دانلود ارشد فانتزی برای ویولن و ارکستر سمفونیک |
از آنجایی که در این قطعه برخورد نسبتاً آزادی با فرم سونات شده و قوانین سنتی سونات از جمله روابط تنال بین بخشها و… چندان رعایت نشده و این قطعه تنها در یک موومان نوشته شده نام آن را “فانتزی برای ویولن و ارکستر” انتخاب نمودم.
در قسمت نظری پس از نگاهی به فرم سونات و مختصری درباره کنسرتو به آنالیز قطعه پرداخته شده و قطعه از نظر فرم، هارمونی، کنترپوان و ارکستراسیون مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
نگاهی به فرم سونات:
طرح کلی این فرم را می توان به شکل زیر ترسیم نمود:
البته این طرح فقط یک طرح کلی از موومان اول است و رعایت این شکل به عنوان یک اصل ثابت ضرورتی ندارد. در تعریف کلاسیک سونات فرمی مبتنی بر تقابل دو تم است که در اولین بیان هم از لحاظ تماتیک و هم از لحاظ تنال (تم 1 در تنالیته اصلی و تم 2 درتنالیته فرعی) دارای کنتراست هستند و پس از دولوپمان، هردو درتنالیته اصلی تکرار میشوند. درنمونه های قدیمیتر، تکرار بخشها شبیه به تکرار در فرم سه تایی ساده دیده میشود، مثلا:
اغلب فقط اکسپوزیسیون تکرار میشود و در بسیاری از موارد نیز تکرار وجود ندارد. کنتراست بین تمها (از هر نوعی که باشد)، یکی از اصلیترین نیروهای محرک در فرم سونات است. لفظ سونات ممکن است به یک قطعه چند موومانی یا فرم یک موومان خاص از قطعه (معمولا موومان اول و آخر) اطلاق شود.
در اغلب سمفونیها وکنسرتوهای سازی دست کم موومان اول به فرم سونات است و میتوان چنین پنداشت که این فرم مظهر تقارن و توازن درتاریخ پرشکوه موسیقی کلاسیک است. میتوان گفت فرم سونات در نظر مردم دوره کلاسیک و بعدتر دارای همان اهمیتی است که فرم فوگ در نظر مردم اوایل قرن 18 بوده است. البته سونات در زمان باخ و هایدن اغلب کلمه ای بود که در مقابل کانتاتا[1] قرار میگرفت یعنی سونات قطعهای بود برای نواختن با ساز و کانتات قطعهای بود برای آواز. میگویند فرم سونات از ابتکارات کارل فیلیپ امانوئل باخ پسر بزرگ باخ میباشد که بعداً توسط موتسارت و هایدن به کمال رسید.
بطور کلی فرم سونات معمولاً برای مومان اول یک سونات (به مفهوم قطعه بزرگ چند موومانی)، کوارتت زهی، سمفونی یا هر اثر دیگری که دارای اهمیت مشابهی باشد به کار گرفته میشود. به عقیده برخی فرم سونات از فرم دوتایی ریشه گرفته و رشد کرده ولی به محض اینکه توانسته رشد کافی بکند و به عنوان یک فرم مستقل و قابل تشخیص درآید دارای سه قسمت متمایز و برجسته شده است که طبق سنت کلاسیک به این صورت است:
قسمت نمایش سوژهها (اکسپوزیسیون[2]) :
که در لغت به معنی عرضه، ارائه و نمایش است و شامل ارائه تم اول یا گروه تم اول در تنالیته تونیک است که در پی آن پاساژهای انتقالی تم اول را به تم دوم وصل می کنند و فضایی برای ارائه تم دوم که بیشتر حالت لیریک و تغزلی دارد و معمولاً در تنالیته نمایان یا ماژور نسبی است را مهیا میسازد. اولین حوزه تنال حاوی مواد تماتیک اصلی موومان است. مواد تماتیک بطور مشخص و کامل ایدههای ملودیکی را معرفی میکند که طرح و ریتم آنها برجسته و به آسانی قابل تشخیص است. اولین حوزه تنال ممکن است به یک کادنس کامل منتهی شود یا بدون توقف به یک عبارت انتقالی هدایت شود. رابط یک عبارت معمولاً مدولاسیون کننده است که به دومین حوزه تنال راه میگشاید.
هرچه فرم سونات کاملتر و پختهتر شد نقشهای متعدد دیگری به رابط محول گردید. رابط ممکن است بصورت واضح و مستقیم به تنالیته جدید مدولاسیون کند یا اینکه ممکن است تنالیته مورد هدفش را تا لحظه آخر در ابهام قرار دهد یا اینکه حتی اصلا مدولاسیون نکند. درهرحال، رابط همیشه فاقد استحکام اولین حوزه تنال است. اگر
یک مطلب دیگر :
کارایی و نا کار آمدی بازار سرمایه
دومین حوزه تنال فقط انتقال اولین حوزه تنال باشد(تم دومی ارائه نشود)، اکسپوزیسیون مونوتماتیک نامیده میشود. هایدن آهنگسازی است که نوشتن اکسپوزیسیونهای مونوتماتیک را پایه گذاری کرد. در بسیاری از اوقات قبل از نمود تم یا گروههای تمی اول، بخشی بعنوان مقدمه میآید یا گاهی بخشی کوتاهتر بعنوان ماتریال مقدماتی آورده میشود.
