رابطه بین خودکارآمدی با سلامت روان در بین والدین دارای کودکان عادی و ... |
2-1-1-8 جنسیت وخود کارآمدی.. 24
2-1-1-9 خودکارآمدی وپیشرفت تحصیلی.. 25
2-1-1-10 تأثیرزمینه های فرهنگی واجتماعی روی باورها ی خودکارآمدی.. 26
2-1-1-11 نقش باورهای خود کارآمدی در انگیزش رفتار و انتخاب اهداف آگاهانه. 27
2-1-1-12 تحلیل تحولی باورهای خودکارآمدی در گستره زندگی.. 28
2-1-1-13 رشدخودکارآمدی به واسطه تجارب مرحله گذر نوجوانی.. 31
2-1-1-14 خودکارآمدی مرتبط با بزرگسالی.. 31
2-1-1-15 ارزیابی مجدد خودکارآمدی با افزایش سن.. 31
2-1-1-16 راهبردهای بهبود خودکارآمدی.. 32
2-2- سلامت روان. 34
2-2-1 سلامت روانی.. 35
2-2-2 تعریف سلامت روانی.. 35
2-2-3 تعریف بهداشت روان در فرهنگهای مختلف 37
2-2-4 اصول بهداشت روانی.. 39
2-2-5 خصوصیات افراد دارای سلامت روانی.. 40
2-2-6 عوامل موثر در تامین سلامت روان. 42
2-2-7 نقش خانواده در تامین سلامت روان. 42
2-2-8 نظریات مرتبط با سلامت روانی.. 43
2-2-9 نظریات نوین مبتنی بر شناخت درمانی.. 46
2-3 عقب ماندگی ذهنی.. 47
2-4 عقب مانده ذهنی آموزش پذیر ( EMR): 48
2-5 ویژگیهای کودک استثنایی.. 48
2-6 نیازهای والدین کودکان استثنایی.. 48
2-7 احساسات والدین کودکان استثنایی.. 49
2-8 پیشینه تحقیق.. 50
2-8-1 تحقیقات انجام شده در داخل کشور. 50
2-8-2 تحقیقات انجام شده در خارج کشور. 59
فصل سوم:روش شناسی پژوهش
3-1 مقدمه. 66
3-2 روش پژوهش… 66
3-3 جامعه آماری.. 66
3-4 نمونه و روش نمونه گیری.. 66
3-5 ابزار پژوهش… 66
3-6 روش اجراء. 68
3-7 روش تجزیه و تحلیل دادهها 69
3-8 پایایی پرسشنامه ………..69
فصل چهارم:یافته های پژوهش
4-1 مقدمه. 72
4-2 آمار توصیفی.. 72
4-3 بررسی وضعیت پاسخ دهندگان از لحاظ تحصیلات… 73
4-4 بررسی آمار توصیفی متغیرهای مربوط به والدین کودکان عادی.. 73
4-5 آزمون نرمال بودن دادهها 74
4-6 تحلیل استنباطی داده ها 75
4-7 بررسی وضعیت متغیرهای تحقیق.. 75
4-7-1 بررسی وضعیت مؤلفه سلامت روانی.. 76
4-7-2 بررسی وضعیت مؤلفه خودکارآمدی والدین کودکان عادی.. 77
4-7-3- بررسی وضعیت مؤلفه خودکارآمدی والدین کودکان مرزی.. 78
4-8 بررسی فرضیه های تحقیق.. 79
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1 مقدمه. 83
5-2 بحث و نتیجه گیری در مورد فرضیه های پژوهش 83
5-3 نتیجه گیری.. 88
5- 4 محدودیت ها 88
یک مطلب دیگر :
5-5 پیشنهادات… 88
منابع و مأخذ. 89
منابع فارسی.. 89
منابع انگلیسی.. 93
پیوست
چکیده انگلیسی
چکیده
در این پژوهش، تعیین رابطه بین خودکارآمدی با سلامت روان در بین والدین دارای کودکان عادی و مرزی 12-7 ساله شهرستان الشتر در سال 92 مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به اهداف پژوهش، طرح کاربردی و از نوع همبستگی بوده که جامعه آماری این تحقیق را والدین کودکان عادی و والدین کودکان مرزی(آموزش پذیر) 12-7 ساله شهرستان الشتر تشکیل میدهند. همچنین به منظور دستیابی به گروههایی از آزمودنیها که امکان تحلیل آماری مناسب را فراهم سازد، با توجه به جدول مورگان140 نفر برای این طرح انتخاب شدند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه خودکارآمدی بندورا و پرسشنامه سلامت روان (GHQ-28) بوده که ضریب آلفای كرنباخ پرسشنامه خودكارآمد پنداری بندورا 92/0
میباشد. در این پژوهش از روشهای آماری توصیفی و استنباطی استفاده شده است. در آمار توصیفی از جداول فراوانی، نمودارها، اندازهای گرایش مراکزی(نما- میانه- میانگین) و انحراف معیار و در آمار استنباطی از ضریب همبستگی، تحلیل واریانس و آزمون t گروههای مستقل استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش نتایج نشان می دهد که بین خودکارآمدی با سلامت روان والدین کودکان عادی با مرزی رابطه وجود دارد و همچنین نتایج آزمون t نشان داد که خودکارآمدی والدین کودکان عادی از وضعیت مطلوبتری برخوردار است.
