بخش دوم: شهودگرائی………………………………………………………………………………………………

عینی بودن اخلاق …………………………………………………………………………………………

وظیفه در اخلاق شهودگرا……………………………………………………………………………….

شهودگرایی دیوید راس………………………………………………………………………………….

مبانی شهودگرایی راس …………………………………………………………………………………

ارزیابی نهایی شهودگرایی……………………………………………………………………………….

بخش سوم: نظریه امر الهی…………………………………………………………………………………………

ادله اشاعره……………………………………………………………………………………………………..

ارزیابی حسن و قبح شرعی……………………………………………………………………………..

فصل سوم: نظریه­های غایت گرا………………………………………………………………………..

بخش اول: خودگرائی…………………………………………………………………………………….

خودگروی روان­شناختی ………………………………………………………………………………..

بخش دوم: سودگرائی ……………………………………………………………………………………..

سودگرایی جرمی بنتام………………………………………………………………………………………

سودگرایی جی.ای. میل ……………………………………………………………………………………

تعریف خوبی از نظر میل…………………………………………………………………………………..

ارزیابی سودگرائی…………………………………………………………………………………………….

غایت­گروی و حسن و قبح ذاتی ……………………………………………………………………….

بخش سوم: غایت­گرایان مسلمان ………………………………………………………………………

تعریف مفاهیم اخلاقی ……………………………………………………………………………………

معیار فعل اخلاقی ………………………………………………………………………………………….

حسن و قبح ذاتی ………………………………………………………………………………………….

غایت اخلاق ………………………………………………………………………………………………….

نقش نیت و حسن فاعلی …………………………………………………………………………………

حسن و قبح عقلی …………………………………………………………………………………………..

ارزیابی غایت­گرایی اخلاقی آیت الله مصباح ………………………………………………………

نتیجه­گیری ……………………………………………………………………………………………………..

اخلاق اسلامی؛ وظیفه­گرا یا غایت­گرا؟ ………………………………………………………………

منابع …………………………………………………………………………………………………………….

چکیده:

پایان نامه

 

علمای شیعه از همان ابتدای مباحثِ کلامی اشاعره و معتزله، ذاتی/عقلی بودن حسن و قبح را اختیار کردند و نظریه علمای معتزله را برگزیدند. قائل شدن متکلمین معتزلی به حسن و قبح ذاتی/عقلی و قرار گرفتن اشاعره در مقابل آنها با اختیار کردن نظریه الهی/شرعی بودن حسن و قبح (نظریه ای که امروزه در علم اخلاق به نظریه امر الهی معروف شده است) صفحه ای جدید را در تاریخ تفکر اسلامی باز کرد که همچنان ساری و جاری است. هرچند قائل شدن به ذاتی/عقلی یا الهی/شرعی بودن حسن و قبح، اساسا ریشه در یک دغدغه کلامی داشته، در ساحت اخلاق اگر چه جای کار بسیار دارد، اما هیچ گاه مجال نیافت تا در بنیان اخلاق مورد بحث و بررسی واقع شود. از طرف دیگر، در فلسفه اخلاق در غرب دو رویکرد مهم اخلاقی مطرح است: یکی غایت گروی اخلاقی است که احکام اخلاقی را وابسته به غایت و هدف فعل اخلاقی می­داند و دیگری وظیفه گروی اخلاقی است که احکام اخلاقی را تابع غایات و پیامدهای افعال اخلاقی نمی­داند. مسئله­ای که در این پایان نامه مورد بحث واقع می­شود، این است که حسن و قبح ذاتی/عقلی با کدام یک از این دو نظریه­ی مطرح شده در فلسفه­ی اخلاق سازگاری دارد. به عبارت دیگر سوال این است که از آنجایی که حسن و قبح ذاتی/عقلی نظریه­ی مختار علمای شیعه بوده است و به مرور زمان پشتوانه بسیاری از اعتقادات شیعه شده است، با کدام نظریه­ی اخلاقی غایت گرایانه و یا وظیفه گرایانه سازگار است.

مقدمه:

1- موضوع تحقیق

بررسی حسن و قبح ذاتی به عنوان نظریه پذیرفته شده­ی علمای شیعه و ربط و نسبط آن با نظریات وظیفه گرا و غایات گرا موضوع اصلی پژوهش پیش رو است. در واقع در این پایان نامه این مسئله مورد مداقه قرار خواهد گرفت که حسن و قبح ذاتی با کدام یک از دو نظریه­ی غایت گرایی و یا وظیفه گرایی ارتباط بیشتری دارا است.

