کارشناسی ارشد بررسی و تحلیل دو نظریه انسان دینی و دین انسانی |
2-1-1-): قلمرو انسان: 42
2-1-1-1-): منابع شناخت استعداهای انسان: 43
2-1-1-2-): تعیین معیار نیاز های واقعی از غیر واقعی: 44
2-1-1-3-): نیازهای انسان: 45
2-1-1-4-): تعریف استعداد: 45
2-1-1-4-1-): استعدادهای ذاتی و استعدادهای غیر ذاتی: 46
2-1-1-4-2-): استعدادهای ذاتی انسان: 48
2-1-1-4-3-): استعدادهای غیر ذاتی انسان: 50
2-1-1-4-4-): ضرورت تحقق استعدادهای ذاتی: 52
2-1-1-5-): چگونگی ارتباط نیازهای واقعی انسان با استعدادهای انسان: 53
2-1-1-5-1-): معنای لغوی نیاز: 54
2-1-1-5-2-): انواع نیازهای انسان: 55
2-1-1-5-3-): طبقه بندی نیازهای انسان: 55
2-1-1-5-3-1-): نیازهای فطری و غیر فطری: 55
2-1-1-5-3-2- ): نیازهای اولیه و ثانویه: 56
2-1-1-5-3-3-): نیازهای واقعی و نیازهای کاذب: 56
2-1-1-5-3-4-): نیازهای مادی و معنوی: 58
2-1-1-5-4-): نیازهای واقعی انسان: 61
2-1-1-5-5-): تقدم نیازهای معنوی بر نیازهای مادی: 64
2-1-2-): گستره شناسی دین: 71
2-1-2-1-): رویکردها و روشهای پژوهش در بحث «گستره شناسی دین»: 72
2-1-2-2- ): اندیشمندان اسلامی و گستره دین شناسی: 75
2-1-2-2-1-): نگاه بیرون دینی: 78
2-1-2-2-1-1-): رهیافت کلامی؛ (اصل حکمت و لطف): 78
2-1-2-2-1-2-): رهیافت عقلائی؛ (کرانمندی عقل): 82
2-1-2-2-1-3-): رهیافت عرفانی؛ (تکامل و تحصیل غایت آفرینش): 85
2-1-2-2-1-4-): رهیافت روانشناسانه؛ (رفع اضطراب و آلام): 88
2-1-2-2-1-5-): رهیافت جامعه شناسانه؛ (فیلسوفان): 91
2-1-2-2-2-): نگاه درون دینی: 109
2-1-2-1-): کارکردهای دین: 114
2-1-2-1-1-): تعریف کارکرد: 114
2-1-2-1-2-): کارکرد فردی: 115
2-1-2-1-3-): کارکرد اجتماعی دین: 122
2-2-): دین انسانی : 129
2-2-1-): رویکرد معنویت یا ایمان به جای دین: 130
2-2-2-): رویکرد اجتهاد در اصول: 140
2-2-2-1-): رویکرد سکولاریسم حداکثری؛ (ایمان و معنویت غایت دین): 146
2-2-2-2-): رویکرد سکولاریسم حداقلی؛ (خدا و آخرت هدف بعثت انبیاء): 150
2-2-3- ): قائل شدن به گوهر و صدف برای دین: 154
2-2-4- ): رویکرد ثابت و متغیر: 162
نتیجه : 172
فهرست منابع و مآخذ: 176
چکیده به زبان انگلیسی
فصل اول:
کلیات
مقدمه:
یک مطلب دیگر :
امروزه در ایران و سایر كشورهاى اسلامى، اندیشههاى انتقادى روشنفكران به دیدگاه سنتى دین، مورد توجه بخش مهمى از طبقات گوناگون جامعه، به خصوص اقشار تحصیل كرده و نسل جوان قرار گرفته است. چشم پوشى و كم توجهى به این دگرگونى های فرهنگى، نه تنها از قدرت آن نمىكاهد، بلكه زمینه را براى پیشرفت آسان، بى دغدغه و فارغ از نقد آن فراهم مىسازد. از این رو، بر داعیه داران اسلام بخصوص دانشپژوهان حوزه و دانشگاه واجب است بعد از آگاهى و اشراف براندیشهها و نقدهاى نوینى كه امروزه متوجه آنان است، اشتباهات و انحرافات را در بسترى آكنده از علم و حلم حكیمانه پاسخ دهند. و زمینه را هم برای آن اندیشه ها و هم براى نقدی که به آنان وارد استفراهم کنند چه آنکه مهم ترین علت از علت های رکود علم تکروی کردن و تک صدا بودن نظریه ها و فرضیه های علمی است.
