حماسه و اسطوره در شعر مهدی اخوان ثالث و منوچهر ... |
اخوان ثالث و آتشی شاعران نامدار شعر نو در سدهی اخیر میباشند. هر دو در سرایش اشعار حماسی تبحّر نشان دادهاند و ساختار اشعار حماسی آن دو تحت تأثیر عوامل گوناگون شکل یافته است. مهدی اخوان ثالث در حوزهی زبان از زبان فولکلوریک (عامیانه) و زبان نیمایی و بومی گرایی بهره گرفته است. در ساختار اندیشه اشعار حماسی او نومیدی و نفی حرکت ناشی از شکست سیاسی به چشم میخورد. شکل ادبیات عامیانه و آرکائیسم (کهن گرایی) و توجه به زبان خراسانی از نمودهای سبک اشعار حماسی وی است. اسطورههای ذهنی، خصوصاً بهره گیری از اسطورههای کهن ایران زمین در سر تا سر اشعار اخوان ثالث به چشم میخورد. نماد آفرینی و بازسازی اسطورهها از تواناییهای وی در شاعری میباشد.
آتشی با بهره گیری از سه عنصر؛ عشق، تراژدی و مرگ به خلق حماسههای جاویدان خود همچون شعر ظهور پرداخته است. اسطورهها نزد او نه تنها روایت میشوند بلکه به باز آفرینی میرسند. اندیشه اشعار حماسی وی از عینیت بومی گرایی و ذهنیت ایرانی و غیر ایرانی سرچشمه میگیرد. زبان آتشی سرشار از مضامین جنوبی (بوشهری) است. شعر معروف زمستان از اخوان ثالث نماد وضع حاکم و زمانهی لال های و هوی پرست بعد از كودتای مرداد ماه1332 شمسی میباشد.
خنجرها، بوسهها، پیمانها به عنوان بارزترین شعر آتشی رستگاری را در سرچشمههای از دست رفته هستی میجوید. و رخنهی پلیدی را در جان زلال معصومیت از دست رفته طبیعت بر نمیتابد و اسب سفید وحشی سمبل نوعی بدویت و شعر ظهور بیان مضمون به کمک عناصر اقلیمی و اندوهی بر بزرگواریهای بر باد رفته و شکوه از زمانه است.
كلید واژه: حماسه، اسطوره، آتشی، اخوان ثالث، سبك شعر، اندیشه.
مقدمه:
شعر حماسی، اشعار وصفی که مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و مردانگیها، افتخارات و بزرگواریهای قومی یا فردی میباشد به نحوی که شامل مظاهر مختلف زندگی آنان گردد. حماسه سرایان قرن بیستم در ایران تحت تأثیر رویدادهای اجتماعی بوجود میآید. زبان حماسه از نظر بلاغت دارای نکات ویژه خود میباشد. موضوع حماسه، اساطیری، پهلوانی، عرفانی میباشد. حماسههای معروف جهان به حوزه ادبیات سانسکریت، یونانی، رومی، فارسی تقسیم میشوند. قهرمانان حماسی دارای صفات و ویژگیهای منحصر به فرد و گاهاً خداگونه میباشند. اسطوره به عنوان آبشخور اصلی و مام حماسه در ادبیات مورد بررسی واقع میشود.
از اسطورههای ایرانی به زروانی خدایی، و مزدایسنه و جهان شناسی مانی نام برده میشود. حماسه و اسطوره دارای رابطهی تنگاتنگی میباشند، به نحوی که حماسه از بطن اسطوره پدید میآید. حماسه تنها در فرهنگ و ادب مردمانی پدید میآید که دارای تاریخ کهن و اسطورههای دیرینهاند. اگر اسطوره را از حماسه برداریم، حماسه والاییاش را از دست میدهد. مثلاً در داستان رستم و اسفندیار، اگر اسطورهی سیمرغ و رویین تنی اسفندیار برداشته شود، داستان گیرایی محسوسی نخواهد داشت. اسطورهها آنسجام بخش هویت ملی است که به مرور زمان مردم آنها را سرلوحهی باور خود قرار دادهاند.
