3-نوجوانی ……………………………………………………………………………………….   26

4-خانواده و نوجوان ………………………………………………………………………….   29

5-تاثیر روابط خانواده بر وضعیت روانی نوجوان …………………………………..   49

6-شیوه های فرزندپروری ………………………………………………………………….   56

7-آموزش زندگی خانوادگی ( F.L.E ) …………………………………………….   74

7-1-آیا والدین به آموزش نیاز دارند ؟ ………………………………………………   74

7-2-آموزش گروهی والدین …………………………………………………………….   77

7-3-آموزش زندگی خانوادگی ( F.L.E ) ………………………………………..   79

8-ادبیات پژوهشی ………………………………………………………………………….   92

8-1-یافته های پژوهشی داخلی ……………………………………………………….   92

8-2-یافته های پژوهشی خارجی …………………………………………………….   93

فصل سوم : روش اجرای پژوهش …………………………………………………………………..  104

1-مقدمه ………………………………………………………………………………………..  105

2-روش پژوهش …………………………………………………………………………….  105

3-جامعه آماری ، روش نمونه گیری و حجم نمونه ……………………………..  105

4-ابزار اندازه گیری …………………………………………………………………………  106

5-روش گردآوری داده ها ………………………………………………………………..  106

6-روش تجزیه و تحلیل اطلاعات …………………………………………………….  107

فصل چهارم : تجزیه و تحلیل یافته ها …………………………………………………………….  108

مقدمه ……………………………………………………………………………………………  109

یافته های استنباطی …………………………………………………………………………  109

فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری …………………………………………………………………..  121

مقدمه …………………………………………………………………………………………..  122

بحث و نتیجه گیری ……………………………………………………………………….  122

پیشنهادات کاربردی ………………………………………………………………………   127

پیشنهادات پژوهش ……………………………………………………………………….   129

محدودیت های پژوهش ………………………………………………………………..   130

منابع …………………………………………………………………………………………………………   131

پیوست ها ………………………………………………………………………………………………….   138

پرسشنامه شیوه فرزندپروری …………………………………………………………….  138

نمودار ها ……………………………………………………………………………………….. 140

چکیده انگلیسی …………………………………………………………………………………………….. 149

پایان نامه

 

 

 

 

 

فهرست جداول

عنوان                                                                                              صفحه

جدول 2-1 …………………………………………………………………………………………………… 68

جدول 3-1 …………………………………………………………………………………………………… 107

جدول 4-1 …………………………………………………………………………………………………… 113

جدول 4-2 …………………………………………………………………………………………………… 113

جدول 4-3 …………………………………………………………………………………………………… 114

جدول 4-4 …………………………………………………………………………………………………… 114

جدول 4-5 …………………………………………………………………………………………………… 115

جدول 4-6 …………………………………………………………………………………………………… 115

جدول 4-7 …………………………………………………………………………………………………… 117

جدول 4-8 …………………………………………………………………………………………………… 118

جدول 4-9 …………………………………………………………………………………………………… 119

 

 

فهرست نمودار

عنوان                                                                                              صفحه

نمودار 4-1 …………………………………………………………………………………………………… 112

 

فهرست اشکال

عنوان                                                                                             صفحه

شکل 2-1 …………………………………………………………………………………………………….. 23

شکل 2-2 …………………………………………………………………………………………………….. 24

 

فصل اول : کلیـات

 

یک مطلب دیگر :

 

            1-مقدمه

            2-بیان مساله

            3-ضرورت و انجام پژوهش

            4-اهداف پژوهش

            5-فرضیه های پژوهش

            6-متغییرهای پژوهش

              7-تعاریف واژه ها

 

