2.1.2 شاهنامه و ویژگی های آن.. 66

1.2.1.2 حضور فردوسی و شاهنامه در فرهنگ و ادبیات  ملل دیگر.. 75

3.1.2 فردوسی و شاهنامه از دیدگاه اندیشمندان.. 84

4.1.2 منابع فردوسی برای خلق شاهنامه.. 91

5.1.2 ظرفیت های نمایشی شاهنامه.. 94

6.1.2 داستان فریدون و پسران در شاهنامه.. 120

1.6.1.2 تحلیل ظرفیت های نمایشی داستان فریدون و پسران در شاهنامه.. 131

فصل سوم« شکسپیر و مجموعه آثارش؛ درباره  نمایشنامه لیرشاه»194

1.3 ویلیام شکسپیر.. 195

1.1.3 زندگینامة شکسپیر.. 199

1.1.1.3 عصر شکسپیر (دوران الیزابت).. 204

2.1.3 مجموعة آثار شکسپیر و ویژگی های آن.. 206

1.2.1.3 حضور شکسپیر و مجموعه آثارش در میان فرهنگ و ادبیات ملل دیگر.. 219

3.1.3 شکسپیر و مجموعه آثارش از دیدگاه اندیشمندان.. 227

4.1.3 منابع شکسپیر برای خلق مجموعه آثارش.. 232

 

5.1.3 دربارة نمایشنامة ((لیرشاهِ)) شکسپیر.. 242

فصل چهارم« مقایسة تطبیقی داستان ((فریدون و پسران)) در شاهنامه با ((لیرشاه)) شکسپیر، تأثیرپذیری شکسپیر از فرهنگ و ادبیات کهن ایران زمین».. 247

1.4 مقایسة تطبیقی ((داستان فریدون و پسران)) در شاهنامه با ((لیرشاه)) شکسپیر   248

2.4 تأثیر پذیری شکسپیر از فرهنگ و ادبیات کهن ایران زمین.. 281

فصل پنجم«نتیجه گیری».. 290

منابع و مآخذ.. 295

بخش عملی: نمایشنامه: «پدر! ما متهم نیستیم.».. 306

 

1.1 مقدمه

به نام خداوند جان و خرد           کزین برتر اندیشه برنگذرد

اغراق نخواهد بود اگر مدعی شویم کمتر کسی را در ایران عزیزمان می توان پیدا کرد که بیت فوق برای یکبار هم که شده به گوشش نخورده باشد؛ یا با داستان های

یک مطلب دیگر :

واقعی ترین فیلم سینمایی دنیا +عکس

 ((رستم و سهراب)) و ((رستم و افراسیاب)) آشنایی نداشته و در کنار آنها اسامی پهلوانانی چون ((آرش)) و ((سیاوش)) را نشنیده باشد. جای بسی خوشحالی است و در عین حال بسی جای افسوس و حسرت! چرا که ستمی بالاتر از این را نمی توان به ادبیات کهن ایران متصوّر بود که شاهکاری چون شاهنامه صرفاً با بیت مذکور و یا با داستان ها و شخصیت هایی انگشت شمار شناخته شود. شاهکاری که داستان ها و قهرمانانش را در آنسوی مرزها بهتر از ما می شناسند و قدر و منزلتش را بیشتر از ما می دانند و به جای می آورند.

صاحبان اندیشه و نظریه پردازان در زمینة درام بر این باور و اندیشه اند که اکثر درام ها از داستان ها، قصه ها و اسطوره ها و تاریخ سرچشمه گرفته اند. “آب در کوزه و ما گرد جهان می گردیم.” شاهنامة حکیم طوس نیز سرشار از داستان های حماسی است که از طرفی از داستان ها و قصه های کهن که سینه به سینه نقل شده اند سرچشمه گرفته و از طرفی دیگر ریشه در اسطوره ها و تاریخ ایرانِ کهن دارند. داستان هایی که به نقل از صاحب نظران دارای ظرفیت های نمایشی بالقوه ای در بطن خویش بوده و می توانند به صورت نمایشنامه هایی فاخر به فعل درآیند. داستان ضحاک، داستان ایرج و سلم و تور، داستان زال و رودابه، داستان سام و اژدهای رود کشف، داستان کین نریمان، داستان هفت خان رستم، داستان جنگ رستم و افراسیاب، داستان فرود سیاوشان، داستانِ بهرام و تازیانه، داستان سیاوش و سودابه و داستان های دیگری که در مبحث مربوطه به آنها اشاره خواهد شد از آن جمله اند.

