شاخص سرمایه فکری

این روش در تلاش است تا شاخص های پراکنده را در مجموعه ای واحد ارائه نماید. این معیار جنبه های مختلفی را در بر می گیرد. مزایای این روش در آن است که معیاری غیرمتعارف را ارائه می نماید، بر نظارتی پویا در خصوص سرمایه فکری متمایز می باشد، توان احتساب عملکرد دوره های قبلی را داشته و نگرشی واحد، کلی و جامع از شرکت ارائه می نماید. این روش به مدیران اجازه می دهد که تأثیراتی که یک استراتژی به خصوص در سرمایه فکری شرکت دارد را درک نماید و گزینه های متعدد را با هم مقایسه نماید. تا مشخص شود کدام از آنها از حیث سرمایه فکری مرجع می باشند.

پایان نامه - تحقیق - متن کامل

 

۷-۴-۱-۲- نرخ بازده دارایی ها

نرخ بازده دارایی های شرکت نرخی است که با آن می توان متوسط صنعت را مقایسه کرد تا اختلاف آن با متوسط صنعت بدست آید. اگر اختلاف مذکور صفر یا منفی باشد، شرکت از سرمایه فکری برخوردار نیست. اگر این اختلاف مثبت باشد، فرض می شود که شرکت در صنعت خود از سرمایه فکری اضافی برخوردار است . در صورت وجود مازاد بازده نسبت به صنعت، این میزان بازده اضافی در متوسط  دارایی های ملموس شرکت ضرب می شود تا متوسط عایدات  اضافی سالانه ۲شرکت، محاسبه شود.

که تقسیم این عایدات اضافی بر متوسط هزینه سرمایه شرکت، ارزش سرمایه فکری شرکت را بدست  می دهد. ضریب عمده این روش ، فرمول ساده آن و قابل دسترس بودن تمامی اطلاعات موردنیاز در صورت های مالی تاریخی شرکت می باشد. عیب عمده این روش در فقدان ارائه اطلاعاتی است که مدیران برای مدیریت مؤثر سرمایه فکریشان به آنها نیازمند می باشند.

 

۸-۴-۱-۲- روش تشکیل سرمایه بازار

این روش معیاری از ارزش بازار، سرمایه فکری شرکت را ارائه می دهد. در این روش فرض بر این است که تشکیل سرمایه اضافی یک شرکت نسبت به حقوق صاحبان سهام آن، همانا بیانگر سرمایه فکری موجود در آن می باشد. این روش مبتنی بر عرف بازارهای سرمایه و برآورد قیمت سهام  است. در این روش جهت سنجش و اندازه گیری سرمایه فکری ضروری است تا صورت های  تاریخی در مقابل اثرات تورم یا هزینه های جایگزینی آنها تعدیل شوند. براساس روش یاد شده ، سرمایه فکری در  شرکت های تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات، تمامی ارزش شرکت را تشکیل خواهد داد چرا که تفاوت فاحشی میان ارزش بازار و ارزش دفتری پائین اینگونه شرکت ها وجود دارد.

 

۹-۴-۱-۲- کارگزار تکنولوژی

این نگرش نوعی پیشرفت در امر سنجش و اندازه گیری سرمایه فکری به شمار می آید چرا که شرکت را قادر می سازد تا  ارزش پولی سرمایه فکریشان را محاسبه نمایند. بروکینگ سرمایه فکری را ترکیبی از چهار جزء دارایی های بازار، دارایی های مبتنی بر انسان، دارایی های مالکیت معنوی، دارایی های زیربنایی می  داند( بروکینگ،۱۹۹۷، ۲۰۷)[۱].

دارایی های بازار مزایای بلقوه ای که یک سازمان از دارایی های غیرملموس مرتبط با بازار کسب می کند را متعادل می نماید.