2- اهمیت موضوع

حسن و قبح ذاتی و عقلی از درون مجادلات و مباحثات طولانی و قدیمی بین دو گروه «معتزله» و «اشاعره» درآمده است. این نظریه یکی از قدیمی­ترین مباحث کلامی است، مسائل مربوط به بحث حسن وقبح به حوزه­های مختلف علوم اسلامی از فلسفه، کلام و تفسیر گرفته تا فقه و اصول کشیده می­شود. حسن و قبح ذاتی فقط مورد قبول معتزله نبود بلکه گروه­های مختلفی بودند که در این زمینه با معتزله هم­عقیده بودند، از جمله علمای امامیه نیز حسن و قبح را ذاتی و عقلی دانسته­اند و در مقابل اشاعره موضع­گیری کردند. گروه­های قائل به حسن و قبح ذاتی را «عدلیه» نامیده­اند. اگر بخواهیم به صورت خلاصه نظریه عدلیه را توضیح دهیم باید اینطور گفت که «حسن و قبح ذاتی» که مربوط به مرحله­ی ثبوتی نظریه است، به این معنی است که؛ خوبی و بدی کارهایِ اختیاریِ انسان و همچنین صفات و ملکات برآمده از آنها در ذات و نهاد آن کارها نهفته است. در «حسن وقبح عقلی» که مربوط به مرحله­ی اثباتی نظریه است، آنها معتقد به این هستند که عقل در مورد تحسین و تقبیح افعال اختیاری، انسان مستقل است و برای چنین کاری نیاز به شرع به عنوان عامل تعیین کننده ندارد. چنین مسئله­ای در تاریخ فلسفه نیز دارای سابقه طولانی است. چنان چه ارسطو نیز یگانه محک برای شناخت افعال انسان را داوری عقل و خرد می­داند، یا در جایی سقراط این مسئله را مطرح می­کند که آیا کار «خوب» چون «خوب» است خداوند به آن دستور می­دهد و یا چون خداوند به آن دستور می­دهد خوب است[1].

دغدغه­ی دانشمندان مسلمان در مسئله حسن و قبح اولاً مسائل کلامی بوده است. می­توان گفت دو اصل مهم در کلام عدلیه یعنی «توحید و مراتب آن» و «عدل خداوند» کاملا متأثر از این مباحث بوده است و تحت لوای آن رشد یافته­اند، به شکلی که قائلین به حسن و قبح ذاتی و عقلی را به خاطر نوع اعتقاد آنها به عدالت خداوند عدلیه نامیده­اند.

از طرفی موضع گیری درباره­ی مسئله­ی یاد شده دارای ابعاد فلسفی و کلامی است. لذا نمی­توان صرفا به ابعاد کلامی حسن و قبح ذاتی ملتزم بود و الزامات فلسفی و اخلاقی آن را فراموش کرد. بر همین اساس باید گفت نظریه حسن و قبح ذاتی وعقلی که پایه­ای اعتقادی در کلام شیعه دارد، می­بایست پایه­ای برای نظام اخلاقی اسلام نیز باشد. هر نظریه­ای که به نام نظریه اخلاقی در چارچوب اسلام معرفی می­شود و سعی در معرفی نظریه­اخلاق اسلامی دارد، بدون لحاظ حسن و قبح ذاتی و عقلی و الزامات برامده از آن، قطعا ناتمام است. چرا که به صراحت می­توان گفت چنین نظریه­ای در یک پارچگی نظام معرفتی اسلام خلل وارد می­کند.

یک مطلب دیگر :

 

یکی از مباحث مطرح شده در فلسفه­ی اخلاق، مسئله­ی وظیفه­گرائی یا غایت­گرائی در اخلاق است. شاید بتوان یکی از اولین و مهمترین رویارویی­های این دو نظریه در فلسفه اخلاق را در مجادلات بین شهود گرایانی مانند مور و سودگرایانی مانند جان استوارت میل یافت. کاری که ما در این پایان نامه در صدد انجام آن هستیم این است که اگر بخواهیم نظامی اخلاقی بر اساس آموزه­های دینی مطرح کنیم درباره­ی وظیفه و غایت نیز مجبور به اتخاذ موضع مناسب هستیم. بر این اساس سوال این است که با توجه به حسن و قبح ذاتی/عقلی، نظام اخلاقی اسلام با کدام یک از دو نظریه وظیفه­گرایی و غایت گرایی مطابقت بیشتری دارد.

