آموزش مهارت های کاربردی




جستجو



 



شخصیتشان بسیار دشوار است. (رولد داهل ، 1983 ، جادوگران ص7[1])
مقدمه:

شیوه های عملی که محققین به عنوان مطالعات شعری،ادبی مطرح نموده اند؛در یک نظام پیچیده از روابط سیاسی،فرهنگی، اجتماعی،اقتصادی شکل گرفته اند. پس عملکردهای تحصیلی و روابط درونی متفاوت،به مشارکتهای خاص در سخنرانی و اهداف نویسندگان و مخاطبین وابسته است. آنچه که ریچارد اوهمان[2](1987) آنرا سواد 

نام گذاشته همانند هر فعالیت یا عملکرد دیگر انسانی ،روابط اجتماعی را در درون خود شکل می دهد. این روابط همیشه شامل تعارضات و مشارکتهایی می شوند.سواد همچون زبان تبادلی است بین ادوار، نژادها، جنسها و … ص 226 . دیدگاه اوهمان با مین زان لو[3] (1992) که استدلال می کند ” آگاهی فردی ضرورتا منحصر به فرد و متناقض، و در یک فرایند شکل می گیرد” سازگار است ص 889. او برعلیه فرضیاتی درباره زبان حرکت می کند. (فرضیاتی که پیشنهاد می کنند:ماهیت معنا،مستقل از زبان شکل می گیرد)و نیز علیه دیدگاه مربوط به جوامع شهری پر آشوب و بی نظم که در آن یک صدای واحد و ثابت، به طور مطلق و مستقیم آثار اعضای جامعه را تعیین می کند ص889. عملکردهای سواد(تحصیلی) برای معلمینی که یادگیری را به عنوان بخشی از تجربه می بینند، حیطه ای فراتر از محدوده کلاس می باشدو زمینه های جایگزین تجربیات دانش آموزان بواسطه این عملکردها و آگاهی از ماهیت خاص متون را در بر می گیرد.(دیویی،1938،فرییر،1968، گیروکس، 1992، مک لارن و دا سیلوا،1993،هووکس،1994[4])

پس در این مقاله استدلال ما بر آن است که دانستن چگونگی استفاده دانش آموزان از تجاربشان و رشد هماهنگ مهارتهای سواد انتقادی در سراسر ادوار زندگی باعث افزایش آگاهیشان از ملزومات اجتماعی،سیاسی،اقتصادی وفرهنگی برای تعلیم و تربیت می شود.

یک مطلب دیگر :

 
 

ما روی بخش(سرخ کردن یک پیراشکی) متمرکز شدیم تا نشان دهیم، چگونه تجارب مختلف یا ادبیات و معلوماتی که دانش آموزان به کلاس می آورند، می تواند باعث رشد رویکردهای مختلفی نسبت به تفکر انتقادی مربوط به مطالعه و نوشته های انتقادی گردد.
نتیجه آنکه معلمین نیاز دارند تا استراتژیهای آموزش خلاقیت را برای فراهم آوردن فرصتهای آموزشی برای دانش آموزان در تمام سطوح آموزشی،بکار برند تا مهارتهای سوادآموزیشان بسط داده شود.بخش پایانی مقاله، شیوه های احتمالی را فراهم می آورند؛ بطوریکه در آن معلمان می توانند از متون ادبی در سطوح مختلف برای تعامل دانش آموزان با مجموعه مواد آموزشی،محتوای متون و تجارب شخصی و حرفه ای، استفاده نمایند.بیشتر مواد درسی تخصصی موجود در قالب متون و نوشته های در باب متون مختلف ، تفسیر و ترجمه های بدیع ، فصیح و ادبی که ویژه گروههای سنی خاص تهیه شده، نشان می دهد(نیوول ، دورست مارشال 1993 ، راما گورینسکی و اسمیت 1994)،[5]اگر چه مطالعات دقیق زیادی در مورد شباهت های میان رویکردهای تعبیری بوسیله دانش آموزان راهنمایی ، دبیرستانی و دانشگاهی موجود نیست و توجه زیادی هم به ملزومات تربیتی در مطالعات و نوشته های انتقادی برای تقویت شیوه های تفکر انتقادی ارائه نشده است؛در این مقاله تلاش ما بر آن بوده تا شکافی( فاصله) را که اغلب میان معلمان راهنمایی و دبیرستان از تفسیر رویکردهای نوشتاری و خواندنی با همکارانشان در دانشگاه موجود است،رفع شود.مطالعات عکس العمل های دانش آموزان نسبت به کتاب جادوگران، بر آن است که با وجود سطوح متفاوت عکس العمل دانش آموزان متوسطه و دانشجویان به متن،آموزش با تأکید بر تفکر انتقادی اهمیت تجربه مشابهی از پاسخهای این دو گروه را بر اساس ویژگی های فرهنگی و تفکر قالبی و مسائل جنسیتی و شیوه های بدیع و فصیحی که نویسنده استفاده کرده، مشخص نمود.
 
