2-2-2-گذرگاه بینایی مگنوسلولار و پارووسلولار ………………………………………………………… 22

2-2-3- حساسیت تباین………………………………………………………………………………………………… 25

2-2-2-4-تصویربرداری مغز……………………………………………………………………………………………. 26

2-2-5- پتانسیل فراخوانده دیداری……………………………………………………………………………….. 27

2-2-6- نقص های عصبی فیزیولوژیایی…………………………………………………………………………. 28

2-2- 7- بررسی نقص مگنوسلولار در اختلال اسکیزوفرنیا…………………………………………. 31

2-2-8- بررسی نقص مگنوسلولار در اختلال شخصیت اسکیزوتیپی…………………………. 33

2-2- 9-یافته های مخالف………………………………………………………………………………………………. 33

2-2-10- تکنولوژی بسامد دو برابر (FDT)…………………………………………………………………… 34

2-2-11- پریمتری ………………………………………………………………………………………………………… 35

2-2-12- بررسی نقص مگنوسلولار در بیماری های مختلف

با استفاده تکنولوژی بسامد دو برابر (FDT)………………………………………………………………….. 36

عنوان                                                                                                                          صفحه

2-2-13- ماتریس هامفری……………………………………………………………………………. 37

2-3- جمع بندی……………………………………………………………………………………………. 41

2-4- فرضیه تحقیق…………………………………………………………………………………. 41

فصل سوم: روش شناسی پژوهش

3-1- مقدمه …………………………………………………………………………………………………. 43

3-2- جامعه آماری ……………………………………………………………………………………………. 43

3-3- نمونه آماری ……………………………………………………………………………………………….. 43

3-4- روش نمونه گیری ……………………………………………………………………………….. 44

3-5- ابزار پژوهش………………………………………………………………………………………………. 44

3-5-1 – دستگاه پریمتری ماتریس هامفری ……………………………………………………………….. 44

3-5-2 – پرسشنامه شخصیت اسکیزوتایپال ………………………………………………………………… 49

3-6- طرح تحقیق……………………………………………………………………………………………………. 50

پایان نامه

 

3-7 شیوه اجرا -…………………………………………………………………………………………….. 50

3-8-روش تجزیه و تحلیل اطلاعات ……………………………………………………………….. 51

فصل چهارم: یافته ها

4-1- مقدمه……………………………………………………………………………………………………… 53

4-2- یافته های جمعیت شناختی……………………………………………………………………. 53

4-3 – یافته های اصلی پژوهش …………………………………………………………………….. 54

4-4- یافته های جانبی پژوهش……………………………………………………………………………… 56

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

5-1- مقدمه………………………………………………………………………………………………………… 61

5-2- فرضیه تحقیق ……………………………………………………………………………………… 61

یک مطلب دیگر :

 
 

5-3- نتیجه گیری كلی …………………………………………………………………………………….. 68

5-4- دلالت ضمنی  ……………………………………………………………………………………………. 68

5-5- محدودیت ها ……………………………………………………………………………………….. 69

5-6- پیشنهادات …………………………………………………………………………………………….. 69

عنوان                                                                                                                          صفحه

فهرست منابع و مأخذ

منابع فارسی………………………………………………………………………………………………….. 70

منابع انگلیسی……………………………………………………………………………………………….. 72

پیوست …………………………………………………………………………………………………………….. 74

مقدمه

اختلال شخصیت[1]براساس تعریف کتابچه تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM – IV – TR) عبارت است از تجارب ذهنی پایدار و رفتار خارج از معیارهای فرهنگی که به گونه ای انعطاف ناپذیر نافذ است، شروع آن در نوجوانی یا اوان جوانی است، در طول زمان ثابت است و به ناخشنودی و اختلال می انجامد. زمانی که صفات شخصیتی، انعطاف ناپذیر و ناسازگارانه باشد و اختلال کار کردی قابل ملاحظه یا ناراحتی ذهنی به وجود آورد تشخیص اختلال شخصیت گذاشته می شود. انحرافی که به صورت الگوی دیر پا و بادوام رفتار و تجارب درونی است و باید در زمینه های شناخت (روش های ادراک و تفسیر خود، دیگران و رویدادها)، عاطفه (دامنه، شدت، تغییر پذیری و تناسب پاسخ های هیجانی)، عملکرد بین فردی و کنترل تکانه باشد (کاپلان و سادوک، 2003 ، ص 495).

اختلالات شخصیت بسیار کم یاب هستند و در 5/0 درصد تا 5/2 درصد کل جمعیت آمریکا یافت می شود. یعنی در هر 100 هزار نفر 3 نفر نشانه های کافی برای تشخیص اختلال شخصیت از خود نشان می دهند (ویگ، 2007، ص22).

