3-2 مشخصات منطقه.. 27

3-2-1- موقعیت جغرافیایی… 27

3-2-2- ویژگی‌های اقلیم.. 27

3-2-3- پوشش گیاهی… 28

3ـ3ـ روش تحقیق… 28

3ـ3ـ جامعه آماری… 28

3ـ4ـ نمونه آماری… 29

3ـ5ـ روش گردآوری داده‌ها. 31

3ـ6ـ تعیین روایی و پایایی پرسشنامه.. 34

3-6-1- تعیین پایایی پرسشنامه.. 34

3ـ6ـ2ـ تعیین روایی… 36

3ـ6ـ2ـ1ـ بررسی روایی پرسشنامه‌ی بررسی نظرات کارشناسان اداره کل منابع طبیعی… 36

3ـ6ـ2ـ2ـ بررسی روایی پرسشنامه‌ی بررسی نظرات ساکنین منطقه‌ی کاکا رضا. 36

3ـ7ـ روش‌های تجزیه و تحلیل.. 47

3ـ7ـ1ـ فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP). 47

3-8- بررسی روند تغییرات کاربری اراضی و پوشش گیاهی با استفاده از عکسهای هوایی و تصاویر ماهوارهای… 52

4ـ1ـ مقدمه.. 54

4-2- نتایج تجزیه و تحلیل پرسشنامه ساکنین محلی… 54

4ـ2ـ1 تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی… 54

4ـ2ـ1ـ1 توصیف اطلاعات مشخصات فردی پاسخگویان.. 54

4-2-1-2- توصیف اطلاعات مربوط به متغیرهای تحقیق… 57

4ـ3ـ تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آمار استنباطی… 62

 

4ـ3ـ1ـ آزمون نرمال بودن.. 62

4ـ3ـ2ـ آزمون فرضیه‌های پژوهش…. 63

4ـ3ـ2ـ1ـ آزمون فرضیه‌ی اول.. 63

4ـ3ـ2ـ2ـ آزمون فرضیه‌ی دوم.. 65

4ـ3ـ2ـ3ـ آزمون فرضیه‌ی سوم.. 66

4ـ3ـ2ـ4ـ آزمون فرضیه‌ی چهارم.. 67

4ـ3ـ2ـ5ـ آزمون فرضیه‌ی پنجم.. 68

4ـ3ـ3ـ اولویت‌بندی متغیرهای تحقیق… 70

4ـ3ـ3ـ1ـ اولویت‌بندی متغیرها با آزمون فریدمن… 70

4ـ3ـ4ـ بررسی نقش میزان درآمد در تخریب جنگل‌ 71

4-4- نتایج تجزیه و تحلیل پرسشنامه کارشناسان.. 73

4-4-1- نتایج آمار توصیفی متغیرهای جمعیت شناسی نمونه مورد مطالعه.. 73

4-4-1-1- جنسیت… 73

4-4-1-2- تحصیلات… 74

4-4-1-3- عنوان شغل.. 74

4-4-1-4- سابقه‌ی خدمت نمودار. 75

4-4-2- نتایج  وزن دهی معیار ها و زیر معیار ها به روش AHP: 75

4-4-3- محاسبه وزن نهایی عوامل تخریب… 78

4-5- نتایج بررسی روند تغییرات کاربری اراضی و پوشش گیاهی در منطقه مورد مطالعه.. 79

