رشته علوم اجتماعی بررسی بازنمایی زنان در برنامه های صدا ... |
چکیده…………………………………… و
فصل 1: کلیات پژوهش………………………. 1
1-1 مقدمه ………………………………. 2
1-2 بیان مساله ………………………….. 6
1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش …………………. 11
1-4 اهداف ……………………………… 14
1-5 پرسشهای اساسی پژوهش …………………. 15
1-6 تعریف اجزای مساله …………………… 16
فصل 2: ادبیات پژوهش……………………… 18
2-1 مقدمه ……………………………… 19
چهارچوب نظری تحقیق………………………. 21
2-2 پیام و گفتمان ………………………. 23
2-3 رسانه و اجتماع: کارکردهای فرهنگی و اجتماعی رسانه 27
2-4 بازتولید نظام سلطه در رسانه ………….. 32
2-5 جنسیت و گفتمان جنسیتی رسانه ………….. 37
2-6 کلیشهها و طرحوارههای جنسیتی در رسانهها … 44
2-7 زنان، دیگری رسانهها: نظام هویتبخشی زنان در رسانهها 48
2-8 تلویزیون به عنوان رسانهای اجتماعی، کارگزاری فرهنگی 51
2-9 فیلمهای تلویزیونی و بازنمایی، بازتولید و برساخت گفتمان جنسیتی ………………………………………. 56
فصل 3: روش شناسی پژوهش…………………… 66
3-1 مقدمه ……………………………… 67
3-2 جامعهی آماری و روش نمونهگیری …………. 67
3-3 واحد ثبت و واحد تحلیل ……………….. 68
3-4 روش گردآوری دادهها ………………….. 69
3-5 برآورد روایی و پایایی ……………….. 71
فصل 4: یافتههای پژوهش …………………… 73
4-1 مقدمه ……………………………… 74
4-2 بررسی پرسش اساسی اول پژوهش……………. 74
4-3 بررسی پرسش اساسی دوم پژوهش …………… 84
4-4 بررسی پرسش اساسی سوم پژوهش …………… 88
4-5 بررسی پرسش اساسی چهارم پژوهش …………. 94
4-6 بررسی پرسش اساسی پنجم پژوهش ………….. 96
فصل 5: نتیجهگیری ………………………. 104
5-1 پاسخ به پرسشهای پژوهش ………………. 105
5-1-1 پاسخ به پرسش فرعی اول پژوهش ……….. 105
5-1-2 پاسخ به پرسش فرعی دوم پژوهش ……….. 107
5-1-3 پاسخ به پرسش فرعی سوم پژوهش ……….. 108
5-1-4 پاسخ به پرسش فرعی چهارم پژوهش ……… 109
5-1-5 پاسخ به پرسش فرعی پنجم پژوهش ………. 109
5-2 محدودیتهای پژوهش …………………… 111
5-3 پیشنهادات پژوهش ……………………. 112
منابع فارسی……………………………. 113
منابع لاتین…………………………….. 119
چکیده لاتین 125
فهرست جداول
عنوان صفحه
4-1 جدول تعداد نقش زنان در سریالهای تلویزیونی 75
4-2 جدول نوع نقش زنان در سریالهای تلویزیونی .. 76
4-3 جدول سن بازیگران زن و مرد در سریالهای تلویزیونی 78
4-4 جدول وضعیت تاهل بازیگران در سریالهای تلویزیونی 80
4-5 جدول نقشهای درونخانوادگی بازیگران در سریالهای تلویزیونی 82
4-6 جدول شخصیتهای مستقل و وابستهی زنان در سریالهای تلویزیونی 84
4-7 جدول زمان نمایش شخصیتهای مستقل و وابستهی زنان در سریالهای تلویزیونی ……………………………… 86
4-8 جدول وضعیت تقسیم کار جنسیتی در سریالهای تلویزیونی 89
4-9 جدول زمانی تقسیم کار جنسیتی در سریالهای تلویزیونی 89
4-10 جدول تعداد تصمیمگیری مستقل زنان در سریالهای تلویزیونی 91
4-11 جدول تعداد فعل مستقل زنان در سریالهای تلویزیونی 92
4-12 جدول زمانی فعل مستقل زنان در سریالهای تلویزیونی 93
4-13 جدول حضور بازیگران در فضاهای جنسیتی در سریالهای تلویزیونی 94
4-14 جدول وضعیت مناسکی شدن رفتار در سریالهای تلویزیونی 96
4-15 جدول وضعیت رتبهبندی کاری در سریالهای تلویزیونی 98