 

۱۰-۴-۱-۲- روش سرمایه فکری مستقیم

تأکید این روش اندازه گیری ارزش سرمایه فکری ابتدا بر شناسایی اجزای مختلف آن و سپس ارزیابی هر یک از این اجزا قرار گرفته است. با تعیین اجزای سرمایه فکری شرکت و تعیین ارزش هر یک  از این اجزا می توان ارزش کلی سرمایه فکری شرکت را محاسبه نمود.

این روش پیچیده ترین اما دقیق ترین ابزار اندازه گیری سرمایه فکری است. عیب اصلی این روش در ضرورت شناسایی تعداد زیادی از اجزا و یا ارزش گذاری هر یک از آنها می باشد که موجب پر هزینه و پیچیده شدن این روش می گردد.

 

۱۱-۴-۱-۲- روش های مالی و مراحل اندازه گیری مالی سرمایه فکری

براساس این روش سرمایه فکری شرکت متشکل از سرمایه انسانی، سرمایه مشتری و سرمایه ساختاری است و نقاط تلاقی آنها با هم ترکیبی از سرمایه فکری را نشان می دهد. ترکیب سرمایه انسانی و مشتری منجر به روابط افراد و نزدیکی آنها با مشتریان و به کارگیری خلاقیت های آنها جهت پاسخگویی به نیازهای خاص مشتریان می گردد. ترکیب سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری منعکس کننده توانایی شرکت در انتقال نام های تجاری به مشتریان است و به کیفیت ارزشی که مشتریان به نام تجاری شرکت می دهند مرتبط می باشد.

 

۱۲-۴-۱-۲- مدل مدیریت سرمایه فکری

زمانی که از سنجش و اندازه گیری صحبت می کنیم، ابتدا ضروری است تا منابع  غیرملموس و حیاتی شرکت که نیازمند نظارت مدیریت هستند را به منظور نیل به اهداف استراتژیک یا برای ارتقای مزیت اصلی آنها شناسایی نموده و سپس باید اشخاص ثابتی که دارای اطلاعات معتبری درباره ارزش واقعی شرکت هستند را شناسایی کرد. فرایند مدیریت سرمایه فکری دارای سه مرحله اساسی شناسایی، اندازه- گیری و مدیریت این منابع می باشد.

 

۱۳-۴-۱-۲- کیوتوبین

روش کیوتوبین ، توسط جیمز توبین برنده نوبل اقتصاد توسعه داده شد. این نسبت ارتباط بین ارزش بازار یک شرکت و ارزش جایگزینی آن شرکت هزینه جایگزینی دارایی های آن شرکت را اندازه گیری می کند. به صورت تئوری در بلندمدت این نسبت به سمت واحد میل می کند. اما شواهد تجربی نشان می دهد که در همین زمان این نسبت می تواند به طور معناداری با عدد یک متفاوت باشد. نسبت کیوی توبین در اصل بسیار شبیه به نسبت بازار به دفتر می باشد.

عکس مرتبط با اقتصاد

با این تفاوت که توبین در هنگام محاسبه هزینه جایگزینی دارایی های  فیزیکی را به جای  ارزش دفتری دارایی های فیزیکی به کار می گیرد. نسبت حاصله به این شکل به کار می رود که چنانچه نسبت کیوی توبین یک شرکت بزرگتر از مقدار واحد و نیز بزرگتر از مقدار کیوی رقابتی باشد، شرکت  مزبور توانایی کسب سود بیشتر از شرکت های مشابه را داراست.

 

۱۴-۶-۱-۲- هوش سرمایه انسانی

فیتز- انز ۱ روش هوش سرمایه انسانی را بدین نحوه توسعه داد که مجموعه هایی از شاخص های سرمایه انسانی جمع آوری شده را از طریق یک پایگاه داده ، الگوبرداری نمود. بنا به عقیده فیتز- انز [۳]در زمانی که هزینه نیروی انسانی بالغ بر ۴۰ درصد از هزینه سازمان ها را شامل می شود. فیتز انز مدعی است که وظایف بخش منابع انسانی در یک سازمان می باید فراتر از مواردی نظیر جذب، آموزش و جبران خدمات باشد. هم چنین در زمانی که دانش به یک عنصر جدی در موفقیت اقتصادی تبدیل شده است، اندازه گیری و مدیریت دارایی های فکری یک وظیفه بحرانی کسب و کار می باشد.