روایت تاثیرگذاری كه شامل تجربه و خلاقیت در تفسیر جادوگران شد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-07-29] [ 02:20:00 ب.ظ ]




چکیده:
تغییر حمعیت نژادی در مدارس نیوزیلند عکس العمل معلمان را در پسیفیکاشبرد مهارت های موثر خواندن و نوشتن گروه اقلیت دانش آموزان را زیر سوال برد
پسیفیکاشرفت های دانش آموزان پسیفیکا در سواد اموزی بخصوص در خواندن و نوشتن باعث ایجاد توجهی از سوی وزارت آموزش وپرورش معلمان مربیان آموزشی مدیران مدارس و انجمن پسیفیکا گردیده است.
تحقیق قبلی ها در مورد دانش آموزان پسیفیکایی گروه سنی 9-5 سال در مدارس اصلی جنوب جزیره نیوزیلند بود که با موانع و حمایت هایی را که بر سر راههای آموزشی آنان موجود بودنشان داد . موضوع این تحقیق بر مبنای مطالعات گذشته و پرسشهایی از معلمان و والدین پسیفیکا در گروه مدارس ان ناحیه و آنچه که مانع و یا حایلی بر سر سواد اموزی نوجوان می باشد انتخاب شده است هدف مااز ارایه این تحقیق بهبود شناسایی و فهم عوامل تمرینی آموزشی خانوادگی جمعی است بر پسیفیکا دوره دبستان تاثیر می گذارد این تحقیق نشان می دهد که میزان سواد دانش آموزان پسیفیکا و آموزشهای کلی آنان تقریبا از زمانی که ارزشهای پسیفیکا اطلاعات مشخص زمان و فرهنگی آنان به عنوان قسمتی از تمرینات تعیین گردیده است.
مقدمه:
آنچه که مشخص است نیازهای معلمان با تلاش برای کمک به پسیفیکاشرفت خواندن و نوشتن دانش آموزان گروه نسبت به آنچه که در بالا گزارش شده بود پسیفیکاشرفتهایی داشته است .پسیفیکاشبرد راهکارهای موثر خواندن که به دانش اموز این امکان را میدهد که خود را به عنوان عضوی از یک جامعه چند فرهنگی بپذیرد .موضوع اصلی این است که سابقه بچه هایی که از طبقه رفاهی پایین جامعه (SES) موجب جلوگیری از پسیفیکاشرفت آنان در ازمون های استاندارد شده و دیکر ازمون های استاندارد شده و دیگر ارزیابی های سطح سواد می باشد

زمانی که زبان به عنوان وسیله ارتباطی بین دو فرهنگ شناخته می شود می تواند عامل اصلی و مرکزی یک جامعه نیز به شمار برود. طبق آمار وزارت آموزش و 