5ـ1ـ مقدمه.. 81

5ـ2ـ بیان خلاصه‌ای از اطلاعات زمینه‌ای… 82

5ـ3ـ بیان یافته‌های توصیفی… 83

5ـ4ـ بحث بر یافته‌ها(مقایسه با سایر تحقیقات انجام گرفته). 84

5ـ5ـ نتیجه‌گیری کلی (نتایج کاربردی). 87

5ـ6ـ پیشنهادات… 88

5-6-1- پیشنهادات اجرایی… 88

5-6-2- پیشنهادات برای تحقیقات آتی… 89

5ـ7ـ محدودیت‌ها. 89

منابع.. 90

پیشگفتار

جنگل به عنوان یکی از مهم­ترین ارگانیزم­های حیات­بخش زندگی انسان­ها در زمرۀ منابع طبیعی تجدید شونده بوده و از قدمتی طولانی برخوردار است. در حال حاضر جنگل­زدایی به عنوان یکی از بزرگترین مشکلات محیط زیستی جهانی شناخته شده است. به گزارش ارائه شده از طرف بانک جهانی در سال 2001 بیش از 6/1 میلیارد نفر در دنیا به اشکال مختلف به جنگل برای تأمین معیشتشان وابسته اند و حدود 60 میلیون نفر از افراد بومی و ساکن در جنگل­ها تمام نیازهای اولیه و ضروری خود را به طور کامل از منابع جنگلی تأمین می کنند و همچنین 350 میلیون نفر در داخل یا مجاورت جنگل­های متراکم زندگی می­کنند که به طور گسترده برای تأمین معیشت و درآمد به این منابع وابسته هستند. در گذشته قبل از شروع تحولات مربوط به توسعه اقتصادی – اجتماعی در دنیا، جمعیت کم و نرخ رشد آن محدود بود. در آن دوران تعادلی در بهره­برداری از جنگل حاکم بود. با شروع تحولات صنعتی و به وجود آمدن نیازهای جدید منابع سلولزی و همچنین افزایش سریع جمعیت، کشورهای توسعه یافته توانستند با شتاب مناسب حرکت کنند و جنگل­ها را به عنوان منبع اصلی تامین نیاز چوب و سلولز تجهیز و مورد استفاده قرار دهند، در حالی که کشورهای دیگر با تاخیر در این زمینه دچار بحران شدند و جنگل­ها در حین حفظ نقش قبلی خود، به عنوان عرصه دامداری و قطع درخت برای تامین سوخت  و زمین کشاورزی برای جمعیت رشد کرده

یک مطلب دیگر :

 

آزادی قراردادها

 روستاها تبدیل گردیدند و بدین ترتیب سرعت تخریب جنگل­ها شدت پیدا کرد.

منابع طبیعی کشور قرن­ها بستر زیست، تولید و معاش و حضور اقوام عشایر این سرزمین بوده و به رغم خشکی طبیعی به مدد وجود پستی و بلندی و تنوع اقلیم، امکان استفاده­های متنوع و متناسب را برای بهره­برداران فراهم کرده است. طی این دوره بهره­برداری تا زمانی که استفاده از سرزمین در حد توان اکولوژیک آن بوده، هیچ مشکلی از انهدام و تخریب منابع طبیعی نیز مشهود نبوده است، اما طی قرن حاضر و به خصوص چند دهه اخیر با افزایش جمعیت و افزایش سطح زندگی، استفاده بی­رویه والبته خارج از توان اکوسیستم­ها توسعه یافته و تخریب منابع­طبیعی در نظر بهره­برداران، متولیان و پژوهشگران نمود پیدا کرده است. تقریبا تمامی برنامه­ریزان و سیاست گزاران بخش منابع­طبیعی کشور بر این نکته اتفاق نظر دارند که این منابع در حال زوال و تخریب است و با شیوه­های کنونی بهره­برداری، این روند همچنان ادامه خواهد داشت.

جنگل­های منطقه زاگرس در سال­های اخیر به دلیل دخالت­های بی رویه انسان و وابستگی مردم به این منابع دستخوش تغییرات زیادی شده است. دخالت­های انجام گرفته كه به طور عمده با هدف تأمین نیازهای اولیه زندگی انجام گرفته، موجب تغییرات زیادی از نظر فرم، تنوع تاج پوشش این جنگل­ها شده است. با توجه به عوامل مختلف موثر در تخریب این جنگل­ها شامل عوامل فنی، فیزیکی و انسانی و به لحاظ نقش کلیدی عوامل انسانی، باید به بررسی چگونگی عملکرد مولفه انسانی پرداخت که از مجموع مسائل مربوط به این عامل تحت عنوان عوامل اقتصادی- اجتماعی یاد می شود. از آنجا که اهمیت و نقش هر یک از مسائل اقتصادی و اجتماعی در مناطق اکولوژیکی مختلف مشخص نیست و از طرفی با توجه به شرایط اقلیمی، ادافیکی، اجتماعی و اقتصادی خاص، دسته­هایی از این عوامل دارای اثر ­و اهمیت بیشتری هستند، باید به شناسایی دقیق این عوامل و سهم هر یک از آنها در تخریب جنگل­های منطقه مورد مطالعه پرداخت.