 

۱۵-۶-۱-۲- مدل کارگزار فناوری

این مدل توسط بروکینگ توسعه داده شده است و دانش سازمانی را به چهار طبقه : دارایی های انسان- محور، دارایی های زیرساختی ، دارایی های فکری و دارایی های بازار تقسیم می کند و ارزش سرمایه فکری سازمان را طی یک فرایند ارزیابی مشخص می کند. و هر یک از مدل بوسیله پرسشنامه های ممیزی مخصوص درباره متغیرهای مرتبط با طبقه دارایی ها بررسی می شود.

 

۱۶-۶-۱-۲- روش ارزشگذاری جامع

این روش توسط مکفرسون [۴] توسعه یافت، ارتباط مابین اندازه گیری ارزش شرکت سرمایه فکری و مقادیر پولی را به منظور ارزش گذاری جامع کسب و کار مورد استفاده قرار می دهند. این روش سه دسته ارزش زیر را مورد استفاده قرار می دهد.

ارزش اصلی که نشان دهنده اثربخشی داخلی شرکت است.

ارزش فرعی که توسط اثربخشی توزیع شرکت اندازه گیری می شود.

ارزش ابزاری که نشان دهنده فشارها در محیط رقابتی می باشد.

 

۵-۱-۲- ارزیابی تحلیلی - تطبیقی و مدل های سنجش سرمایه فکری

جدول ۳-۲نتایج تحلیلی - تطبیقی روش های مختلف سنجش و اندازه گیری سرمایه فکری ارائه می- نماید. هر یک از این روش ها برحسب کمی یا کیفی بودن، مبتنی بر عملکرد گذشته ویا آینده بودن و قابل الگوبرداری بودن یا نبودن مورد مقایسه قرار می گرفته اند.

 

جدول ۳-۲ : مقایسه ارزش گذاری سرمایه های فکری(رودو و لیرت)

 

 

روش کمی یا کیفی عملکرد تاریخی یا آینده قابلیت استفاده در الگوگیری

ترازنامه نامرئی

سرمایه ساختاری

سرمایه فردی

تا حد کمی مبتنی بر هزینه های تاریخی خیر

کنترل دارایی های ناملموس

دید بیرونی

دید درونی

شایستگی افراد

دارایی های ناملموس

کیفی هر دو خیر

کارت نمره متوازن

دید مالی

دید مشتری

دید فرایند

دید نوآوری و یادگیری

کیفی هر دو خیر

ارزش افزوده اقتصادی

طرح ریزی مالی

بودجه بندی

هدف گذاری ، جبران

کمی مبتنی بر هزینه های تاریخی فقط درونی

شاخص سرمایه فکری

استراتژی و معیارهای مالی و غیرمالی

تک معیاره مبتنی بر عوامل بالقوه ایجاد ارزش کننده محدود

کارگذار تکنولوژی

دارایی های بازار

دارایی های انسانی

مالکیت معنوی دارایی های زیربنایی

از نظر کیفی به کمی شدن هر دو نگرش محدود

نرخ بازده دارایی ها

عملکرد کلی دارایی ها

تک معیاره مبتنی بر هزینه های تاریخی بلی

سرمایه فکری مستقیم

بازار

مالکیت معنوی

تکنولوژی

دارایی های انسانی

کمی مبتنی بر اجزای دارایی های بازار بلی

 

 

۶-۱-۲- طبقه بندی شیوه اندازه گیری سرمایه فکری از دید کلینت و دارن

شیوه های اندازه گیری برای دارایی های نامشهود در درون چهار مقوله اصلی از شیوه های اندازه گیری جا داده شده است این طبقه بندی ها با توسعه طبقه بندی های لوثی و ویلیامز[۷]، ۲۰۰۰توسط بارن و همکاران[۸]،۱۹۹۸پیشنهاد شده است.