پرورش(MOE) فاصله پسیفیکاشرفت بین دانش موزان طبقه پایین اجنماعی و قشر غنی جامعه و با فرهنگ تقریباغالب می تواند در سالهای اولیه ورود کودک به مدرسه و فاصله ای که پسیفیکاشرفت بچه ها رادر سیستم آموزشی بسط می دهد نزدیکی این فاصله باعث بالا برددن توانای معلم به خصوص در تخصصهای آموزشی فعالیت های گروهی مشابه مربوط به یادگیری در پسیفیکاشبرد ابزارهای موثر سواد اموزی باشد. بر طبق تئوری فرهنگ عالی (1984) دانش آموزان با ارزشها و دید گاههای بالا که در مدرسه به آنان داده شده است بیشترمایل به موفقیت هستند و انهایی که فرهنگ های مختلفی دارند در مقایسه با آنان از موفقیت کمتری برخوردارند مفهوم نفوذ فرهنگ عالی که موجب بوجود امدن موفقیت های اکادمیکی در این دانش آموزان میگردد منشا خانوادگی فرهنگی و اجتماعی درمدارس دارد

جامعه(pasifika[1]) در نیوزیلند از یک گروه فرهنگی- زبانی متشابه تشکیل شده است وزارت آموزش و پرورش در نیوزیلند و جزایر ارام از واژه جامعه پسیفیکا برای تویف مردم ساکن نیوزیلند که از جزایر آرام به آنجا مهاجرت کرده اند و یا انهایی که با مهاجران جزایر ارام شباهت نژادی و نسلی دارند استفاده می شود به گفته وزارت آموزش و پرورش (MOE) این واژه مربوط به یک گروه نژادی ملیت یا فرهنگ خاص نیست بلکه به راحتی تمامی گونه های مختلف این جامعه از خنوب اقیانوس ارام در نیوزیلند که از گونه های یکسان زبانی فرهنگی تشکیل شده است (به عنوان مثال سامون[2] تانگون و…)گروه جمعیتی   پسیفیکا در نیوزیلند رشد قابل ملاحظه ای ازپنج درص در سال1991 به شش . و نه دهم درصد در سال2006 داشته است (سازمان امار نیزیلند سال2007)سامون بیشترین جمعیت این گروه را به خود اختصاص داده است 49درصد جزایر کوک مئوری 22درصد قانکون 19درصد نیوئول 8درصد فیمیناس 4درصد توکادانون3درصد تووالون 1درصد (سازمان آماری نیوزیلند)

یک مطلب دیگر :

 
 