به نظر می­رسد که قبل از هراقدامی می­بایست تخریب منابع طبیعی متوقف شود و برنامه­ای برای قطع تخریب منابع طبیعی تنظیم گردد. که این برنامه در سطح ملی به عنوان یک راهبرد کلان مستلزم شناخت دقیق این عوامل و تعیین سهم هر یک از آنها در این مساله است. متاسفانه بحث پژوهش در خصوص مسائل اجتماعی- اقتصادی جنگل در ایران مورد غفلت واقع شده و کمتر به آن پرداخته شده است. به طور کلی می­توان گفت که احیای جنگل­های زاگرس مستلزم سرمایه گذاری زیاد، تهیه و تدوین برنامه­های اصولی و منطقی همراه با وجود نیروی انسانی متخصص است. که در این خصوص باید به مسائل اقتصادی و اجتماعی روستاییان و عشایر و میزان وابستگی آن­ها به جنگل و فرآورده­های جنگلی توجه مبذول داشت. بنابراین مطالعه حاضر به شناسایی و بررسی مهم­ترین مسائل اقتصادی و اجتماعی جنگل­نشینان و سهم هر یک از آن در تخریب جنگل­های منطقه مطالعاتی مورد نظر می پردازد.

 

 

 

1-1- مقدمه

جنگل­ها مهم­ترین منابع كره­خاكی هستند و عملكرد آنها نقشی مهم و اساسی در حفظ تعادل اكولوژیك دارد. هرگونه تغییرات مضر و قابل اندازه­گیری در كیفیت فیزیكی، شیمیایی یا توان زیستی منابع طبیعی كه موجب از دست رفتن یا كاهش كمی و كیفی خدمات منابع طبیعی مثل كاركردهای فیزیكی و بیولوژیكی آن گردد، اصطلاحاً تخریب یا آسیب منابع طبیعی نامیده می­شود (Almeida،1994).

در گذشته قبل از شروع تحولات مربوط به توسعه اقتصادی – اجتماعی در دنیا، جمعیت کم و نرخ رشد آن محدود بود. در آن دوران تعادلی در بهره­برداری از جنگل حاکم بود. با شروع تحولات صنعتی و به وجود آمدن نیازهای جدید منابع سلولزی و همچنین افزایش سریع جمعیت، کشورهای توسعه یافته توانستند با شتاب مناسب حرکت کنند و جنگل­ها را به عنوان منبع اصلی تامین نیاز چوب و سلولز تجهیز و مورد استفاده قرار دهند، در حالی که کشورهای دیگر با تاخیر در این زمینه دچار بحران شده اند و جنگل­ها در حین حفظ نقش قبلی خود، به عنوان عرصه دامداری و قطع درخت به منظور تامین سوخت و زمین کشاورزی برای جمعیت رشد کرده روستاها تبدیل گردیدند و بدین ترتیب سرعت تخریب جنگل شدت پیدا کرد، به طوری که مدیریت منابع جنگلی به چالش بزرگی بین طراحان، نهادهای سیاسی و مدیران بخش جنگل به خصوص در کشورهای در حال توسعه جهت کنترل روند کاهش این منابع مبدل شده است.  (Rishi، 2003). چرا که وضعیت جنگل­های هر کشور به عنوان شاخصی از توسعه یافتگی در آن کشور محسوب می­گردد. در نتیجه حفاظت و احیای آن مقوله اساسی جهت به وجود آمدن شرایط توسعه است (Anonymous،1998).

جنگل­های بلوط غرب واقع در رشته­کوه­های زاگرس با سطحی معادل 5 میلیون هکتار، بیشترین سهم از جنگل­های ایران را به خود اختصاص داده و تاثیر مهمی در تامین آب، تعدیل آب و هوا و تعادل اقتصادی و اجتماعی کشور دارند (ثاقب طالبی و همکاران، 1383). به دلیل تاج پوشش باز و رسیدن نور به کف جنگل، پوشش علفی از تنوع و تراکم مناسبی برخوردار بوده و به همین دلیل، عرصه این جنگل­ها مکان مناسبی برای چرای دام محسوب می­شود (فتاحی،1373؛ پور هاشمی،1372؛ جزیره ای و ابراهیمی رستاقی،1382).

متاسفانه جنگل­های منطقه زاگرس در سال­های اخیر به دلیل دخالت­های بی رویه انسان و وابستگی مردم به این منابع دستخوش تغییرات زیادی شده است. دخالت­های انجام گرفته كه به طور عمده با هدف تأمین نیازهای اولیه زندگی انجام گرفته، موجب تغییرات زیادی از نظر فرم، تنوع تاج پوشش شده است. از مهم­ترین استفاده­های انجام شده در این جنگل­ها می­توان به دامداری، استفاده از شاخ و برگ درختان، جمع آوری بذر درختان، محصولات فرعی، چوب هیزمی برای مصرف سوخت و غیره اشاره نمود (غضنفری، 1382؛ شاکری، 1385).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...