4-16 جدول وضعیت لمس زنانه در سریالهای تلویزیونی 100
4-17 جدول وضعیت عقبنشینی مقبول در سریالهای تلویزیونی 102
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
4-1 نمودار تعداد نقش زنان در سریالهای تلویزیونی 75
4-2 نمودار میزان حضور زنان در نقش دوم در سریالهای تلویزیونی 76
4-3 نمودار میزان حضور زنان در نقش اول در سریالهای تلویزیونی 77
4-4 نمودار میزان حضور زنان در نقشهای دیگر در سریالهای تلویزیونی 78
4-5 نمودار سن بازیگران مرد در سریالهای تلویزیونی 79
4-6 نمودار سن بازیگران زن در سریالهای تلویزیونی 80
4-7 نمودار وضعیت تاهل بازیگران مرد در سریالهای تلویزیونی 81
4-8 نمودار وضعیت تاهل بازیگران زن در سریالهای تلویزیونی 81
4-9 نمودار نقشهای درونخانوادگی بازیگران مرد در سریالهای تلویزیونی ………………………………………. 83
4-10 نمودار نقشهای درونخانوادگی بازیگران زن در سریالهای تلویزیونی ………………………………………. 83
4-11 نمودار شخصیت بازیگران مرد در سریالهای تلویزیونی 85
4-12 نمودار شخصیت بازیگران زن در سریالهای تلویزیونی 86
4-13 نمودار زمان نمابش شخصیتهای مستقل و وابستهی مرد در سریالهای تلویزیونی ……………………………… 87
4-14 نمودار زمان نمابش شخصیتهای مستقل و وابستهی زن در سریالهای تلویزیونی………………………………. 88
4-15 نمودار تقسیم کار جنسیتی در سریالهای تلویزیونی 90
4-16 نمودار تصمیمگیری مستقل هر جنس به رغم مخالفت جنس دیگر در سریالهای تلویزیونی………………………………. 91
4-17 نمودار فعل مستقل هر جنس به رغم مخالفت جنس دیگر در سریالهای تلویزیونی ……………………………… 92
4-18 نمودار حجم زمانی فعل مستقل هر جنس در سریالهای تلویزیونی 93
4-19 نمودار صحنههای حضور مردان در فضاهای جنسیتی در سریالهای تلویزیونی………………………………. 95
4-20 نمودار صحنههای حضور زنان در فضاهای جنسیتی در سریالهای تلویزیونی ………………………………………. 95
4-21 نمودار میزان شاخصههای مناسکی شدن رفتار در سریالهای تلویزیونی ………………………………………. 97
یک مطلب دیگر :
4-22 نمودار میزان شاخصههای رتبهبندی کاری در سریالهای تلویزیونی 99
4-23 نمودار میزان شاخصههای لمس زنانه در سریالهای تلویزیونی 101
4-24 نمودار میزان شاخصههای عقبنشینی مقبول در سریالهای تلویزیونی 103
مقدمه
ارتباط میان افراد که سبب انتقال مفاهیم، افکار و اطلاعات از فردی به فرد دیگر میشود، شرط اصلی پیدایی و ادامهی زندگی جمعی است؛ زیرا زندگی جمعی انسانها بدون وجود ارزشها، هنجارها، اهداف و حتی تعارضاتی که از طریق ارتباط به وجود میآیند، معنا و مفهومی ندارد. به علاوه، پیدایی و پابرجایی ارزشهای گروهی، هنجارها، محتوای فرهنگی و همچنین روندهای یادگیری اجتماعی و در عین حال تضادهای اجتماعی، فقط از طریق ارتباط به وجود میآید. افراد باید برای زندگی جمعی از اهداف، مقاصد، آگاهیها وهمچنین، از تفکر و برداشت دیگران مطلع گردند تا به ارایهی واکنشی در برابر آنان قادر گردند.
بنابراین، رسانهها، به عنوان یکی از نهادهای اجتماعی، کارکرد انتقال میراث فرهنگی و اجتماعی و ارزشهای جوامع را بر عهده دارند و گاه نیز میکوشند، حسب نیاز، الگوهای نوینی را به جامعه وارد کنند. در این وضعیت، رسانه به عنوان عامل حفظ و یا تغییر و تحول ارزشها و هنجارهای اجتماعی طرح میگردد.
