پایاننامه علوم ارتباطات اجتماعی با عنوان "عوامل موثر بر استفاده رسانهای ... |
بسمه تعالی
دانشگاه تهران
دانشكده علوم اجتماعی
گروه آموزشی علوم ارتباطات اجتماعی
پایاننامه كارشناسی ارشد در رشته علوم ارتباطات اجتماعی با عنوان “عوامل موثر بر استفاده رسانهای زنان
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
طرح مسأله
مقدمه
این تحقیق با دو هدف اصلی انجام میشود: هدف اول آن بررسی نحوه استفاده رسانهای زنان با توجه به ویژگیهای اشتغال، تاهل،سن و میزان تحصیلات است و هدف دوم نحوه استفاده رسانهای زنان با توجه به نحوه تفسیر آنها از بازنمایی زنان در رسانهها است. این اهداف در ارتباط با اهمیت جایگاه جنسیت در پژوهشهای رسانهای شکل گرفته است.
با توجه به این پژوهشها زنان از مردان در استفاده رسانهای خود متمایز میشوند. و حتی برخی از ژانرها و محتواهای رسانه ای زنانه یا مردانه تلقی می شوند. اما به نظر
میرسد تفاوت استفاده رسانهای زنان با مردان بیشتر از آن که به علت تفاوت جنسی آنها باشد، منتج از تفاوت جنسیتی است كه انتظارات اجتماعی متفاوت و بالطبع مسئولیتهای متفاوت، سبك زندگی، رجحانها و سلایق رسانهای متفاوتی را نیز برای هر دو گروه زنان و مردان ایجاد می کند. اما تا کنون این تفاوت در استفاده رسانهای به تفاوت در جنس نسبت داده شده است.
به عبارت دیگر وقتی مقوله جنس مورد بررسی قرار میگیرد، از زنان به عنوان كلیتی یك دست و همگون سخن به میان می آید. یعنی تنها ویژگی زن بودن تعیین كننده رفتارهای اجتماعی و فردی و ازجمله استفاده رسانهای آنان است. در حالی که جنس را باید متغیر واسطی در نظر گرفت که در اکثر جوامع وظایف و مسئولیتهای اجتماعی افراد را از یکدیگر متمایز کرده است.
به این معنی که در اکثر جوامع تقسیم وظایف بین زنان و مردان به شیوه سنتی طوری انجام شده است كه مردان وظیفه اشتغال بیرون از خانه و زنان مسولیت رسیدگی به كارخانه و نگهداری از كودكان را دارند. در این حالت، بالطبع نیازهای آموزشی یا زمان اوقات فراغت آنها با یكدیگر تفاوت اساسی خواهد كرد و به این دلیل میتوان گفت كه تفاوت در جنس میتواند تفاوت معنی داری در نحوه استفاده رسانهای افراد بوجود بیاورد. به عنوان مثال زنان خانه دار مدت زمان بیشتری را نسبت به مردان در خانه هستند و این موضوع باعث استفاده بیشتر آنان از برنامههای تلویزیون میتواند باشد. همچنین زنان به واسطه مسئولیتهایی كه در قبال مراقبت و تربیت كودكان و رسیدگی به امور خانه بر عهده میگیرند، نیازهای آموزشی مرتبط از جمله نكات مربوط به خانه داری و آشپزی را نیز پیدا میكنند.علاوه بر آن چنانچه تنها چنین نقشهایی برای زنان در یك جامعه تعریف شده باشد،دختران مجرد نیز خودرا نیازمند چنین آموزش هایی خواهند دید. اما آموزش تنها یكی از كاركردهای رسانهها است. سرگرمی و اطلاعرسانی از دیگر كاركردهای رسانهها است و مخاطبین با توجه به نیازهای مختلف خود نسبت به دریافت اطلاعات و هم چنین برنامه روزانه و اوقات فراغت خود، به شیوههای متفاوت در رابطه با این کارکردها از رسانهها استفاده میكنند. در این مورد نیزچنانچه زنان تنها نقش مادر و همسر را ایفا كنند، نیازهای اطلاعاتی آنها تا حدود زیادی شبیه هم خواهد بودكه احتمالاً این اطلاعات، اطلاعاتی خواهند بود كه آنها را در انجام مسئولیتهای خود یاری دهد. به همین صورت میتوان گفت اوقات فراغت و همچنین ساعاتی را كه زنان خانه دار به انحاء مختلف میتوانند از رسانهها استفاده كنند نیز تا حد زیادی شبیه به یكدیگر است. به عنوان مثال بسیاری از زنان خانه دار صبحها كه همسر و یا فرزندانشان در خانه نیستند، هم زمان با كارخانه فرصت گوش كردن به رادیو یا تا حدودی استفاده از برنامههای تلویزیون را میتوانند پیدا كنند و این برنامه زمانی تا حد زیادی میتواند تعیین کننده نحوه پرکردن اوقات فراغت آنها باشد. از آن جا كه زنان خانهدار در همه جوامع اكثریت زنان را تشكیل میدهند، این ویژگی زنانه تلقی شده و این در حالی است كه این نحوه استفاده مربوط به خانهدار بودن و نه زن بودن میباشد. شاهد این موضوع تفاوت استفاده رسانهای زنان شاغل می باشد.
