پرده پر از نشانه‌های مختلف است(شمایلی،نمایه ای،نمادین) ،ترتیب و نحوه قرار گرفتن و درک آن توسط مخاطبان دچار تغییر می شود.

این پروژه که شامل چهارفصل است،در فصل اول به معرفی پایان‌نامه اختصاص یافته و در فصل دوم که سوابق تحقیق است در مورد نشانه‌شناسی،اسطوره و نماد و در آخر بهرام بیضاییصحبت شده و به تعریف، معرفی و بررسی هرکدام از آن‌ها پرداخته شده و همچنین نظریاتی که از جانب متفکرین مربوطه گفته شده وجود دارد. البته ذکر این نکته را ضروری می‌دانم که بخش‌بندی این فصل به ترتیب گفته شده حاکی از این امر است که مسائل مربوط به نماد و نمادشناسی هنری ریشه‌ای مشترک در نشانه‌شناسی و اسطوره دارد،به همین جهت پس از معرفی آن دو بخش مذکور آورده شده‌است و در بخش آخر نیز به معرفی زندگی‌نامه و جایگاه بهرام بیضایی در بین صاحب‌نظران و مفسرین و منتقدین سینمای ایران اختصاص یافته و همچنین آثار هنری وی تیتروار عنوان گردیده و مختصری از پنچ فیلمنامه مورد بررسی، آورده شده‌است.

در فصل سوم تجزیه و تحلیل بر روی فیلمنامه های منتخب بیضایی انجام شده و همچنین بن مایه‌های مشترک در آثار بیضایی بست داده شده و درنهایت در فصل چهارم خلاصه و نتیجه گیری از کل پروژه و قسمت پیشنهاد نیز ذکر گردیده است.

1-2 هدف تحقیق

در این پژوهش،هدف بنیادین بازخوانی فیلمنامه‌های این نویسنده معاصر استتا این آثاراز منظر نقد اسطوره‌شناختی و نمادگرایانه مورد واکاوی قرار گیرند. واکاوی نمادشناسانه فیلمنامه‌های بیضایی به شناخت هرچه بیشتر وجوه هنری و خلاقانه این نویسنده کمک می‌کند ودرک و دریافتی زیباشناسانه، ژرف‌تر و بهتر از آثار وی را در پی خواهد داشت.

1-3 بیان مسئله و موضوع تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:02:00 ق.ظ ]