موضوع تحقیق:
موضوع این پایان نامه مسئله مهم و نو و در عین حال چالش برانگیز ” دو نظریه انسان دینی، یا دین انسانی ” است. این مسئله از مباحث جدید و نو پیدای دین پژوهان مدرن است، که امروزه در حوزه فلسفه دین و کلام جدید اهمیت خاصی پیدا کرده و نظر دین پژوهان و اندیشمندان دینی و حتی اندیشمندان غیر دینی را به خود جلب کرده، که هر کدام از منظرهای مختلف، جوابی متفاوت به این مسئله داده اند.
اهمیت موضوع:
همانطور که ذکر شد یكى از مباحث مهم فلسفه دین، موضوع انسان و دین و چگونگى رابطه آنها است. رابطه انسان و دین زمانى درست ترسیم مىشود كه حقیقت دین و حقیقت انسان به خوبى شناخته شود، وقتى حقیقت دین وانسان، درست تبیین گردید، پیوند انسان و دین نیز به خوبى روشنمىشود. سر اینكه در آغاز بحث باید حقیقت دین وانسان تبیین شود آن است كه اولا شناخت هر مركبى متفرع بر شناخت اجزاء آن مركب است و ثانیا با شناخت طرفین ارتباط روشن مىشود كه دین چگونه انواع روابط انسان، یعنى رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با انسانهاى دیگر، رابطه انسان با طبیعت و جهان آفرینش و رابطه انسان با خود را تنظیم كند. مهم ترین وظیفه انسان امروزی در شناخت بهتر دین، شناخت دقیق «گستره پاسخگویی آن به نیازهای انسان بویژه انسان معاصر» میباشد. همانگونه که گزینش عاطفی و عرفی یک پدیده مسبوق به وجود عاطفه، قبول فرآیند جبری و تسلیم به مشهورات عرفی میباشد، گزینش عقلی آن نیز مسبوق به علم و آگاهی مستدل از سازههای آن پدیده و لوازم و تبعات برخاسته از آن میباشد. آگاهی از این که چه نیازها و توقعات انسانی به وسیله دین محقق میشوند، و دین در برآوردن کدام حاجت بشری بی بدیل و بی رقیب است، در دینداری افراد و جامعه نقش اساسی دارد. البتّه دینداری و دینمداری محقّقانه، نه مقلّدانه؛ خودیاب و خودفهم، نه پدریاب و پدرفهم. لذا ضروری است، در عصری که عصر ماهوارهها و انفجار اطلاعات است که حیات اجتماعی با برنامهریزیهای دقیق، ریز و فراگیر سامانیافته و جامعه در قالب نهادها و سازمانهای پیچیده که هر یک قوانین و آثار بخصوص خویش را دارند، تشخص پیدا کرده است، زندگی افراد در کنار این که از جهتی دارای فردیت افزون شده است، ولی از جنبه دیگر بقاء آن فردیت در شبکهای به هم پیوسته، با حیات فردی و اجتماعی جامعهای که در آن زیست میکنند و هم با حیات جامعه جهانی، ارتباط پیوسته و ناگسستنی دارد.