یک مطلب دیگر :
زنان شاغل صبحها فرصت استفاده کردن از برنامههای تلویزیون را ندارند.علاوه بر آن محیط کار هنجارهای متفاوتی را در مقایسه با محیط خانه بر زنان حاکم میکندو این هنجارها خود مسئولیتهایی را در قبال استفاده از بر خی از رسانهها برای زنان بوجود میآورد. سن و میزان تحصیلات متفاوت نیز نیازهای مختلفی را برای افراد بوجود می آورد. در اکثر پژوهشهایی که به خصوص در کشورهای غربی درباره موضوع زنان و رسانهها انجام شده است، جامعه آماری مورد بررسی از یکسانی و همگونی برخوردار بوده است و در اکثر اوقات هم زنان خانه دار در نظر گرفته شده اند.(رجوع كنید به فصل دوم پایان نامه ).
اما با تغییرات اجتماعی در اکثر جوامع از جمله در ایران و برنامههای توسعه تعداد زنان شاغل و تحصیلکرده افزایش پیدا کرده است و بالا رفتن میزان تحصیلات و اشتغال، جامعه زنان را از نظر ویژگیهای اجتماعی دارای پراکندگی زیاد کرده است. با نگاهی به برنامههای توسعه و مشاركت اجتماعی زنان طی برنامه سوم توسعه كه از سال 1379 تا سال 1383 در كشور، پیاده شده است، به نظر می رسد لزوم بررسی شرایط جدیدتری كه برای زنان در كشور به وجود آمده و زمینههای اجتماعی و فرهنگی آنها را متفاوت از سالهای قبل از آن كرده است، وجود دارد. در این مورد میتوان به برخی از برنامههای توسعه در رابطه با زنان اشاره كرد. به عنوان مثال بر اساس ماده 158 برنامه سوم توسعه، مركز امور مشاركت زنان ریاست جمهوری موظف است در جهت زمینهسازی برای ایفای نقش مناسب زنان در توسعه كشور و تقویت نهاد خانواده، ضمن انجام مطالعات لازم با همكاری دستگاههای اجرای ذیربط اقداماتی را به عمل آورد كه به طور خلاصه این فعالیتها در قالب 6 محور آموزشی، فرهنگی، ورزشی، اشتغال (مشاركت زنان)، امور علمی و پژوهشی (مطالعات و تحقیقات در مسائل زنان)، امور حقوقی و توسعه سازمانهای غیر دولتی زنان گنجانده شده است. براساس این ماده، گزارشی از فعالیتهای مركز امور مشاركت زنان با همكاری دستگاههای اجرایی در قالب این 6 محور طی سالهای 1379 تا 1383 منتشر شده است. براساس این گزارش، در زمینه آموزشی، فعالیتهایی از قبیل پوشش كامل دختران واجبالتعلیم در سطح كشور، تربیت و توانمندسازی مدیران زن، طراحی و تدوین مجموعههای آموزشی به منظور توانمندسازی زنان خانه دار، توانمندسازی فرهنگی زنان و دختران دانشآموز، تقویت خود باوری و اعتماد به نفس و افزایش روحیه مشاركت جویی در دختران، برگزاری كارگاههای آموزشی تحلیل جنسیتی در جهت اصلاح نگرشها و باورهای سنتی و غلط حاكم بر جامعه درباره زنان، برگزاری سمینارها و گرد هماییهای علمی داخلی و بین المللی مربوط به زنان و خانواده و توانمندسازی آنها در جهت حضور فعال و موثر در مجامع