دلیل انتخاب داستان «فریدون و پسران» از میان داستان های شاهنامه به منظور تحلیل ظرفیت های نمایشی، از یک سو شباهت انکار ناپذیر این داستان با نمایشنامة لیرشاه شکسپیر بود. نمایشنامه ای که یکی از تراژدی هایِ مطرح شکسپیر در ادوار مختلف میان دوستداران تئاتر و درام بوده و بحث های مختلفی درباره آن صورت پذیرفته و توجه منتقدان را مدت ها به خود مشغول داشته است. چنانکه می دانیم داستان فریدون و پسران را نیز جزو تراژدی های شاهنامه به حساب می آورند. با مقایسة دو اثر از منظر ادبیات تطبیقی که امروزه جایگاه معتبری در ادبیات جهانی دارد به همراه تحلیل ظرفیت های نمایشی داستان فریدون و پسران علاوه بر مشخص و آشکار شدن جنبه ها و قابلیت های نمایشی یکی دیگر از داستان های ارزشمند شاهنامه برای تبدیل شدن به اثری نمایشی، این نتیجه نیز حاصل می شود که ظرفیت های نمایشی داستان فریدون و پسران در شاهنامه اگر بیشتر از داستان لیر نباشد مطمئناً کمتر از آن نیست. از سوی دیگر شباهت دو اثر به لحاظ موضوع و مضمون و شخصیت پردازی های بسیار نزدیک به هم و نیز اشارة خود شکسپیر به فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی در این اثر، سؤالی را در ذهن بدین مبنی متبادر می نماید که آیا شکسپیر با تاریخ، فرهنگ و ادبیات کهن ایرانی از جمله شاهنامه آشنایی داشته است یا خیر؟ چنانچه پاسخ مثبت است منابع او برای دسترسی به این اطلاعات از کجا و از چه راه هایی تأمین می شده است؟

این سؤالات به منظور رسیدن به پاسخ، زمینة مناسبی جهت تفحص و پژوهش بیشتر در شخصیت، زندگینامه و مجموعه آثار و بالتبع منابع مورد استفادة دو نویسندة نامی و مشهور جهان (شکسپیر و فردوسی) را فراهم آورد.

با عمیق شدن در مضامین انتخاب شده توسط فردوسی و شکسپیر در آثارشان، به نظر می رسد هر دو در کوشش خویش برای درک زندگی، به جستجوی ریشه های عمیق امور برآمده، افسانه و اسطوره را با واقعیت و روش زندگی گذشتگان را با رنج عمیق عصر خود رو در رو نهاده اند. جالب این که طی پژوهش مشخص گردید منابعِ اصلی هر دو شاعر و نویسنده جهت خلق شاهکارهایشان “اسطوره و تاریخ” بوده و هر دو به میزانِ زیادی از اسطوره و تاریخ برای ترسیم داستان ها و شکل دهی به شخصیت هایشان بهره برده اند. نکتة دیگر این که دلیل ماندگاری آثار این دو نسبت به آثار متقدمین و متأخرینی که در خلق آثارشان از اسطوره و تاریخ بهره برده اند عنصری است به نام “نبوغ و خلاقیت”. عنصری که هر دو با به کار بستن آن در آثارشان به بیان متفاوت، جذاب و باور پذیر داستان های اسطوره ای و پرورش خلاقانه و ماندگار شخصیت های تاریخی موفق گشته اند. طوری که به اصل داستان ها نیز وفادار مانده و خدشه ای از جانب ایشان به اصالت و مضمون آنها وارد نشده است.

در بحث مربوط به تأثیری پذیری شکسپیر از فرهنگ و ادبیات کهن ایرانی، از یک سو با مطالعة بیشتر در زمینة منابع تاریخی مورد استفاده شکسپیر، به کتابی تاریخی، از تاریخ نگار مشهور و نامی به نام پلوتارک با عنوان ((زندگی مردان نامی)) برخوردیم. کتابی که شکسپیر در خلق آثار نمایشی اش بسیار از آن بهره برده است. مطلب جالب توجه این است که قسمت هایی از این کتاب به تاریخ و آداب و رسوم پادشاهان ایرانی از جمله اردشیر اختصاص یافته است. با کمی دقت در داستان ((اردشیر شاه و فرزندانش)) می توان به این نکته پی برد که این داستان بی شباهت به داستان های ((لیرشاه و فرزندان)) و ((فریدون شاه و فرزندان)) نیست و اشتراکات زیادی با آنها دارد. بدون شک شکسپیر نیم نگاهی نیز به این داستان در کتاب پلوتارک که یکی از منابع اصلی او برای خلق آثارش محسوب می شود، داشته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...