جمعیت پسیفیکا نیوزیلند از مهاجرانی که تازه به انجا امده اند و نسل دوم و سوم از پسیفیکا هایی که در نیوزیلند متولد شده اند تشکیل شده است زبان آنان در مدارس نیوزیلند عمدتا انگلیسی است.
در جزایر غربی نیوزیلند که این تحقیق در انجا انجام شده است درصد ساکنان پسیفیکا کمتر از ساکنان اصلی است هر چند دانش آموزان پسیفیکا از گروه فرهنگی متشابهی با یک زبان متحد هستند با این حال اغلب آنان گروه اقلیت مدارس به خصوص در جزایر جنوبی به شمار می روند اما زبان ویژه ی انها برای اهداف آموزشی بکار برده نمی شود بنابراین آنان باید بدنبال وسیله ای برای حمایت از دیگر دانش آموزان گروه پسیفیکا باشند به علاوه جمعیت پسیفیکا ی جزایر غربی اگر در بخش های جمعی و آموزشی کار کنند تا بصورت یک گروه فرهنگی مجزا(به عنوان مثال تونگن سامون تاهیشان )با یکدیگر متحد می شوند خصیصه بارز ابزارها کمک آموزشی از نیوزیلند باری سالهای متمادی به عنوان نیازی که رابطه ای نزدیک تا خواننده ی متن در معقوله سطح سختی متن به بهانه ی دانش آموز و دانش آموزی ساخته شده است
روانخوانی در تمامی مدارس نیوزیلند از سوی وزارت آموزش و پرورش جزء خدماتی است که رایگان عرضه می شود که شامل مجموعه ای از روانخوانی هایی درمورد گروههای مختلف نژادی پسیفیکا و اتحاد زبانی و فرهنگی آنان می باشد(مک گیبون2008)
دانش آموزان پسیفیکا در نیوزیلند گروهی پهناور و با مهارتهای زبانی است هم در زبان اول و هم در یادگیری زبان در مدرسه که در اینجا زبان انگلیسی است دانش آموزان می توانند روند و راهکارهای زبانی خود را در غالب آموزش خواندن در زبان دوم به یکدیگر منتقل کنند.( MOE 2006) زبان آموزان زبان دوم زمانی که مهارت خواندن را اموختند نیاز به دانش گسترده ی زبان شناسی و تطبیق ان با نتایج انتقالی آن دارند.( 2002grabel & stoler) اگر چه مثلا زبان دانش آموزان سامون شباهت هایی بسیار با زبان انگلیسی دارد و بنابراین این انتقال اطلاعات از زبان اول مشکل تر خواهد بود در بیشتر متنهای آموزشی خواندن برای دانش آموزان انگلیسی به عنوان زبان دوم بر روی مهارتهای اصلی مثل باز خوانی ونمونه های زبانشناسی یتایید بیشتری دارد تا بر روی معانی ساختاری و پاسخ های انتقادی به متن.
(fletcher2005,2006,parkhill2005)
این پدیده جهان در کشورهای غربی با سابقه افزایش فرهنگ ها ونژادهای متنوع در سیستم اجتماعی-آموزشی آنان که از قدیم به عنوان جامعه ی اروپایی با محوریت سیستم آموزشی اروپا اموزگاران را برای فهمیدن تمرینات آموزشی که متناسب با نیازهای دانش آموزان در سن رشد با زمینه ی متنوع نژادی فرهنگی اقتصادی و اجتماعی مورد بررسی قرار می دهند بچه های پسیفیکا درکلاسهای درس نیوزیلند نادیده گرفته می شوند در نیوزیلند بیشتر دانش آموزان پسیفیکا در یادگیری و ارائه ی تکالیف خود تنبلی می کنند.(mots,2006,2005 crooks,flocktoni 2003 alton-lee 2001 oecd 2003)
در طول پروژه که بر روی دانش آموزان بالای12 سال انجام شد نشان داد که دانش آموزان پسیفیکا در سالهای ابتدایی می خواهند در گروه پایین تری باشند واین تمایل تا سن 16 سالگی نیز ادامه دارد . ما در گذشته تحقیقی روی دانش آموزان پسیفیکا با سنین 6 تا9 سال که در خواندن و مبارزه با تمایلاتی برای نادیده گرفتن دانش آموزان پسیفیکا موفق شده بودند را بر عهده داشتیم در تحقیق از مرور گروه متمرکزی در دو مدرسه که دانش آموزان پسیفیکا در ان سطح بالایی از مهارت خواندن و حل شخصی بعضی از متغیرها موفق بودند استفاده کردیم که شامل:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:19:00 ب.ظ ]




كار كنفرانس انجمن تعلیم وتربیت وتاریخ قرار نبود چنین پاسداشتی باشد. برایان در نزد اعضاءبه عنوان یك بنیانگذار وبرای علاقه وحمایت مداوم اواز انجمن، صمیمی شمرده می شد. آن دسته از اعضای انجمن كه برایان را می شناختند می توانستند تصور كنند كه كنفرانس مزبور احتمالا چه واكنشی همراه با آشفتگی در خود مرد ایجاد می كرد.واعضای انجمن كه شناخت خوبی ازنوشته های تاریخی برایان داشتند،به انتظاراتی كه احیانا وی از بازنگری نقادانه ی دائمی تاریخ وتاریخ نگاری داشت واقف بودند.بخشی از عمر او صرف تشویق چنین استاندارد هایی در درون انجمن وبه صورتی گسترده در درون رشته تحصیلی وپژوهشی خود او شده بود. با اینكه ما به خاطر تاثیری كه در

