تنوعپذیری باورها در اندیشة عینالقضات همدانی |
2.1.2.3.1. ارسطو 21
3.1.2.3.1. گادامر 23
2.2.3.1. عینالقضات و خطابه 25
4.1. بیان مسئله 28
5.1. فرضیهها 29
6.1. پیشینه 30
فصل دوم؛ دیدگاه قاضی درباره اختلاف عقاید و ارتباط آن با تنوعپذیری باورها 34
1.2. درآمد 35
2.2. انتقاد از پیشداوری 36
1.2.2. مفهوم پیشداوری 36
2.2.2. ارزشداوری دربارة نقش پیشداوریها در فهم 37
3.2.2. عینالقضات و مسئلة پیشداوری 39
3.2. انتقاد از فهم نادرست 42
1.1.3.2. دو تلقی از ماهیت زبان و مسئلة ارزیابی فهم 44
2.3.1.2. عینالقضات و ارزیابی فهم 48
1.2.1.3.2. عقیدة قدریان 48
2.2.3.1.2. عقیدة سوفسطائیان 52
3.2.1.3.2. ارتباط اسم و مسما 65
4.2.1.3.2. تغییر اخلاق 68
5.2.1.3.2. سایر نمونهها 71
2.3.2. نتیجه 73
4.2. انتقاد از تسرّیهای بیوجه 74
5.2. نتیجه 77
فصل سوم؛ مبانی و پیشفرضهای قاضی دربارة اختلاف عقاید 80
1.3. درآمد 81
2.3. مبانی و پیشفرضهای معرفتشناختی 81
3.3. مبانی و پیشفرضهای زبانشناختی 92
یک مطلب دیگر :
1.1.3.3. ارسطو و فرارَوی از معنای عادی لفظ 93
2.1.3.3. زبانشناسان مسلمان و فراروی از معنای عادی لفظ 94
1.2.3.3. مجاز و استعاره از نظر عینالقضات 99
2.2.3.3. تشابه از نظر عینالقضات 103
نتیجه 108
1.4. جمعبندی دیدگاه عینالقضات 109
2.4. دیدگاه عینالقضات و مسئلة تنوعپذیری باورها 111
كتابشناسی 113
چكیده
باورهای متنوع دربارة موضوع واحد ممكن است باورهایی متناقض باشند یا نباشند. وقتی ما با باورهایی روبهرو میشویم كه ظاهراً با یكدیگر متناقضند، ناگزیریم یا به پذیرش یكی از طرفهای متناقض تن دهیم و دیگری را نفی كنیم یا در صدد رفع تناقض برآییم و راهی برای منجر نشدن تنوع در باورها به تناقض بیابیم. گزینة اخیر مسئلهای است كه در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. ما با یافتن قابلیتی در باورها كه بتواند آنها را از منجر شدن به تناقض برهاند، میتوانیم مبنایی برای پذیرفتن باورهای متنوع در عرض یكدیگر داشته باشیم و در سایة آن برخی اختلافهای عقیدتی را حل و فصل كنیم.
از جملة عارف ـ فیلسوفانی كه تمایل ویژهای برای حل و فصل اختلافهای عقیدتی بدین شیوه نشان داده است، عینالقضات همدانی است. او در جای جای آثارش به اختلاف عقیدهای كه میان انسانها وجود دارد اشاره كرده است برطرف ساختن این اختلافها بر آمده است. تلاش قاضی در این راستا را میتوان در سه مرحله مورد توجه قرار داد. مرحلة نخست نفی پیشداوری است. مرحلة دوم انتقاد وی از قضاوت بر اساس فهم غلط است. او قضاوت بر اساس فهم نادرست را آسیبی جدی در راه حقیقت جویی میدانست. مرحلة سوم نیز انتقاد او از تسرّیهای بیوجه است.
بررسی مراحل سهگانة فوق نشان میدهد او با تكیه بر پیشفرضهای معرفتشناختی و زبانشناختی در راستای هدفی جز پذیرش اختلاف عقاید استدلال كرده است. هر چند برخی مباحث زبانشناختی كه وی در خلال مباحث بدانها اشاره كرده است امكان قرار گرفتن در راستای پذیرش اختلاف عقاید را دارند اما او تلاش كرده است از آنها نیز برای نیل به هدف خود یعنی نوع خاصی از شمول گرایی استفاده كند كه بر اساس آن باورهای متنوع را باید به نحوی تفسیر كرد كه همگی ناظر به باوری واحد باشند.
پیشگفتار
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-08-02] [ 02:15:00 ق.ظ ]
|