در چنین جامعهای استمرار، ثبات و کارآمدی هر جریان؛ خواه دینی ـ فرهنگی، خواه سیاسی ـ اقتصادی و… در گرو آن است که حدود و قلمرو زیست و پاسخگوییاش به پرسشهای فراروی قرار گرفته و توانمندی اش در حل مشکلات و بحرانها، معین و روشن باشد و همین ویژگی سبب میشود تا جریان را به صورت یک نظام در آورد و در چنین وضعیتی کارآیی آن چند برابر میشود و شکنندگی آن از میان میرود. و با تعیین قلمرو دین و انسان است که سوال اساسی «انسان دینی است؟ دین انسانی است؟» جواب روشن پیدا می کند چه اینکه با دست یازیدن به حدود قلمرو دین می توان بحث کرد که دین در تمام ساحت ها معنوی انسان خدمت گذار است.
شاید دور از انصاف نباشد که بگوییم از عوامل مهم رویکرد مردم به فرهنگ مدرن، روشن بودن قلمرو تحت پوشش آن وتوانمندی اش در ارائه روشها و برآوردن نیازهای جوامع بوده است. البته این بدان معنی نیست که این فرهنگ پیامدهای منفی و ناکارآمد نداشته است. لذا برای ضرورت این بحث اگر تنها همین یک عامل هم باشد، کافی است که قلمرو دین و جهت ارتباط اش با انسان روشن شود.
اهداف:
اصل انگیزه در روانشناسی و علت غایی در فلسفه توجه به اهداف وغایات در مباحث علمی است. دو نظریه انسان دینی است؟ یا دین انسانی است؟ هم از مباحث مهم فلسفی است. بنابراین اهداف عالیه ای که بر این موضوع مترتب است، عبارت است از: کشف نیازهای واقعی انسان، تفکیک نیازهای دینی از نیاز های غیر دینی،تعییین محدوده و قلمرو دین، که آیا سعادت اخروی تنها را باید از دین انتظار داشت یا علاوه بر سعادت اخروی در امور دنیوی هم دستگیری از انسان خواهد کرد.
پرسش های پژوهش:
برخی بر این باورند که دین (یعنی شریعت یا متون دینی) تحول پذیرند و با تکامل سایر معارف بشری دین هم متحول می شود و چه بسا حکمی در زمانی برای مردمی لازم و از مسلمات و ضروریات دین به شمار می آمد ولی در زمان دیگر لازم الاجراء نباشد، و حکمی دیگر جایگزین آن شود، به اصطلاح احکام در خدمت انسان هستند، نه مردم برای احکام، لذا اگر خواست مردم تغیییر پیدا کرد، احکام هم بابد عوض شوند.
در مقابل این نوع قرائت از دین، قرائت غیر انسانی یا فوق انسانی از دین و دین داری قرار دارد، و آن این است که بگوییم دین مجموعه ای از علوم و احکام غیبی است که از عالم غیب وارد زندگی انسانها شده و انسان هر چه را دارد با آن عاملی بسنجد که از غیب وارد شده و صحت و سقم آن مسائل را با عامل غیبی مشخص کند. لذاسعی خواهد شد که موضوع انسان و دین و چگونگی رابطه آنها مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد، که آیا دین برای خدمت به بشر آمده یا بشر برای خدمت به دین آمده است؟ به عبارت دیگر انسان باید در خدمت دین باشد و برای دین؟ یا که دین برای انسان ودرخدمت انسان باشد؟و با جواب دادن به این سوال مهم و اساسی بحث رسالت اصلی دین و تعیین قلمرو آن و به تبع انتظارات بشر از دین آغاز می شود، که آیا انتظارات بشر در قلمرو دین حداقلی است؟ یا حداکثری است؟ لذا بر این مبنا سوال های این پژوهش عبارت اند از:
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-08-02] [ 10:34:00 ق.ظ ]
|