بین المللی، از جمله این فعالیتها بوده است. همچنین در زمینه امور فرهنگی فعالیتهایی از قبیل توسعه و تجهیز كتابخانههای موجود در مناطق روستایی و كمتر توسعه یافته، توسعه مشاركت زنان در سطح كشور با تاكید بر نقش محوری زن در خانواده، انجام فعالیتهای فرهنگی و هنری در راستای فعالیتهای آموزشی در زمینه مهارتهای زندگی برای زنان، برگزاری جشنواره موسیقی بانوان نواحی ایران و برگزاری مراسم هفته زن، صورت گرفته است. در زمینه امور ورزشی هم فعالیتهایی در زمینه عمومی كردن ورزش، آمادهسازی تیمهای ملی بانوان و بهینه سازی اوقات فراغت دختران جوان صورت گرفته است. علاوه بر این در زمینه توسعه مشاركت و اشتغال زنان، این مركز فعالیتهایی در جهت تشكیل تعاونیهای روستایی زنان، توسعه مشاركت زنان در سطح كشور و سازمان دهی زنان شاغل در صنایع دستی، انجام داده است. در زمینه مطالعات و تحقیقات در امور زنان نیز میتوان به مواردی از قبیل تقویت كتابخانههای دانشگاهها از طریق ارایه كتب و نشریات ویژه زنان و همكاری در زمینه اطلاع رسانی و خدمات كتابخانهای، برگزاری سمینارها و گردهماییهای علمی داخلی و بین المللی مربوط به زنان و خانواده، برگزاری برنامه هفته پژوهش،بررسی میزان و علل و عوامل موثر در بروز پدیده خشونت خانگی علیه زنان( زوج علیه زوجه)، تدوین فصل نامه پژوهش زنان، برگزاری “همایش تواناییهایی زنان در ایران”، برگزاری مراسم تجلیل از زنان پژوهشگر در هفته پژوهش، انجام طرح پژوهشی ارزش كار خانگی زنان و تقویت رشته مطالعات زنان اشاره كرد. در نهایت ذكر این نكته نیز ضروری است كه در زمینه حقوقی نیز بر اساس ماده 159 فعالیتهایی از جانب این مركز در جهت رفع مشكلات حقوقی زنان انجام شده و پیشنهادهایی در جهت بهبود وضعیت حقوقی زنان تهیه شده است. این قوانین عمدتاً در رابطه با ارث، تعدیل شرایط طلاق، اصلاح قانون كار در خصوص محرومیت از اشتغال زنان در مشاغل سخت و زیانآور و پیشنهاداتی در رابطه با اصلاح قوانین و مقررات مربوط به شیردهی و استفاده از مهدكودكها برای زنان شاغل بوده است(مركز امور مشاركت زنان، 1384).
بررسی و مرروی كوتاه بر فعالیتهایی كه درزمینه توسعه زنان طی این سالها انجام شده است، با هدف روشن تر شدن فضای فرهنگی و اجتماعی است كه زنان در آن به استفاده از رسانهها میپردازند. صرف نظر از این موضوع كه این فعالیتها تا چه حد در بسترسازی برای اشتغال یا مشاركت اجتماعی و تحصیل زنان و همچنین تغییر و اصلاح قوانین به نفع آن ها، موثر بوده اند، شكل گیری زمینه فرهنگی و اجتماعی زنان در این شرایط و تلقی از خود در چنین فضاین، سلماً از دیدگاه ی م و رسانهها و به خصوص بازنمایی زنان در رسانهها و بازتولید هویتهای خاص از آنها، جای تامل دارد.