 پژوهشهایمان در رشته ی تاریخ تعلیم وتربیت داشت ونیز به خاطررهبری عملی وفكری او،مدیونش بودیم،ما می خواستیم آن گونه كه او احتمالا مایل بود،یاد وخاطره ا ش را با دعوت از مقالاتی كه از نوشته های تاریخی او پا را فراتر می نهادند ویا مخالف آنها بودند پاس بداریم.

یک مطلب دیگر :

 
 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:19:00 ب.ظ ]




وتدریس همكارانی مثل ،استفن بال،ریچارد بو،مارنی دیكسون، دیوید هالپین، مگ مگیور، جنی از گا،سامی پاور وجواف ویتی هستم – و همچنین به فكر همكاران مكتوب سیاست اجتماعی در دانشگاه آزاد- خصوصاً ،جان كلارك ،آلان كوچران ،گیل لویس واوجن مك لوین هستم.

همكاری بیشتری وجود داردكه باید بشناسیم كدام مستقیما تمركز این سخنرانی را تغذیه می كندواین كار من با همكاران آلان كاریب است. من وآلان اخیراً كتابی می نویسیم كه درجستجوی توسعه آن چیزی است كه ازنظر اخلاقی جامعه شناسی منعكس كننده آموزش می نامیم .از آلان سپاسگزارم كه به من اجازه دادتا كارپیوندی را برای اهداف این سخنرانی استخراج كنم.

 

بنابراین اكنون اجازه دهید جوهر اصلی سخنرانی را مشخص كنم.
جامعه شناسی آموزش علم سیاست وعلم اخلاق
جامعه شناسی آموزش موضوعی را رسیدگی می كندكه ازنظر اخلاقی اساسی وازنظر سیاسی برجسته هستند.
بعضی از مثالهای سوالات نمونه كه جامعه شناسان آموزشی می پرسند- وآن اینكه دانش آموزان ، با تكالیف خود دست به گریبان می شوند- این است:
در فرآیند سیاست
چه كسی سیاست آموزش را ایجادمی كند وچگونه آنرا می سازد؟
به صداهای چه كسانی گوش داده می شود وصدای چه كسی حاشیه ای می شود ویا نادیده گرفته می شود؟
مكانیزم هایی كه توسط بعضی از صداها شنیده می شوند ودیگران شنیده نمی شوند چه هستند؟
چگونه سیاست ها چالش انگیز با ثبت می شوند وبا چه نتایجی؟
براساس دسترسی وحصول

چگونه نابرابریهای حصول را درمدارس در رابطه با طبقه بندی های نژادی اجتماعی،طبقه یا جنس توضیح دهیم ؟

یک مطلب دیگر :

 
 