1-مقدمه

خانواده یک نظام طبیعی و اجتماعی است که افراد خواسته یا ناخواسته به آن وابسته اند و اولین کانونی است که فرد در آن احساس امنیت می کند و مورد پذیرش و حمایت قرار می گیرد . ساخت و فضای روانی خانواده ، که ترکیب کلی و مجموعه روابط بین اعضای آن می باشد هر کدام به گونه ای خاص عملکرد و رفتار فرد را در جهت رویارویی با مسائل و موانع وفشارهای روانی ، اضطراب ها ، ترس ها و سایر محرک های ناخوشایند تحت تاثیر قرار می دهند . بروز تحولات فرهنگی – اجتماعی – اقتصادی چشم گیر در کشور موجب شده که در سالهای اخیر ارتباطات کمتری بین فرزندان نوجوان و والدینشان نسبت به دو دهه قبل برقرار شود . برقراری تماس های کلامی و غیرکلامی بین والدین و فرزندان خود می تواند مانع جدی و عامل بازدارنده مهمی برای رشد بهنجاری در رفتارهای روان شناختی فرزندان باشد ( کاوسیان و کدیور ، 1374 ) .

در میان اعضای خانواده ، مادر نخستین شخصیتی است که با کودک نه تنها در دوران جنینی ، بلکه در این جهان رابطه مستقیم و تنگاتنگ دارد . از میان عوامل متعدد روابط انسانی موثر در رشد و تکامل کودک ، شخصیت مادر و نحوه تعامل او با کودک اهمیت اساسی دارد .

خانواده اولین پایه گذار شخصیت ، ارزشها و معیارهای فکری کودکان است که نقش مهمی در تعیین سرنوشت و سبک زندگی فرد دارد . تاثیر خانواده به عنوان نخستین و موثرترین واحد اجتماعی بر فرزندان ، امری بدیهی و مشخص است . در جریان رشد کودک محیط و شرایط خانواده یک عامل مثبت و مهیا کننده زمینه های رشد و یا یک عامل مخل و بازدارنده است . در این میان ، نظام تربیتی خانواده و یا به تعبیر دیگر روشهای فرزندپروری والدین ، یکی از عوامل مهم در شکل گیری شخصیت کودک است . در دهه 1940 روند شیوه های فرزندپروری به منظور آسان گیری و انعطاف پذیری بیشتر دگرگون شد . در این دهه نظریه های فرزندپروری زیر نفوذ مکتب روانکاوی قرار گرفت . مکتبی که در آن به امنیت عاطفی کودک و زیان های ناشی از مهار شدید تکانه های طبیعی او تاکید می شود . نخست طبق راهنمایی های دکتر بنیامین اسپاک[1] به والدین سفارش شد که از شم طبیعی خود پیروی کنند و از برنامه های انعطاف پذیری که هم با نیازهای خود آنان و هم با نیازهای کودکانشان سازگاری داشت استفاده نمایند . اما در دهه نخست قرن بیستم ، روشهای فرزندپروری تا حدود زیادی خشک و خشن بوده اند ، در آن زمان به والدین توصیه می شد با بغل کردن کودک هنگام گریه کردن ، او را لوس نکنند و طبق برنامه ثابتی به آنها غذا بدهند ( اعم از اینکه گرسنه باشند یا نباشند ) . این روش ، کاملاً خشک و تا حدودی زیر نفوذ مکتب رفتارگرایی بود، ( اتکینسون[2] ، 1983 )  .

این که کدام سبک می تواند اثر بیشتری در فرزندپروری داشته باشد نیز می توانست تحت تاثیر آموزش هایی قرار بگیرد ، که خانواده در تربیت فرزند خود انتخاب می کند . بدین ترتیب پذیرفته شد که آموزش اعضای خانواده به ویژه آموزش والدین ( مادران ) جهت درک مناسب از روش های تربیت فرزند می تواند به تحقق آرزوی داشتن کودکی با سلامتی جسمانی و روانی بالاتر کمک کند .

 

2-بیان مسأله :

بامریند[3] انواع گوناگون شیوه های فرزندپروری را شامل ؛ مقتدرانه ، خودکامه ( مستبد ) و سهل گیرانه می داند . کودکان والدینی که در تربیت فرزند خود از سبک مقتدرانه استفاده می کنند با همتایان خود ارتباط گرم و احترام آمیزی  دارند ، این کودکان احساس خوشایندی نسبت به خود دارند ، ( فرنیک ، تاسکا[4] ، 1996 ؛ به نقل از کمیجانی ؛ ماهر ، 1386 ) .