از سویی دیگر، یکی از ویژگیهای منحصر به فرد دنیای امروز، وجود ارتباطات گستردهی انسانی است، به گونهای که عـصر حاضر را عـصر ارتباطات و جـامعـه امـروز را جامعهی اطلاعاتی خواندهاند. در چنین جامعهای، رسانهها و وسایل ارتباط جمعی، به عنوان عنصری کلیدی در ارتباطات، نقش مهمی ایفا میکنند. اگر شتاب فرایند پیشرفت فناوری اطلاعات و ارتباطات مرکز ثقل تحولات فرهنگی در سالهای اخیر باشد، رسانههای جمعی، از میان تمامی ابزارها و فنون جدید، بیشترین تاثیر فرهنگی را دارند. این رسانهها در حفظ وضع موجود، پیدایش عادات تازه و نیز تغییر در باورها و خلق و خوی و رفتار انسانها سهمی شگرف دارند. البته، میزان تاثیر رسانهها و نیز استقبال همگانی از آنها در همهی جوامع یکسان نبوده، تابع متغیر رشد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هر جامعه است، اما این دیدگاه عمومی دربارهی کارکرد رسانهها وجود دارد که رسانههای جمعی باید به حراست از محیط و همبستگی بین اجزای گوناگون جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی کمک کنند (معتمدنژاد، ۱۳۷۵: ۱۸)
نیازمندی انسان امروز به اطلاعات و اخبار، در جهت دستیابی به رفاه بیشتر، بهتر زیستن و ارضای نیاز کنجکاوی، قدرت ساخت انگارهها و شکلدهی افکار عمومی را به رسانهها داده است. رسانهها به عنوان بهترین منابع شکلدهی افکار و تصورات ما از محیط پیرامون، به ویژه در مورد رویدادهایی که خارج از دسترس، دید و تجربهی مستقیم ما قرار دارند، نقش مهم و برجستهای ایفا میکنند.
امروزه، رسانهها از چنان نفوذ، گستره و قدرتی برخوردارند که میتوان گفت اولویت ذهنی و رفتاری ما را تعیین میکنند و اگر چگونه اندیشیدن را نیاموزند، حداقل این که به چه بیاندیشیم را میآموزند، به گونهای که میتوان گفت رسانههای ارتباط جمعی مهمترین شاخصهی جامعهی مدرن به شمار میآیند و در واقع، القا کنندهی کلیهی هنجارهای فرهنگیاند.
رسانهها، با نشر اطلاعات، افکار، ذهنیات و فرهنگ جامعه را شکل میدهند. بر این اساس، انتخابکنندگان و تدوینکنندگان پیام (مدیران رسانهها و عوامل برنامهساز) نقش بسیار مهمی در چگونگی شکلگیری فرهنگ و تحولات آن دارند. در این میان، رسانههای تصویری به ویژه تلویزیون، نقش بسیار پررنگتری دارند، به گونهای که میتوان گفت تلویزیون، از عوامل اصلی در فرایند اجتماعی شدن و انتقال مفاهیم فرهنگی است.
تلویزیون، به دلیل استفاده از دو حس بینایی و شنوایی به طور همزمان، سرعت در انتقال اخبار، کثرت مخاطبان و توانایی پخش همزمان صوت و تصویر، به وسیلهی پرقدرتی در جهت اطلاع رسانی در جهان امروز تبدیل شده است. در زمینهی ویژگیهای این رسانه میتوان گفت:
- تلویزیون همزمان دو حس بینایی و شنوایی را متاثر میکند و همین ویژگی، آن را در جایگاهی برتر از رادیو و مطبوعات قرار میدهد
- برنامههای تلویزیونی برای رسیدن به نظر مخاطبان نیازی به واسطه ندارند
- تلویزیون قادر است همزمان تعداد کثیری بیننده را، به مراتب بیشتر از خوانندگان مطبوعات و شنوندگان رادیو، زیر پوشش پیامهای خود قرار دهد (همان، ۱۴۶).
بنابراین، تلویزیون، به عنوان رسانهای ملی و فراگیر، در زمرهی مهمترین کارگزاران جامعهپذیری عمل میکند. همهی برنامههای تلویزیون حاوی پیام هستند و خواسته یا ناخواسته، معانی و احساسات خاصی را به مخاطب القا میکنند (راودراد، 1382: 168).
تلویزیون به فراهم ساختن چارچوبهای تجربه و نگرشهای کلی فرهنگی که در درون آن افراد، در جوامع امروزی، اطلاعات را تفسیر کرده، سازمان میدهند، کمک میکند. تلویزیون در گسترش شکلهای غیرمستقیم ارتباط در عصر حاضر، به اندازهی کتاب، مجلات و روزنامهها مهم است. تلویزیون شیوههایی را که افراد زندگی اجتماعی را تفسیر کرده، نسبت به آن واکنش نشان میدهند، با کمک به نظم دادن تجربهی ما از زندگی اجتماعی، قالبریزی میکند (گیدنز، 1376؛ 479).