چگونه سیستم ها وفرآیندهای مدرسه،كالج یا انتخاب HE باسود متوسط دانش آموزان كلاس وضرركاری دانش آموزان كلاس كارمی كنند؟
براساس برنامه درسی
درمدارس چه دانشی با ارزش است؟
برای محتوای برنامه درسی چه كسی تصمیم می گیرد؟
چه منفعتی دارد؟
براساس فرهنگ وشخصیت
فرآیندهای مدرسه،زیر فرهنگ های گروه همتاوفرهنگ های خانگی وداخلی چه نقشی را درایجاد نابرابری ها درجامعه ایفا می كنند؟
مدرسه در ساخت شخصیت،چه مشاركتی دارد- چگونه خودمان را می بینیم وفكر می كنیم چه كسی هستیم؟
اینها سوالاتی هستندكه به طور واضح وصمیمی با سوالات اخلاقی وسیاسی محدود می شوند،مثل، خوبی وتوزیع قدرت ومسئولیت.اما درحالیكه چنین سوالاتی به طور عادی در فلسفه آموزش درنظرگرفته می شوند،به ندرت آنها به طور واضح درجامعه شناسی آموزش رسیدگی می شوند.
جامعه شناسان ،درارزیابی كارجامعه شناسان دیگر،تمایل دارند – به طور واضح درهر میزان- بر سختی توصیفی یا توضیحی تمركز كنندمثلا وقتی مقالاتی را بررسی می كنیم كه برای انتشار تسلیم شده اند،تمایل داریم سوالاتی مثل این را بپرسیم- چگونه جسم جامد شاهدی براین اساس است كه ادعاها ایجادمی شوند؟آیا تفسیرهای این مدرك موجه می باشند؟آیا تفسیرهای موجود نادیده گرفته شده اند؟آیا مولف قدردانی از موشكافی های فرآیندهایی را نشان می دهدكه توصیف می كند یا توضیح می دهد؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:18:00 ب.ظ ]




آدام هاروارد: در مقالة اخیر با نام «تاریخ آموزش عالی» پیتر ساكس نشان می‌دهد كه اعتقاد به مساوات در آموزش عالی در همة دانشجویانی كه سخت تلاش می‌كنند و مصمم هستند كه خوب باشند امروزه وجود دارد. اعتقاد همیشگی امروزی این است كه چیزی كه سبب زیان دانشجویانی كه سخت تلاش می‌كنند وجود ندارد. ارتباط بین كوشش فردی و شانس رفتن به كالج در واقع این است كه برای بسیاری از دانشجویان آنجا می‌تواند بسیاری از موانع رسیدن به كالج ادامه داشته باشد.
شما فكر می‌كنید چه موانع عمده‌ای وجود دارد كه از رسیدن بسیاری از دانشجویان فقیر به كالج جلوگیری می‌كند؟

آرتور لوین: فقیر بطور چشمگیری در حال افزایش است. نمونه‌هایی از موفقیت در اكثریت دانشجویان فقیر وجود ندارد، در میان آنها افرادی كه بیشترین موفقیت را داشته‌اند، رهبران باندهای جنایتكاران و اداره‌كنندگان فاحشه خانه‌ها و توزیع‌كنندگان مواد مخدر بوده‌اند برای یك چنان شرایطی نیازهای آموزشی وجود ندارد (آموزش لازم نیست). آنجا دنیایی است كه در آن دانشجویان از خیابانهای بیرون از خانه ناآگاه هستند و والدین آنها نیز با موفقیتهای بزرگ سر و كاری نداشته‌اند. هیچ رابطه‌ای بین تحصیلات و فرصتهای آینده دیده نشده است. بچه‌هایی كه در تحصیلات تا زمان ورود به كالج موفقیتی داشته‌اند، در بسیاری موارد با انتظاراتی روبرو هستند و بیشترین افت نمره را در سال سوم دارند. علیرغم این موانع، من نظامی را توصیف كردم كه افراد را آماده می‌كند در هر جایی به زندگی ادامه دهند. این یك فرصت پنهان است. برای بسیاری از كودكان فقیر، تحصیلات فاقد كارایی است. من اخیراً از افغانستان بازدید كردم و این فرصت را داشتم تا كلاسهایی را كه در میان خشونت و افسردگی و شوك ناشی از جنگ اداره می‌شد را ببینم. من به كلاسی رفتم كه 60 دختر بدون میز و صندلی روی زمین نشسته بودند و حساب می‌خواندند. این دختران بوسیلة طالبان از مدرسه محروم شده بودند و اكنون دربارة مدرسه رفتن و یادگیری در فقیرترین مكان و بدترین شرایطی كه من شاهد آن بودم دلسوزی می‌كنیم. آنها به تحصیلات اهمیت می‌دهند و ما آنرا تلاش و كوشش سخت برای ساختن آینده می‌بینیم. این مقایسه‌ای با چهار كودك بود كه من دربارة همسایة قدیمی خود در برانكس جنوبی مطالعه داشته‌ام. بیش از چهار سال مطالعه ما مشغول ادامة گفتگوها درباره اهمیت آموزش و پرورش بوده‌ایم. فرصتها و شرایط بهتری برای 