 

۱-۶-۱-۲- روش های محاسبه مستقیم سرمایه فکری

برآورد ارزش دلاری دارایی های نامشهود بوسیله شناختن اجزاء مختلف آن می باشد. یکبار این اجزا مشخص می شود، آنهایی که می توان به طور مستقیم عرضه کرد، به طور جداگانه و یا به صورت یک ضرب جمع شونده ، ارزیابی می شود.

 

۲-۶-۱-۲- روش های برآورد ارزش بازاری سرمایه

تفاوت برآورد شده بین ارزش بازاری سرمایه یک شرکت و حقوق صاحبان سهام بعنوان ارزش سرمایه فکری و یا دارایی های نامشهود می باشد.

 

۳-۶-۱-۲- روش های برگشت دارایی ها

میانگین  عایدات بعد از مالیات یک شرکت برای یک دورۀ زمانی، تقسیم بر میانگین دارایی های مشهود شرکت شود نتیجه ROA شرکت است که پس از آن با میانگین صنعت مقایسه می شود. تفاوت ایجاد شده با میانگین دارایی های مشهود شرکت در برآورد یک میانگین درآمد سالانه از دارایی های نامشهود است، با تقسیم  کردن میانگین درآمدها مذکور بر میانگین هزینه های سرمایه شرکت یا یک نرخ بهره،  می توان برآوردی از ارزش دارایی های نامشهود یا سرمایه فکری استنتاج  کرد.

۴-۶-۱-۲- روش های کارت امتیاز

اجزای مختلف دارایی های نامشهود یا سرمایه فکری شناخته شده اند و مقیاس ها و شاخص های ساخته شده در برگه های امتیازی گزارش شده اند ویا به صورت نمودار نشان داده شده اند . روش های SC شبیه روش های DIC هستند که هیچ برآورد دلاری از دارایی های نامشهود ندارند.

 

۷-۱-۲- نحوه محاسبه سرمایه فکری ( با بهره گرفتن از مدل پالیک ) شاخص های عملکرد مالی شرکت ها

۱-۷-۱-۲- محاسبه سرمایه فکری با بهره گرفتن از مدل پالیک

روش های گوناگونی برای محاسبه و سنجش سرمایه فکری وجود دارد که مزایا و معایب هر یک بیان گردید . در این کار تحقیقاتی برای محاسبه و سنجش سرمایه فکری از مدل پالیک استفاده شده که از دلایل استفاده از این روش راحتی آن در محاسبه سرمایه فکری است که از طریق صورت های مالی و یادداشت های همراه آن جهت این کار استفاده می شود و همانطور که می دانیم صورت های مالی آنچه را که در واقعیت وجود دارد نشان می دهد و ساخته پرداخته ذهن و تخیل نیست و به آنچه در شرکت وجود دارد از دیدگاه مالی (ریالی) نگاه می کند.

پالیک در سال ۱۹۹۸ و ۲۰۰۰ ارزش افزوده کارایی عقلایی[۱۳] را جهت اندازه گیری سرمایه فکری شرکت ها ارائه کرد. در روش (ارزش افزوده کارایی عقلایی) پالیک، برای بدست آوردن اطلاعات درباره ارزش کارایی ایجاد شده از دارایی های عینی و غیرعینی درون یک شرکت تهیه شده است. این مدل با توانایی شرکت نسبت به ایجاد ارزش افزوده شده[۱۴]  شروع می شود. ارزش افزوده تفاوت بین out و IN است. منظور از out کل درآمد حاصل از فروش تولیدات خدمات و سرویس های ارائه شده به بازار می باشد و منظور از IN تمام هزینه هایی است که جهت تولید کالاها و خدمات وسرویس ها هزینه شده است.