3- پیشینه تحقیق

در رابطه با مسئله­ی «حسن و قبح» عمده کارهایی که در ایران انجام شده، بیشتر بُعد کلامی آن را مورد توجه قرار داده­اند. وجهه فلسفی و اخلاقی آن کمتر مورد پژوهش واقع شده است. کنکاش و بررسی در مقالات و پژوهشهای حوزه اخلاق در منابع فارسی نشان می­دهد، در ارتباط با نسبت مسئله حسن و قبح ذاتی و نظریات وظیفه گرا و غایت­گرا، به صورت مستقل پژوهشی انجام نشده است..

اما درباره سایر مسائل مرتبط با حسن و قبح در حوزه­ی اخلاق و همچنین درباره­ی مباحث وظیفه و غایت کارهای خوبی انجام شده است. در بین این پژوهشگران آیت الله مصباح یزدی درباره مسئله وظیفه و غایت نظریه­ای مبسوط دارد. وی نظریه­ی اخلاقی­اش را بر اساس غایت­گرایی در اخلاق بنا کرده و به شکل مبسوط و مستدل از نظریه غایت­گرایی در اخلاق و تطابق آن با آموزه­های اسلامی دفاع کرده­اند. همچنین ایشان قرائتی خاص از حسن و قبح ذاتی ارائه می­کنند که در جای خود به آن خواهیم پرداخت. ما ضمن بررسی حسن و قبح ذاتی و عقلی و بررسی نظریات وظیفه­گرا و غایت­گرا خصوصا نظریه­ی آیت الله مصباح به این بحث خواهیم پرداخت که نظریه مختار علمای شیعه درباره حسن و قبح با کدام یک از وظیفه­گرایی یا غایت­گرایی سازگار است.

4- ضرورت تحقیق

بحران اخلاق در عصر حاضر و در مدرنیته به عنوان گفتمان غالب این عصر از مهمترین دغدغه­های متفکران و اندیشمندان است. بر همین اساس اخلاق در دوران متاخر بسیار مورد توجه واقع شده است. جامعه ما نیز به عنوان جامعه­ای که اولاً در این سالها حرکت پرشتابی به سمت مدرنیته و توسعه­ی زیرساخت­های آن داشته، ثانیاً دارای ساختار­های قوی دینی و مذهبی در لایه­های مختلف اجتماعی است، نیازمند ارائه قرائتی مناسب از اخلاق است که هم بتواند با جهان جدید سازگار باشد و هم بتواند با حفظ چارچوب اسلامی، اعتقادات جامعه اسلامی را نیز تامین کند.

5- روش تحقیق

این تحقیق در مرحله­ی دستیابی به داده­ها ماهیت کتابخانه­ای دارد و در مرحله استنتاج، از روش توصیفی، تحلیلی و مقایسه­ای استفاده می­کند.

6- سوالات تحقیق

1- حسن و قبح (خوبی و بدی) در بیان فلاسفه و متکلمین مسلمان و غیر مسلمان چه معانی داشته است؟

2- آیا نظریات وظیفه­گرا می­توانند با حسن و قبح ذاتی مطلقاً سازگار باشند؟

3- نظریات غایت گرا چطور، آیا آنها می­توانند ملزومات حسن و قبح ذاتی مورد ادعای علمای عدلیه را تامین کنند؟

4- غایت گرایی مورد ادعای برخی از دانشمندان معاصر شیعه آیا با ذات گرایی علمای شیعه سازگاری دارد؟

8- ساختار تحقیق

در فصل اول پژوهش معانی حسن و قبح (خوبی و بدی) ذاتی، عقلی، الهی و شرعی همچنین مسئله واقع­گرایی و نسبت آن با مسئله حاضر مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل دوم نظریات مطرح وظیفه­گرا یعنی نظریه اخلاقی کانت، شهودگرائی (خصوصا شهودگرائی راس) ونظریه اخلاقی امر الهی مورد بررسی قرار ­گرفته و نسبت این نظریات با حسن و قبح ذاتی بیان می­شود. در فصل سوم نظریات غایت گرا از جمله خود گرایی و  سودگرایی بیان شده و نسبت آنها با حسن و قبح ذاتی سنجیده می­شود. در همین فصل نظریه اخلاقی آیت الله مصباح یزدی  نیز بیان می­شود. تلاش در این فصل بر این است که نشان داده­شود حسن و قبح ذاتی به هیچ عنوان با هر نظریه غایت­گرا سازگار نیست.

فصل اول: مفهوم شناسی حسن وقبح

از دغدغه­های اصلی فیلسوفان اخلاق بررسی مفاهیمی است که محمول جملات اخلاقی واقع می­شوند. مفاهیمی مانند خوب و بد و همچنین باید و نباید. به این مباحث تحت عنوان «ارزشهای اخلاقی» و «الزامات اخلاقی» پرداخته شده است.