تم دوم معمولاً با یک کادنس کامل این قسمت را در تنالیته نمایان به پایان میرساند و در بسیاری اوقات سرتاسر قسمت اکسپوزیسیون دوباره تکرار میشود. تمهای مختلف به وسیله پاساژهای پلوار یا انتقالی به یکدیگر مرتبط میشوند.
قسمت گسترش[3]
این قسمت در تنالیته نمایان شروع شده و در آن موتیوها یا تمهای معرفی شده در اکسپوزیسیون بصورتهای جدید و با ترکیبات تازهای در تنالیتههای گوناگون گسترش مییابند. معمولاً مدولاسیونهای زیادی حتی به تنالیتههای دور نیز انجام میگیرد و در اواخر آن نیز به نقطه اوج هیجان (نقطه طلایی) میرسد. البته از عنوان بسط و گسترش برای این بخش نباید چنین پنداشت که عمل بسط و گسترش تنها در این قسمت از قطعه انجام شده و در محل دیگری انجام نمیگیرد بلکه بهترین نمونههای فرم سونات آنهایی هستند که گسترش ایدههای موسیقی در جای جای آنها به چشم بخورد از جمله آنها مرحله انتقال است که غالباً گسترشی از گروه سوژه اول است و نیز بخشهای مختلفی ازگروه سوژههای دوم که به کرات در ارتباط با یکدیگر رشد و توسعه پیدا میکنند. درپایان دولوپمان موسیقی شروع به بازگشت به طرف تنالیته اصلی میکند، دولوپمان معمولاً با رابط مجدد[4] پایان مییابد و موسیقی، بازگشت به تنالیته اصلی را آغاز میکند.
قسمت نمایش مجدد سوژه ها(رپریز[5] یا ریکاپتولاسیون[6])
به معنی بازگشت است و در این قسمت هر دو تم (گروههای تمی) که در اکسپوزیسیون آمده بودند دوباره ظاهر میشوند با این تفاوت که این بار هر دو در تنالیته تونیک نمود پیدا میکنند. فرق ریکاپتولاسیون و ریتورنلو[7] در کنسرتوهای دوره باروک در این است که در ریتورنلو تمهای اصلی بطور واضح و بدون هیچگونه تغییری ظاهر میشوند و دارای مفاهیم یکسانی هستند ولی در سونات کلاسیک، قسمت ریکاپتولاسیون در هر بار تکرار دارای شکلهای نسبتا متفاوت و همراه باتغییرات دینامیکی است. چنین تضاد دیالکتیکی عوامل موسیقیایی، یکی از مهمترین اختلافات بین سبک باروک و کلاسیک است. بسیاری از موسیقی پژوهان تناظر دیالکتیکی بین اجزای سونات قائل میشوند به این صورت که تم یا گروه تمهای اول را متناظر با «تز»، تم یا گروه تمهای دوم را «آنتیتز» و ترکیب و تقابل آنها را «سنتز» میپندارند. مرحله انتقال در نمایش مجدد سوژه ها طبیعتاً متغیر است و بدیهی است که مدگردیهایش نیز جهت رسیدن به سوژه دوم در تنالیته تونیک تغییر میکند.
بطور کلی اگر بیان دوباره تمها عیناً مانند بخش اکسپوزیسیون باشد، به آنها رپریز استاتیک (عینی) گویند و اگر تغییراتی نسبت به بار اول به چشم بخورد به آن رپریز دینامیک (با تغییر) گفته میشود. درمواردی هم ترتیب ارائه تمها در رپریز برعکس میشود یعنی این بار ابتدا تم دوم (گروه سوژههای دوم) و سپس تم اول (گروه سوژههای اول) میآید که به این حالت رپریز آینهای میگویند.
قسمت کدا
کدا از نظر لغوی به معنی دم است که در آغاز به منظور تقویت و تثبیت تنالیتۀ تونیک به وجود آمد. دراغلب سوناتها درانتهای موومان برای جمع بندی و خاتمه کدا میآید که با کادنس کامل در تونالیته تونیک همراه است، طول این بخش معمولاً از سایر بخشها کوتاهتر و موجزتر است ولی مواردی نیز وجود دارد که طول کدا طولانی و حتی هم ارز سایر بخشهاست. به عنوان نمونه در سمفونی شماره 3 بتهوون (اروئیکا) مجموع میزانهای کدا به 135 میرسد و در سونات پیانو اپوس 81 بخش کدا با قسمت دولپمان و نمایش مجدد سوژهها برابری میکند.
اینها توضیحاتی مختصر راجع به فرم سونات کلاسیک بود، اما در قرن بیستم مشکل بتوان فرم سونات را در قطعاتی که تحت عنوان سونات مطرح میشوند، تشخیص داد. در این دوره و بخصوص در نیمه دوم قرن بیستم این فرم تا حد زیادی آزاد و بیقید است و در سبکهای موسیقی پس از1950 اگر به قطعهای با عنوان سونات بر میخوریم شاید چندان نشانه ای از فرم سونات را در آن نیابیم، گویی تنها عنوان فرم سونات است که بر پیشانی این قطعات نقش بسته و یا شاید فرم سونات تا این دوره آنقدر مستحیل شده که به این اشکال درآمده است. البته در این دوران نیز میتوان قطعاتی را یافت که با وجود بافت موسیقیایی نوینشان وفادار به اصول فرمال کهن و یا حداقل دارای نزدیکی زیادی با فرمهای کلاسیک هستند.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-07-30] [ 04:05:00 ق.ظ ]
|