رسیدگی به مدارس (تحصیلات فراهم شد.

تقویت سرویسهایی كه به آمادگی دانش آموزان در آزمونهای آموزش عالی كمك كرد‌ه‌اند، هنوز چهار نمایندة دیگر كه همسایه قدیمی هستند متقاعد نشده‌اند كه آموزش و پرورش یك سرمایه‌گذاری مفید است، آنان این نظریه را می‌شناسند و آن را در یادداشتهای خود برای مطالعه می‌آورند. اما آن یادداشتها عمل آنان را در رابطه با حضور در مدرسه، تكنیكها یا مربوط به نمرات فارغ التحصیلان و یا همین حضور را در كالج هم نشان نمی‌دهد تا این تاریخ، مدارسی كه بطور ملموسی به آنها اهمیت دهد موجود نبوده این كار امكان‌پذیر نشده است. مخالفتها یا اعتراضات آشكاری به عمل آنان شده است. نشانه‌های آن از همسالان دانش آموزان مدرسه و از مشاغل افرادیكه در جدار آنها هستند گرفته می‌شود. برای آنان تحصیل یك مراسم تشریفاتی بدون ترتیب است این نوعی عدم ارتباط با پیشرفت در دنیای واقعی كه آنها زندگی می‌كنند است.
هاروارد: شما در تحقیق خود، درباره دانشجویان فقیری كه در رفتن به كالج احتمالاً را با مشكل روبرو می‌شوند مطالعه كردید چه چیزی كشف نمودید؟ چه چیزی ورود دانش‌آموزان فقیر را به كالج یا تحصیلات پس از دبیرستان مشكل ساخت؟

لوین: من واقعاً شگفت زده شدم پس از گذراندن چند هفته زندگی در میان خانواده‌هایی كه درآمد پایین داشتند من واقعاً افسرده و متأسف بازگشتم. از بچه‌ها می‌پرسیدم تا چه فاصله‌ای به مدرسه می‌رفتی اگر می‌توانستی به اندازه‌ای كه دوست داری بروی؟ پاسخ معمول كلاس دهم بود، این پرسش تا كلاس دوازدهم دنبال 

یک مطلب دیگر :

 

پایان نامه جرایم زیست محیطی//مفهوم بهداشت عمومي

شد. من از مادران آنها كه برای بچه‌هایشان چه چیز می‌خواهند؟ و آنها پاسخ دادند كه خواستار چیزی هستند كه هر پدر و مادری آنرا برای فرزندانش می‌خواهد.