کلید واژه: خودکارآمدی، سلامت روان، والدین، کودکان عادی و مرزی
1-1 مقدمه
تولد و حضور كودكی با كم توانی ذهنی در هر خانواده ای می تواند رویدادی نامطلوب و چالش زا تلقی شود كه احتمالا تنیدگی، سرخوردگی، احساس غم و نومیدی را به دنبال خواهد داشت. شواهد متعدد حاکی از آن است که والدین كودكان دارای مشكلات هوشی، به احتمال بیشتری با مشكلات اجتماعی، اقتصادی و هیجانی كه غالبا ماهیت محدود كننده، مخرب و فراگیر دارند، مواجه می شوند. در چنین موقعیتی گر چه همه اعضای خانواده و كاركرد آن، آسیب می بیند فرض بر این است كه مشكلات مربوط به مراقبت از فرزند مشكل دار، والدین، به ویژه مادر را در معرض خطر ابتلا به مشكلات مربوط به سلامت روانی قرار می دهد.
در سالهای اخیر در کشور ایران مانند سایر کشور های جهان علاقه بخصوص مهم از طرف مقامات دولتی و هم از جانب مردم به امر بهداشت روانی نشان داده شده است و اثرات آن در بهبود و اوضاع بیمارستانهای روانی و به کاربردن روشهای صحیح در پیشگیری مشاهده می گردد. عدم سازش وجود اختلالات رفتار در جوامع انسانی بسیار مشهور و فراوان است و در هرطبقه و صنفی و در هر گروه و جمعی اشخاص نامتعادل وجود دارند. هر شخص ممکن است گرفتار ناراحتی روانی شود خود به خود کافی نیست زیرا که بهداشت فقط منحصر به تشریح علل اختلالات رفتار نبوده بلکه هدف اصلی آن پیشگیری ا ز وقوع ناراحتی ها می باشد. پیشگیری عبارت است از به وجود آمده عاملی که مکمل زندگی سالم و نرمال باشد و نیز درمان اختلالات جزیی رفتار به منظور جلوگیری از وقوع بیماریهای شدید روانی است. یکی از شرایط اصولی بهداشت اصولی بهداشت روانی این است که شخص به خود احترام بگذارد و خود را دوست بدارد(شاملو، 1376).
کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر به گروهی از کم توانان-ذهنی اطلاق می شود که دارای بهره هوشی 50 تا75 هستند و از نظر سنی در محدوده 6-12 در قرار دارند. در پژوهش حاضر منظور از کم توان ذهنی آموزش پذیر کسی است که براساس تشخیص کارشناسان سنجش آموزش و پرورش در آموزشگاههای استثنایی مشغول به تحصیل هستند. همچنین والدین دارای کودکان کم توان ذهنی از جمله گروههای مورد بررسی در مطالعه حاضر هستند. در پژوهش حاضر کودک عادی به کودکی گفته می شود که مشکل کم توان ذهنی یا نابینایی و ناشنوایی ندارد و دچاراختلالات یادگیری نیست و از نظر روانی مشکل خاصی ندارد. کودک استثنایی و والدین نه تنها بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند بلکه سایر اعضای نظام خانواده یعنی دیگر فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهند. وجود کودک استثنایی اغلب ضایعات جبران ناپذیری را بر پیکر خانواده وارد می کند. میزان آسیب پذیری خانواده در مقابل ضایعه گاه به حدی است که وضعیت سلامت روانی خانواده دچار آسیب شدیدی می شود. در تعریف سلامت روانی باید این نکته را در نظر داشت که هر انسانی که بتواند با مسائل عمیق خود کنار بیاید، باید با خود و دیگران سازش یابد و در برابر تعارض های اجتناب ناپذیر درونی خود دچار استیصال نشود و خود را به وسیله جامعه طرد نسازد فردی است دارای سلامت روانی(نریمانی و همکاران،1386).