باید به این نکته مهم توجه داشت که در مدل پالیک هزینه  کار (کل هزینه حقوق و دستمزد و مزایای آن) و هزینه استهلاک جز هزینه های IN شامل نمی شود. حقوق و دستمزد نسبت به نقش فعالیت در فرایند ایجاد شده ارزش، عامل بلقوه( که توسط هزینه های کار ایجاد می شود) به عنوان یک هزینه محسوب نمی شود.

بدین گونه رمز اساسی در مدل پالیک رفتار کار به عنوان ارزش ایجاد شده شرکت تجاری است. این نتیجه آن است که ارزش اضافه شده توسط سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری  منعکس می شود. هزینه استهلاک نیز به دلیل اینکه وجوهی از شرکت خارج نمی شود در VA جز IN محسوب نمی شود بنابراین VA را می توان به صورت معادله زیر نوشت:

سود عملیاتی + هزینه  حقوق و دستمزد + هزینه استهلاک = VA

الف) محاسبه کارایی سرمایه فیزیکی :

ارزش افزوده (VA) به سرمایه فیزیکی بکار گرفته شده را ، کارایی سرمایه فیزیکی می گویند که این شاخص برای نشان دادن ارزش افزوده ایجاد شده (VA) به وسیله سرمایه فیزیکی است.

دارایی مشهود / ارزش افزوده = CEE = VA / CE

دارایی های نامشهود = ارزش دفتری دارایی های نامشهود - ارزش دفتری کل دارایی = CE

CEE بیان کننده توانایی فکری شرکت ها نسبت به بکارگیری سرمایه فیزیکی جهت ایجاد ارزش افزوده است. زمانی که گروه های مختلف شرکت ها با هم مقایسه می شوند، شرکت هایی که CEE بالاتری دارند نشان می دهد که نسبت سرمایه فکری شان ارزش افزوده (VA) بیشتری کسب کردند.

ب) محاسبه کارایی سرمایه انسانی[۱۶]:

کارایی سرمایه انسانی نشان می دهد که چطور  VA بیشتر با ریال صرف شده برای هزینه حقوق ودستمزد در شرکت ایجاد شده است. نسبت VA به HC ، توانایی- HC را نسبت به ایجاد ارزش در یک شرکت بیان می کند. نامتناقض با نظریه های دیگر رهبران نویسنده سرمایه فکری(سویبی،۱۹۹۸ و ادوینسون، ۱۹۹۷)[۱۷].

پالیک بیان می کند که کل هزینه های حقوق و دستمزد شاخصی از یک شرکت است. پالیک فرض می کند که چون بازار حقوق و دستمزد را مشخص می کند که همان نتایج  عملکرد است، پس نسبت VA به HC ، تواناییHC را برای ایجاد ارزش در شرکت بیان می کند.

(هزینه حقوق و دستمزد کل شرکت) / (ارزش افزوده) = HCE = VA /HC

کل حقوق  و دستمزد پرداختی به منابع انسانی = HC

به طور مشابه وقتی که HCE در سطح یک گروه از شرکت ها  مقایسه می شوند، HCE یک شاخص

از کیفیت منابع انسانی شرکت و توانایی هایش نسبت به VA برای هر ریال صرف شده بر HC می باشد  وشرکت هایی که HCE بالاتری دارند نشان دهنده این است که به نسبت هزینه های حقوق و دستمزد ارزش افزوده بیشتری حاصل شده است. یعنی کارایی کارکنان آن شرکت بالا است.

ج)  محاسبه کارایی سرمایه ساختاری [۱۸]

سومین ارتباط کارایی سرمایه ساختاری است که سهم سرمایه ساختاری را در ایجاد ارزش نشان می دهد.

در مدل پالیک SC = VAi - HCi . در اندازه گیری SCE مقداری از SC مورد نیاز نسبت به تولید یک دلار از VA است و آن شاخصی از چگونگی موفقیت SC در خلق ارزش است. به خلاف HCE و CEE و VA مقسوم علیه برای SCE است. بدین گونه سومین ارتباط بین VA و SC به صورت زیر محاسبه می شود:

(ارزش افزوده ) /(سرمایه ساختاری)SCE = SC / VA(1 )

(کل هزینه حقوق و دستمزد شرکت) - (ارزش افزوده)  SC = VA - HC       (۲)

آخرین نسبت محاسبه توانایی فکری از یک شرکت است و آن خلاصه ای از کارایی های مورد توجه پیشین است. این نتایج دریک شاخص جدید و واحد همان VAIC است.

