اهداف جزیی

1ـ آگاهی ازشرایط فقهی قذف صغار و تفسیر آنها.

2ـ تبیین احکام فقهی حقوقی قذف صغار.

3ـ شناسایی موارد اشتراک و افتراق قذف صغار از منظر فقه و حقوق.

5-1- فرضیه و سوال های تحقیق

سوال اصلی

ارکان، شرایط و احکام قذف صغار در فقه و حقوق موضوعه ایران چیست؟

سوالات فرعی

1ـ قذف چه شرایطی دارد؟

2ـ احکام فقهی حقوقی قذف صغار چیست؟

3ـ قذف صغارازنظر فقه و حقوق موضوعه ایران دارای چه موارد اشتراک و افتراقی است؟

6-1- شرح و روش تحقیق

این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی و با مراجعه به منابع کتابخانه­ای انجام می­پذیرد. به این صورت که ابتدا با شناسایی منابع ذی­ربط، به مطالعه آنها پرداخته و به فیش­

پایان نامه

برداری از مطالب مورد نیاز اقدام می­گردد. سپس با دسته­بندی مباحث، به تحلیل دیدگاه­های فقهی وحقوقی اهتمام ورزیده و در نهایت، نتیجه­گیری لازم صورت خواهد گرفت.

تعاریف و اصطلاحات:

قذف

قذف در لغت به معنای رمی، یعنی انداختن و زدن است.[1] و در اصطلاح فقهای امامیه نسبت صریح زنا و لواط به محصن و محصنه را گویند. [2]در اصطلاح فقهای اهل سنت، صرفأ نسبت زنا به محصن و محصنه است. [3] حقوقدانان نیز آن را به تبع فقها، نسبت زنا و لواط به محصن و محصنه هر چند مرده باشد، تعریف کرده­اند

بلوغ

بلوغ، در لغت به معنای رسیدن به چیزی است. وقتی که به مکانی می­رسی می­گویی «بلغت المکان» به آن مکان رسیدم و در اصطلاح متشرعه، به معنای رسیدن انسان، بلکه سایر حیوانات، به حد خاصی از نیروی بدنی است که به سبب و به مقتضای طبع اولیه­اش، اگر مقدمات جماع و احتلام حاصل شود قادر به انزال منی می­باشد[4] اما در اصطلاح فقهی وحقوقی بلوغ به رسیدن دختر به سن نه سالگی و پسر به سن پانزده سالگی معنی شده است.[5]

احصان

احصان در لغت از حصن مشتق شده[6] که در اصل به معنای قلعه و جای مستحکم می­باشد. اما راغب معتقد است که مجازأ در هر نگه داشتنی بکار می­رود.[7]  این واژه در اصطلاح فقها معانی مختلفی  دارد یکی از آن معنی  در باب زنا است که مراد از آن همسر دار بودن هر یک از مرد و زن است به گونه­ای که با دارا بودن شرایطی خاص،  اگر مرتکب زنا شوند، حد رجم بر آنها جاری می­شود.[8] ) و از این رو به زنی که مشهور به زنا نباشد اطلاق می­گردد.[9] و معنای دوم آن عفیفه، است و به زن محصنه عفیفه گفته می­شود. [10] وقتی مردی ازدواج می­کند، می­گویند: أحصن الرجل.[11] همان طور که در قرآن مجید در مورد حضرت مریم آمده است «وَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهَا مِنْ رُوحِنَا وَ جَعَلْنَاهَا وَ ابْنَهَا آیَةً لِلْعَالَمِینَ[12] و به یاد آور زنى را كه دامان خود را پاك نگه داشت و ما از روح خود در او دمیدیم و او و فرزندش‌ (مسیح)را نشانۀ بزرگى براى جهانیان قرار دادیم».  که در اینجا احصان به معنای عفت حضرت مریم است.