بیان حقایق و ارائه اطلاعات صحیح و صادقانه به پدر و مادر کودک استثنایی بر اساس آخرین دانش و دستاوردهای علمی و تجربی در مورد شرایط خاص ذهنی یا جسمی کودکشان در نهایت، موجب رضایت و آسایش خاطر آنان خواهد بود گهگاه مادر و پدری با کودک خود که به روشنی دارایی عقب ماندگی ذهنی است مراجعه می نمایند وقتی به آنها گفته می شود که چرا تاکنون بی جهت کودک را بحال انتظار در خانه نگه داشته اید واکنون کودک شما 12 سال سن دارد ولی بایست سالها قبل به شرایط خاص ذهنی[1] او پی برده باشید معمولاً در پاسخ می گویند ما خود نیز قبلاً حدس می زدیم زیرا که او مثل بچه های هم سن سال خود « به راه نیفتاد» حرف زدن را زمانی که انتظار می رفت شروع نکرد او را به دکتر بردیم دکتر گفت نگران مباشید چیزی نیست صبرکنید چند سال دیگر مثل بچه ها ی دیگر می شود و …( افروز،1384).
از ویژگیهای عمده انسان آگاهی او از رفتار خود و برخوداری وی از نیروی تفکر است، انسان می تواند از رفتار خود آگاه باشد و در برخورد با مسائل و امور مختلف از نیروی تفکر خود استفاده کند، اما انسان همیشه از آنچه که انجام می دهد آگاه نیست، به سخن دیگر گاهی انسان عملی را انجام می دهد که اما از انگیزه رفتار خود یا هدف آن رفتار آگاه نمی باشد. وقتی والدین برای اولین بار با این حقیقت روبرو می شوند که کودکشان استثنایی است واکنش آنها پیامد هایی خواهد داشت، وجود کودک معلول ذهنی اثرات عمیقی بر روی نحوه ارتباط یک یک افراد خانواده با هم و هریک از آنها با کودک معلول وارد می سازد و همین اثرات ناخوشایند چنانچه به گونه ای منطقی و چاره جویانه قابلیت حل نیابند ضایعات جبران ناپذیری بر روان والدین، سایر نوباوگان خانواده خصوصاً کودک معمول باقی می گذارد. واکنشهای شایع والدین ممکن است به صورت احساس گناه1 ناکامی و محرومیت2 انکار واقعیت یا کتمان حقیقت3 اضطراب و نگرانی باشد میلانی فر(1347). نتایج پژوهش امینی و همکاران (1370) نشان داده است که بین هوش هیجانی، خودکارآمدی و سلامت روانی دانش آموزان ممتاز و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. به این معنی که میانگین هوش هیجانی، خودکارآمدی و سلامت روانی دانش آموزان ممتاز بالاتر از دانش آموزان عادی است.
این قبیل واکنشها تا زمانی که به کنترل در نیایند و تعدیل نشوند نه فقط سلامت روانی اعضای خانواده را به مخاطره می اندازند بلکه نوع تعامل و ارتباط اعضای خانواده و کودک معلول ذهنی یا جسمی را پیچیده می سازد و در نهایت موجب اضمحلال انرژی روانی و دیگر توانمندیهای آنان می شوند.
1-2 بیان مسأله
حضور كودك عقب مانده در هر خانواده ساختار آن خانواده را تحت تاثیر قرار میدهد و سلامت روانی خانواده بخصوص والدین را تحت الشعاع قرار میدهد، كودك بر اثر تعارضهای شدید میان اعضای خانواده، كل خانواده را درگیر بحران میكند.
تحقیقات نشان میدهد كه والدین كودكان عقب مانده ذهنی عموما در خطر مشكلات زندگی خانوادگی و دشواریهای عاطفی قرار دارند(بكمن، 1991).
بطور كلی خانواده كودك معلول به لحاظ داشتن كودكی متفاوت با سایر كودكان با مشكلات فراوانی در زمینه نگهداری، آموزش و تربیت آنها روبروست. این مسایل همگی بر والدین فشارهایی وارد میكنند كه سبب بر هم خوردن آرامش و یكپارچگی خانواده میشوند و در نتیجه انطباق و سازگاری آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. عزت نفس یكی از مهمترین عوامل تحول و شكلگیری شخصیت است و نقش بنیادین در سلامت روانی دارد به گونهای كه عزت نفس پایین و شكلگیری احساس خود كم بینی در والدین زمینههای آسیب روانی را فراهم مینماید( ولی زاده و همكاران و 1387).
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-07-29] [ 07:37:00 ب.ظ ]
|