VAIC = CEE + HCE + SCE (3)

۲-۲-بخش دوم :  ادبیات مربوط به ریسک

 

۱-۲-۲-تعاریف مختلف ریسک

زیان بالقوه قابل اندازه گیری یک سرمایه گذاری را ریسک می نامند. درفرهنگ وبستر[۱۹]، ریسک را «در معرض خطر قر ار گرفتن» تعریف کرده است. فرهنگ لغات سرمایه گذاری نیز ریسک را زبان بالقوه سرمایه گذاری که قابل محاسبه است می داند.

گالیتز[۲۰]، ریسک را هرگونه نوسانات در هرگونه عایدی می داند.

تعریف مذکور این مطلب را روشن می کند که تغییرات احتمالی آینده برای یک شاخص خاص چه مثبت و چه منفی، ما را با ریسک مواجه می سازد. بنابراین امکان دارد که تغییرات ما را منتفع یا متصور سازد.

گیلب[۲۱]، ریسک را این چنین معرفی می کند « هر پدیده ای که بتواند نتیجه حاصل از آنچه سرمایه گذار انتظار دارد را منحرف سازد، ریسک نامیده می شود»

در زیر به دیدگاه دو نفر از صاحبنظران مدیریت مالی در ایران درباره تعریف ریسک اشاره می شود:

ریسک به مفهوم احتمال انحراف از نیل به هدف مطلوب است .

ریسک به شرایطی اطلاق می گردد که نتایج واقعی با نتایج مورد انتظار متفاوت باشد .

اولین بار هوی مارکویتز [۲۲](۱۹۵۲) براساس تعاریف کمی ارائه شده ، شاخص عددی[۲۳] برای ریسک معرفی کرد. وی ریسک را انحراف معیار چند دوره ای یک متغیر تعریف کرد. به عنوان مثال، ریسک نرخ ارز در خلال سال های ۱۳۸۵-۱۳۷۵ عبارتست از انحراف معیار نرخ ارز در این سال ها.

سایر شاخص ها نیز به همین ترتیب محاسبه می شوند، از جمله ریسک نرخ بازدهی سهام، ریسک تغییرات قیمت و ریسک نرخ سود. دیدگاه دیگری در خصوص تعریف ریسک وجود دارد که تنها به جنبه منفی نوسانات توجه دارد.

هیون، ریسک را احتمال کاهش درآمد یا از دست دادن سرمایه تعریف می کند .

بنابراین برای تعریف ریسک می توان دو دیدگاه ارائه کرد:

- دیدگاه اول : ریسک به عنوان هر گونه نوسانات احتمال بازدهی اقتصادی در آینده.

- دیدگاه دوم : ریسک به عنوان نوسانات احتمالی منفی بازدهی اقتصادی در آینده (ریسک نامطلوب).

[۱]. Brooking ,1997,207

[۲]. Tobin’s q

[۳]. Fitz - Enz

[۴]. Mcpherson

[۵]. Rodov & Leliaert

[۶]. ClintB.& DarrenB

[۷]. Luthy & Williams ,2000

[۸]. Barren et al ,1998

[۹]. DIC

[۱۰]. MCV

[۱۱]. ROA

[۱۲]. SC

[۱۳]. VAIC

[۱۴]. VA

[۱۵]. CEE

[۱۶]. HCE

[۱۷]. Sveiby 1998 & Edvinson 1997

[۱۸]. SCE

[۱۹]. Webster’s  New  collegiate  Dictionary

[۲۰]. Galitz

[۲۱]. Gibl

[۲۲]. Markowitz,1952

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...