تلویزیون، با مخاطب قرار دادن حس بیننده به جای ذهن او، شرایطی را به وجود میآورد که بتواند با هر بینندهای، با هر سطحی از سواد و ادراک، ارتباط برقرار کند و به آموزش و بازتولید فرهنگی بپردازد؛ بازتولیدی که مبتنی است بر ارایهی تجربیات مشترک از محیط بیرونی و یادگیری آسان و اثربخش تصویری. این بازتولید منجر به شکلدهی به فرهنگ اجتماعی میگردد.
در این زمینه، نمایش جایگاه و نقشی خاص دارد. صنایع فرهنگی، در طول دههی گذشته، نمایش رسانهای را در فضاها و پایگاههای نو تکثیر داده است و خود نمایش یکی از اصول ساماندهنده به اقتصاد، سیاست، جامعه و زندگی روزمره شده است. فرهنگ رسانهای، برای جذب مخاطبان بیشتر و افزایش قدرت، نفوذ و سود خود، هر روزه شیوههای نمایشی و چشماندازهای پیچیده و فنی جدیدتری به کار میگیرد، به گونهای که فرهنگ تصویری سرگرمیهای اطلاعاتی جذابیتی روزافزون دارد.
نمایشهای اغواگر، تحت تاثیر فرهنگ چند رسانهایها، شهروندان و مخاطبان رسانهها و کل جامعهی مصرفکننده را جذب خود کرده، درگیر با شبکهای معنایی از سرگرمی، اطلاعات و مصرف میکند؛ الگویی که اثر عمیقی بر کردارها و پندارهای فردی و اجتماعی دارد. وقتی جهان واقعی به تصاویر ساده تبدیل میشود، تصاویر ساده به موجودات واقعی و تلقینهای ایجادکنندهی رفتارهای هیپنوتیک تبدیل میشود. وقتی تصویر، با استفاده از ابزارهای رسانهای گوناگون، فرد را وادار به دیدن جهان میکند، دیگر نمیتوان جهان را به صورت واقعی درک کرد و طبیعی است که حس ممتاز انسان، حس بینایی میشود؛ درست همان طور که در دوران گذشته، حس لامسه برتری داشت.
با رشد و توسعهی فناوریهای اطلاعاتی و چند رسانهای جدید، نمایش فناورانه بر شکلگیری خطوط و مسیرهای اصلی و فرعی جوامع و فرهنگهای امروز اثر انکارناپذیری داشته است، به گونهای که نمایش رسانهای یکی از ویژگیهای اصلی و معرف پدیدهی جهانی شدن گردیده است (کلنر، 1385: 164- 162).
در این میان، زنان بهعنوان نیمی از مخاطبان جامعه، اهمیت و نقش خاصی مییابند. تلویزیون میکوشد با کمک ابزار نمایش از طرفی تصویری خاص از زنان جامعه را به بیننده القا نماید و تصویر پذیرفتنی از زن را معین و مشخص نماید و از سویی دیگر، الگوهای رفتاری خاص زنان را شکل دهد.
همچنین، تلویزیون با نمایش تصویر ویژهای از زنان و چگونگی تعامل دیگر اقشار جامعه با آنان، به گونهای برای اقشار مختلف جامعه در برخورد با زنان نیز الگوسازی میکند.
تاریخ بر فراز و نشیب تلویزیون در ایران با جنسیت و مناسبات جنسیتی گره خورده است و گرچه تغییراتی را در عرصهی جنسیت تجربه کرده که خود نشان از همراهی با تحولات اجتماعی دارد، ولی مناسبات جنسیتی تنیده شده در فضای دراماتیک فیلمهای آن، اشکالی را سامان داده است که در بستر تحولات اجتماعی، بار سنت و مدرنیته را به دوش میکشند؛ به گونهای که میتوان گفت صورت پدرسالارانهی روابط جنسیتی، سنت دیرینهی تلویزیون ایران از زمان ظهور تا کنون بوده است (رحمتی و سلطانی، 1383: 10)
بیان مساله
نظام ارتباطی، به عنوان یکی از ارکان اجتماع، با دیگر نظامهای اجتماعی دارای روابط متقابل و پیچیدهای است.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-08-02] [ 12:17:00 ق.ظ ]
|