در این زمینه یکی از اولین موضوعاتی که پژوهشگران فلسفه اخلاق به آن پرداخته­اند معنای خوبی و بدی (حسن و قبح) است. همچنین معنای «الزام اخلاقی» یعنی همان باید و نباید نیز مورد بحث و بررسی فلاسفه اخلاق واقع شده است.

چه اموری را می­توان خوب  و چه اموری را می­توان بد دانست؟ ارتباط آن امور با الزام اخلاقی چگونه است؟ باید و نباید از چه سنخ معانی هستند، گزاره­های متصف به “خوب و بد”، “باید و نباید” اخلاقی چه تفاوتی با خوب و بد (حسن و قبح) و الزامات غیراخلاقی دارند؟ (گاهی گفته می­شود راستگویی خوب است، باید راست گفت. گاهی گفته می­شود اسب سواری خوب است، باید اسب سواری کرد. خوب در جمله اول دارای بار اخلاقی است ولی در جمله دوم اخلاقی نیست.) آیا مفاهیم اخلاقی، واقعی و عینی­اند یا ذهنی و اعتباری، شناختی هستند یا ناشناختی؟ این­ها سوالاتی هستند که در فلسفه­ی اخلاق مطرح می­شوند.

هرچند مباحث اخلاقی همیشه در بین جوامع بشری مطرح بوده و سوالات مربوط به فلسفه­ی اخلاق، اذهان فیلسوفان همه­ی ادوار را به خود معطوف کرده بود، به شکلی که بُعد اصلی نظریات برخی از فیلسوفان را نظریات اخلاقی آنها شامل می­شده؛ با این همه فلسفه­ی اخلاق با این عنوان رشته­ای جدید و نوپا در بین فلسفه­های مضاف می­باشد، که قدمت چندانی با این عنوان ندارد. با توجه به شیوع نظریات فلسفه­ی تحلیلی در پاره­ای از مقاطعِ سده­ی اخیر، و همچنین با توجه به اهمیت فلسفه­ی اخلاق خصوصا مباحث فرااخلاق، نزدفیلسوفان تحلیلی­؛ مسایل معنا شناسی در فلسفه­ی اخلاق اهمیتی بسیار یافته است. فیلسوفان تحلیلی معتقد بودند با تحلیل معنا شناختی مفاهیم فلسفی و اخلاقی، مسائل آنها نیز حل خواهد شد. به نظر ایشان اصولا با حل معنا شناختی مفاهیم اخلاقی، هیچ گونه مسئله حل نشده اخلاقی باقی نخواهد ماند. آنها ریشه­ی معضلات علمی، فلسفی و همچنین اخلاقی و دیگر معضلات را ناشی از ابهام در ناحیه­ی مفاهیم به کار رفته در علوم فلسفی و اخلاقی و … دانسته­اند. این نگاه جایگاه ویژه­ای به مباحث معنا شناسی در علوم مختلف، از جمله در فلسفه­ی اخلاق داده­است.

بخش اول: معنای حسن و قبح

با بررسی دقیق­ می­توان نظریات غالب فیلسوفان اخلاق در مورد تعریف خوب و بد را در سه نظریه­ی عمده دسته بندی کرد، این سه نظریه عبارتند از:

– نظریات ناشناخت گرا

– نظریات تعریف گرا

– نظریات شهود گرا

ناشناخت گرایی، خوبی و بدی را بی معنا و غیرقابل تعریف می­داند و برای این مفاهیم هیچ گونه حیث شناختی و معرفتی قائل نشده است آنها را ناظر به واقع ندانسته است. نظریات تعریف گرا، خوبی و بدی را مفاهیمی تعریف پذیر و تحلیل پذیر دانسته­اند. این عده معتقدند که برای نیل به مفاهیم “خوب و بد” بدون ارجاع به مفاهیم اخلاقی، باید فقط به مفاهیم غیراخلاقی رجوع کرد.[1]

نظریات شهودگرا ضلع دیگر این سه ضلعی است که  شرح این نظریه در ادامه خواهد آمد. یکی از قائلین به این نظریه جورج ادوارد مور[2](1873-1958) پدر فلسفه اخلاق است. شهودگرایی خوبی و بدی را تعریف ناپذیر می­داند اما این غیر قابل تعریف بودن را ناشی از بدیهی بودن و شهودی بودن آنها می­داند. به نظر شهودگرایان مفاهیم خوبی و بدی اخلاقی گزاره­های بسیط و بدیهی مطلق(نه نسبی) هستند (مانند مفهوم وجود) و لذا قابل تعریف نیستند.

1- see: “Ethics, Problem of” in: The Encyclopedia of Philasophy, v.3, p.127

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...