اختلالات شخصیت به سه دسته تقسیم می شوند:

دسته الف (A): اختلالات شخصیت پارانوئید[2]، اسکیزوئید و اسکیزو تایپال را شامل می شود. افراد مبتلا به این اختلالات اغلب غریب و نامتعارف به نظر می رسند (کاپلان و سادوک، 2003).   این افراد، افرادی کناره گیر، دیر جوش، بی عاطفه و بدبین نیز می باشند (ویگ،2007، ص21).

دسته ب (B): اختلالات شخصیت ضد اجتماعی[3]، مرزی[4]، نمایشی[5] و خودشیفته[6]. افراد مبتلا به این اختلالات اغلب نمایشی، نامتعادل و هیجانی اند.

دسته ج ©: اختلال شخصیت مردم گریز[7]، وابسته[8]، وسواسی جبری و NOS. افراد مبتلا به این اختلالات اغلب مضطرب و هراسان به نظر میرسند.

اختلالات شخصیت را طبق SM–IV–TRD  روی محور دوم رمز گذاری می کنند. یک دسته از این اختلالات، اختلال شخصیت اسکیزوتایپال است. افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال حتی در نظر افراد غیر متخصص هم بسیار عجیب و غریب می آیند. تفکر جادویی، عقاید منحصر به فرد، افکار انتساب به خود، خطاهای ادراکی3 و تحریف واقعیت از علائم این اختلال می باشد (کاپلان و سادوک، 2003، ص496).

این اختلال در قریب 3 درصد از جمعیت آمریکا پیدا می شود. این اختلال بیشتر در مردان شایع است تا زنان (ویگ، 2007، ص35).

در اختلال شخصیت اسکیزوتایپال تفکر و نحوه ارتباط برقرار کردن، مختل شده است. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال گرچه اختلال فکر واضحی ندارند، اما تکلمشان متمایز یا ویژه است، ممکن است معنایش را فقط خودشان بفهمند و گفته هایشان اغلب نیازمند تفسیر باشد. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال نیز مثل بیماران مبتلا به اسکیزفرنی ممکن است از احساسات خود با خبر نباشند. آن ها ممکن است افکاری خرافی داشته باشند یا مدعی غیب بینی باشند. آن ها روابط بین فردی مخدوشی دارند و ممکن است اعمال نامناسبی از آن ها سر بزند.

همچنین در اختلال شخصیت اسکیزوتایپال تفکر و رابطه کلامی مختل است. هر چند اختلال تفکر واضح وجود ندارد، کلام بیمار در مواردی محتاج تعبیر است، یا فقط برای خود او معنی دارد.  افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی، مثل بیماران اسکیزوفرنیک ممکن است سر از احساس های خود در نیاورند. با وجود این، نسبت به احساسات دیگران به خصوص عواطف منفی مثل خشم، بسیار حساس هستند. ممکن است موهوم پرست باشند و ادعای نهان بینی داشته باشند. دنیای درونش ممکن است پر از انسان های خیالی ، ترس و خیال پردازی کودکانه باشد. ممکن است بپذیرند که اشتباهات حسی یا درشت بینی دارند، یا مردم برای آنها مانند آدمک های چوبی و بی روح می باشند.

چون افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی روابط بین فردی ضعیفی دارند و ممکن است به طور نامتناسب رفتار کنند، افرادی تنها هستند و اگر دوستانی هم داشته باشند تعداد آن ها معدود است. تحت استرس، شخصیت های اسکیزوتایپی ممکن است پسرفت پیدا کرده و علائم روانی پیدا کنند، ولی معمولاً مدت این علائم کوتاه است. در موارد شدید، افسردگی و عدم احساس لذت نیز ممکن است پیدا شود (کاپلان و سادوک، 2003، ص504).

این افراد، افکاری درباره دیگران دارند که رابطه آن ها را با دیگران دشوار می کند، آن ها تمایل دارند دنیا را تهدید آمیز و خطرناک در نظر بگیرند (ویگ، 2007، ص 24).

در گذشته، بسیاری از بیمارانی که به نظر می رسید مبتلا به اسکیزوفرنی باشند، در واقع دچار اختلال شخصیت اسکیزوتایپال بوده اند و امروزه این دیدگاه بالینی رایج است که اختلال شخصیت اسکیزوتایپال، شخصیت پیش مرضی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی است (کاپلان و سادوک، 2003، ص505).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...