زنا

زنا در لغت به معنای وطی زن، بدون عقد شرعی و بدون ملکیت می­باشد[13]. در اصطلاح نیز دقیقأ همین معنی را می­رساند.  بنابراین تمام فقها در معنای لغوی واصطلاحی زنا اتفاق نظر دارند.[14] اما اختلافاتی در جزئیات زنا و چگونگی تحقق آن وجود دارد. حقوق نیز زنا را به همین معنا تعریف کرده است،[15] و به پیروی از فقه، به آمیزش

یک مطلب دیگر :

واکنش­ها و پاسخ­های جنسی انسان

 نامشروع مرد و زن، زنا گفته می­شود، [16]

لواط

لواط در لغت دارای دو معنی می­باشد از قبیل یعنی چیزی را واژگون کردن و بر خلاف عادت معمول از آن استفاده کردن»[17]. و معنای دوم آن وطی  دو مذکر در پشت و غیر آن می­باشد[18] . اما معنای اصطلاحی لواط در فقه امامیه و اهل سنت و حقوق با معنای دوم  لغوی آن هماهنگ بوده[19]  وآن را،آمیزش جنسی دو انسان ذکور می­دانند.[20]

تعزیر

تعزیر در لغت  به معنای اذیت رساندن و آزار دادن است[21] . اما در اصطلاح فقها، عقوبتی است بر انجام دهنده­ی  فعل حرام یا ترک کننده واجب، که میزان آن عقوبت معلوم نشده است، و نباید به اندازه­ای که در سایر عقوبتها از نظر شارع معین است، برسد. [22]

حد

حد در لغت یعنی حاجز و مانع دو چیز،که از اختلاط آن دو جلوگیری می­کند. حد هر چیز انتهای آن چیز است.1 در اصطلاح فقه امامیه و اهل سنت، عقوبتی که معین است و میزان آن درکتاب و سنت معلوم است، را حد گویند.2

صغیر

صغیر در لغت از ریشه صغر، به معنای کوچک و خرد است[23] در اصطلاح شرع به کسی می­گویند که به سن بلوغ شرعی نرسیده است.[24]  در حقوق موضوعه نیزقبل از اصلاح قانون مدنی به سال 1361، صغیر به کسی گفته می‌شد که به سن هجده سال تمام نرسیده باشد. ولی با اصلاحات صورت‌گرفته در قانون مدنی و حذف ماده 1209، سن هجده سال به عنوان سن کبر لغو شد.[25]

تفاوت حد با تعزیر

حد و تعزیر هم از لحاظ لغت و هم در اصطلاح چنانکه در تعاریف اشاره شد، دارای اختلاف فاحش می­باشند، که به برخی از آنها اشاره می­شود:

أـ عقوباتی را که در فقه قرآن، برای گناهان موجب حد بیان شده، روشن می­کند، که حد در مورد کناهان کبیره و نابخشودنی است و خداوند در قرآن به آن  گناهان  وعده آتش داده است[26]، در حالی­که تعزیر در مورد گناهانی است که شدت و ضعف آن در موارد مختلف متفاوت می­شود

ب ـ حد، در اصطلاح به مجازاتهایى اطلاق مى‌شود كه شارع مقدّس براى برخى جرایم با تعیین كمّ و كیف آن در همۀ مصادیق آن جرم تشریع كرده است.[27]

ج ) تعزیر بر خلاف حد، كمّ و كیف آن بستگى به نظر حاكم دارد و از سوى شارع مشخص نشده است. البته برخى با توجه به تعیین مقدار تعزیر، قید «غالب» را در تعریف آن گنجانده‌اند؛ لیكن برخى بر آن اشكال كرده و گفته‌اند: مانعى نیست كه موارد تعیین شده از مصادیق حد باشد نه تعزیر. [28] اما حد کاملأ مشخص می­باشد و عنوان بابى از بابهاى فقه است كه مباحث آن به تفصیل در آن باب آمده است؛ لیكن از احكام آن در بابهاى صلات، صوم، حج، جهاد، امر به معروف و نهى از منكر، وكالت، قضاء و شهادات نیز به مناسبت سخن رفته است.[29][30]

[1] ـ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، 5/200 و اصفهانی راغب، حسین بن محمد، لمفردات،4/186.

[2] ــ طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان،8/26.

[3] ـ جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، 5/203.

[4] ـ اصفهانی، راغب، المفردات 2/236.

[5] ـ موسوی خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، 1/165.

[6] ـ ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، 2/69.

[7] ـ اصفهانی، همان، 239.

[8] ـ ر.ک: جبعی عاملی، زین الدین، الروضه البهیه، 9/72.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...