آنها می‌گفتند: من می‌خواهم بچة من خوب انجام دهد (تكالیف)، به دردسر نیفتد و شاد باشد. من دربارة رفتن آنها به كالج پرسیدم و اینكه آیا دوست دارند كه فرزندانشان به كالج بروند؟ چشمان آنها از تعجب برق می‌زد، احتمالاً سوال من به این شبیه بود كه آیا شما انتظار دارید كه فرزندتان به مریخ برود؟
زمانیكه پس از بازدیدم از آنجا به دانشكده بازگشتم من رئیس كالج برادفورد بودم، ما یك بورس تحصیلی بوجود آوردیم كه بطور ویژه برای بچه‌هایی كه در آن منطقه زندگی می‌كردند طراحی شد. اولین دانشجویی كه به كالج رسید و چند هفته از آمدنش گذشت، من او را به دفتر كارم دعوت كردم و از او پرسیدم، بورس تحصیلی كالج باعث شد كه به كالج بیائید؟ و او پاسخ داد: نه من همیشه قصد داشتم به كالج بروم، كمك هزینة تحصیلی شما مرا مجبور كرد كه به این كالج بیام. من فهمیدم كه تمركز من بر روی این مساله اشتباه بوده است، من بر روی آسیب‌شناسی‌ها متمركز شده بودم. آن چیزی كه فقط موانع رفتن به كالج نامیدیم. من می‌بایست بر روی مسائل غیرعادی متمركز می‌شدم. مسائل بچه‌هایی كه باید به حامله شدن، مردن، زندانی شدن و روسپی‌گری‌هایشان و استفاده از مواد مخدر توسط این بچه‌ها خاتمه داده شود، مطابق آمار، آنها هنوز بنحوی از این مسائل در رنج‌اند و به همین دلیل من مطالعه بر روی نوجوانان آنها در مدرسه شروع كردم. (جمعیت كالجی در بوستون و دانشگاه هاروارد) جالب‌ترین قسمت آن موضوع زمانی بود كه یكی از دانشجویان صحبت كرد، روش خواندن او مانند خواندن رمانی بود كه رمان نویس آنرا پشت سر هم تكرار می‌كند، آنها همه شبیه یك داستان گفتند و اینكه كسی در زندگی آنها اثر می‌گذاشت و آن چه كه در این دانش آموزان متداول است، بویژه كسانیكه قصد داشتند در بهترین مدارس كشور فارغ التحصیل شوند این است كه این موضوع به آنها كمك كرد كه موانعی كه سایر بچه‌هایی كه در همسایگی آنها نیز با آن درگیر بودند از بین ببرند و این به پیشرفت آنان كمك كرد اینها مشكلاتی بود كه شخصی وارد كالج می‌شد تا هنگام فارغ التحصیلی با آن درگیر می‌شد. آنها دانش‌آموز را از هر جایی می‌گرفتند و فرصتی برای او فراهم می‌كردند، و دیدگاه گسترده‌ای از جهان می‌ساختند و حتی ممكن بود آن دانش آموزان را تا دروازة كالج به شكلی نظامی وار برده باشند.
هاروارد: وقتی من دانش آموز بودم، داستانی شنیدم كه پس از آن، نقش مهمی در كمك كردن من به همسالانم در رفتن به كالج ایفا كرد، من هرگز بدون راهنمایی یكی از معلمانم (آقای ماتینگی) حاضر نمی‌شدم.
در تحقیقتان، آیا این حمایت و راهنمایی فقط با مشاوران و دوستان فردی خودتان اتفاق افتاد؟ آیا خدمات سازمانها این نوع از رایزنی و راهنمایی را برای بچه‌ها فراهم كرد؟ تعداد بیشماری سازمانهای غیرحرفه‌ای و مناسب وجود دارد كه بعنوان مثال كوشش می‌كند این رایزنی را برای عدم پیشرفت دانش آموزان فراهم كند.
لوین: من سازمانهایی را كه این نوع حمایت را داشته‌اند ندیدم. همیشه یك فرد بود، احتمالاً شخصی در كنار سازمان بوده كه مخصوصاً برای بزرگسالان این فعالیت غلط را داشته است. سازمانهای اجتماعی، مانند بهزیستی برای ما خیلی اهمیت دارد، بعنوان مثال، كلینیك‌های توانبخشی، مشاورة روانشناختی، تعیین محل مناسب برای زندگی دانش‌آموز و انواع تجربه‌هایی كه احتمالاً بیشتر به دانش آموزان بزرگتر مربوط می‌شده است.
دانش آموزانی كه قبل از آن مشاوره در زندگی آنها جایی نداشت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:17:00 ب.ظ ]