در این شرایط به نظر میرسد، برای آگاهی به نحوه استفاده رسانهای زنان، کسب شناخت نسبت به سبک زندگی و نیازهای زنان با توجه به زمینههای اجتماعی و فرهنگی آنها و همچنین سبكهای زندگی متفاوت كه ناشی از تاهل، اشتغال، تجرد یا سن آنها است، به طور جداگانه ضروری باشد.
بنابراین مسأله مهمی كه در این تحقیق به آن خواهیم پرداخت، این است كه جنس عامل موثر در استفاده رسانهای زنان است یا جنسیت یعنی ساخت و انتظارات اجتماعی جنس است كه با استفاده رسانهای آنها در ارتباط میباشد.
مسئولیتهای اجتماعی زنان و شكلگیری نیازها
چنانچه ذکر شد زنان خانهدار و متاهل با توجه به مسئولیتی که در قبال کودکان ورسیدگی به امور منزل دارا می باشند، نیاز به کسب آموزشها و اطلاعاتی در راستای ایفای نقش مادری و همسری خود دارندکه رسانهها تا حدودی میتوانند این آموزشها را به آنها ارایه دهند. هم چنین چنانچه هویت خود را به عنوان مادر و همسر مطلوب بدانند، احتمالاً در پی تثبیت این هویت از طریق رسانهها هستند. اما اگر در یک جامعه، زنان از نظر دارا بودن ویژگیهایی از قبیل وضعیت اشتغال، میزان تحصیلات، وضعیت تاهل و سن دارای پراکندگی باشند، با توجه به مطالبی که ذکر شد، نیازها و بالطبع رجحانهای رسانهای آنها نیز با یکدیگر تفاوت خواهند کرد. به عنوان مثال زنان مجرد، مسئولیتی در قبال مراقبت از كودكان و یا امور خانهداری ندارند و چنانچه امكان كسب اشتغال، تحصیل و یا فعالیتهای هنری و اجتماعی را نیز داشته باشند، احتمالاً كسب آموزشهای لازم در این زمینهها را برای خود ضروری خواهند دانست. همچنین هر چند زنان مجرد نیز با احتمال این كه در آینده متاهل خواهند شد نیاز به آموزشهایی مشابه با زنان متاهل دارند، اما در عین حال میتوانند نیاز به كسب مهارتهای حرفهای به منظور اشتغال در راستای كسب استقلال مالی بیشتر دارند. در مجموع میتوان گفت داشتن شرایط و ویژگیهای متفاوت نیاز به كسب مهارتهای زندگی مختلفی را نیز میطلبد. این مهارتها میتواند شامل چگونگی برقراری ارتباط با اطرافیان، چگونگی غلبه بر مشكلات موجود و پیشگیری از مشكلات احتمالی، چگونگی سخن گفتن، كسب اعتماد به نفس و هویت مطلوب و غیره باشد. به عنوان مثال زنان متاهل به كسب مهارتهایی در ارتباط با زندگی زناشویی وكسب الگوهای رفتاری مناسب در راستای ایفای نقش همسری و مادری در خانواده بیشتر نیاز دارند. در مقابل برای زنان مجرد كه تعاملات خانوادگی متفاوت دارند نیاز به فراگیری جنبه های دیگری از مهارتهای زندگی از جمله نحوه ارتباط با پدر و مادر و یا خواهران و برادران یا آموزشهایی كه بتواند آنها را در ازدواج و یافتن همسر مناسب كمك كنند، اهمیت بیشتری میتواند داشته باشند. به عبارت دیگر اگرفقط از منظرآموزشی به رسانهها توجه كنیم، تفاوت اساسی در نیازهای آموزشی زنان مجرد و زنان متاهل میتوانیم پیدا كنیم. این تفاوت برای زنان با دو ویژگی اشتغال و عدم اشتغال نیز وجود دارد.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-08-10] [ 01:47:00 ب.ظ ]
|