فرزند پروری صمیمانه و مثبت به آنها امکان می دهد که بدانند که به عنوان فردی ارزشمند و شایسته مورد قبول هستند و انتظارات جدی ، اما مناسب که با توضیحات همراه باشد ، به کودکان کمک می کنند تا رفتارهای خویش را در برابر معیارهای معقول ، ارزیابی کند فرزند پروری مقتدرانه با مقاومت در برابر فشار نامطلوب همسالان ارتباط دارند ، ( فلچر[5] و همکاران ، 1996 به نقل از کمیجانی ؛ ماهر ، 1386) .

در مقابل نوجوانانی که با رفتارهای افراطی والدین روبرو هستند ، خواه خیلی محدود کنند یا خیلی کم محدود کنند به مقدار زیاد به همسالان گرایش دارند ، ( تنیت[6] و همکاران ، 1999 به نقل از کمیجانی ؛ ماهر ، 1386) . آنها اغلب در مورد زندگی شخصی و آینده خود به توصیه همسالانشان متکی هستند و بیشتر تمایل دارند ، مقرارت والدین خود را نقض کنند ، تکالیف مدرسه را نادیده بگیرند ، سیگار بکشند ، مشروب بنوشند و مواد مخدر مصرف کنند ، مرتکب اعمال بزهکارانه شوند و سایر رفتارهای مشکل آفرین را انجام دهند . کودکان والدین خودکامه بیشتر ممکن است غمگین باشند و به موفقیت های کمتری در مدرسه دست می یابند و ارتباط ضعیفی با همتایان دارند ، ( پاتالاز[7] ، 1987 ؛ هارت، لاد و برلسن[8]، 1990؛ به نقل از علیزاده، 1380 ) .

آموزش زندگی خانوادگی[9] که از نظر تاریخی از سال 1960 آغاز شده نیز به نوعی آموزش گروهی والدین اطلاق می شود که می تواند علاوه بر توجه به رشد توانایی های بالقوه خانواده معطوف به حل مشکل باشد و این نوع آموزش باید اساساً برمبنای ارتقای دانش پایه ریزی شود و یا این که به نگرش و مهارت ها توجه کند ، ( ایرلن[10] ، وایزنر[11] ، 2004 ) .

مشکبید حقیقی ( 1386 ) در پژوهشی با عنوان بررسی اثر آموزش زندگی خانوادگی در کاهش تنیدگی والدینی مادران دارای کودک ADHD نشان داده است که با آموزش زندگی خانوادگی مادران دارای کودکان ADHD می توان احساس های منفی صلاحیت نقش ، انزوای اجتماعی ، روابط با همسر ، دلبستگی و سلامت کاهش داد .

ایرلن و وایزنر (2004 ) در یک پژوهش گزارش کرده اند آموزش 9 هفته ای آموزش زندگی خانوادگی، با هدف تغییر رفتار، باعث بروز تغییرات مهم در والدین برای موفقیت در کنترل رفتار کودکانشان می شود که به نوعی دارای ناسازگاری رفتاری می شود ، ( شهرکی پور ؛ 1388 ) .

فارشتاین[12] (1986) ، بیان می کند هنگامی که به والدین آگاهی درستی از مشکلات کودك شان داده می شود، مادران ساز و کارهای مناسبی از خود نشان می دهند تا بدون دخالت احساساتشان با فرزندان خود برخورد منطقی نمایند ، (مختاری ، 1387) .

با توجه به اینکه پژوهش های گوناگون تلاش کرده اند تا اثر آموزش بر تغییر سبک رفتاری والدین را مورد بررسی قرار دهند پژوهش حاضر در صدد پاسخگویی به این سؤال است که آیا آموزش زندگی خانوادگی ( F.L.E ) سبب تغییر سبک فرزندپروری مادران می شود ؟ آیا آموزش زندگی خانوادگی ( F.L.E ) قادر است سبب افزایش سبک مقتدرانه مادران دارای فرزند پسر نوجوان و سبب کاهش سبک های سهل گیرانه و مستبدانه آنان گردد ؟

[1]-Benjamin Spak

[2]- Atkinson

[3]- Baumrind

[4]- Feiring & Taska

[5]- Fletcher

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...