مکتبهای اسطوره شناسی، اسطوره را به عنوان تصویر نمادین پدیدههای طبیعت و تصویر نمادین مسائل اجتماعی و اندیشههای پیش از تاریخ، آرزوهای روانی مردم
یک مطلب دیگر :
باستان و روان نژند امروزی، تعقلی کردن نمادین اعمال آیینی آسیای غربی در عهد باستان و… شناخته است.
فرق اسطوره و حماسه از نظر زمان میباشد که اسطوره زمان آغازین است و حماسه آنتقال آرکی تایپهای فرهنگی یک جامعه را بر عهده دارند.
اسطوره با خرافات و فولکلور نیز متفاوت است. اسطوره آیینی است که امروزه دیگر به آن باور ندارند و اگر ایمان داشته باشند مانند قصه اصحاب کهف مذهب است. یعنی قبول داستان اصحاب کهف مذهب ولی تفسیر آن اسطوره است.
اسطوره شرح تاریخ است. ایرانیان کهن، دوران جهان را به چهار دوره سه هزار ساله تقسیم میکنند.
مهدی اخوان ثالث شاعر چیره دست خراسانی در توس زاده میشود و بعد از خدمات فراوان به ادبیات این مرز و بوم با محرومیت از تمام مشاغل دولتی و بدون حقوق بازنشسته میشود. وی بنا بر وصیت خود کنار فردوسی به خاک سپرده میشود.
سبک اشعار وی با تکیه بر هنجار گریزی زمانی و سبک خراسانی و آمیختن زبان کهن با زبان گفتار امروز مطالعه شده است. در هنجار گریزی زمانی که به آن آرکائیسم نیز گفته میشود، این مطلب که هم به کارگیری واژههای قدیمی و هم بهره گیری از ساختهای دستوری کهن را در آرکائیسم (کهن گرایی زبان) خواهیم یافت، مورد توجه است.
سبک خراسانی یکی دیگر از ویژگیهای سبک شناختی اخوان است. از نظر واژگان، تعبیرها و ترکیبها، ساختهای آوایی و دستور زبان، اشعار وی نماینده سبک خراسانی در شعر نو نیمایی است. ویژگی دیگر اخوان ثالث پیوند زبان ادبیانه و باستان گونه با زبان عامیانه و گفتاری است. او زبان استوار و رسای خراسانی را با زبان محاورهای کوچه و بازار همراه میسازد. قلمرو زبانی شعر اخوان، گسترهای است که از دورترین دورههای شعر فارسی تا زبان عامه مردم در این دوره را در بر میگیرد. ساختار روایی شعر اخوان و بهره گیری او از زبان عامهی مردم طبیعتأ سبب میشود که اصطلاحات و عبارتهای آنان را به کار ببرد.
در بخش زبان شعر اخوان به گونههای فرا هنجاری که فراتر رفتن از شکل معمول و متداول زبانی است و همچنین به شیوههای گوناگون آن را از لحاظ واژگان، آوا، معنایی و… پرداخته میشود. گونههای قاعده افزایی نیز یک بخش دیگر از زبان شاعری اخوان است؛ که به توازن آوایی و دستوری و توازن واژگانی پرداخته شده است. نهایتاً آخرین بخش بررسی اشعار اخوان ثالث، اندیشهی اخوان میباشد که در قالب شکست سیاسی پس از کودتای مرداد ظاهر میشود. حاصل چنین گرایش و نگرش نفی اندیشی ناامیدی است؛ که از ویژگیهای اندیشه اخوان است. او چنان از هرگونه بهبود و اصلاحی چه در عرصهی سیاست و اجتماع و چه در ساحت زندگی بدبین است، که حتی نسیمی را که میخواهد به باغ بی برگ و عریان او جامهای از بهار بپوشد، میراند.
نفی حرکت و تلاش به عنوان آخرین نمودار اندیشه اخوان میباشد، که از نظر او هر مژده و نوید فریبی بیش نیست، و حتی آزادی نیز دروغی تکراری مینماید برای به دست آوردن چه چیزی باید برخاست و به راه افتاد.
شعر زمستان اخوان توصیف شب زمستان تاریخی که بر سر این ملت گذشته است، حقیقتاً توصیفها و تصویرهای آن، گزارشی از احوال و رفتار مردم سرما زده آن روزگاران است.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-08-07] [ 01:20:00 ق.ظ ]
|