1-6-2. تعاریف عملیاتی 9
1-6-2-1. رضایت شغلی 9
1-6-2-3. سلامت عمومی 9
فصل دوم: پیشینه پژوهش
2-1. رضایت شغلی 11
2-1-1. تعریف رضایت شغلی 12
2-1-2. عوامل تأثیرگذار بر رضایت شغلی 14
2-1-3. نظریههای زیربنایی رضایت شغلی 18
2-1-3-1. نظریههای ریزمدل 18
2-1-3-2. نظریه سلسله نیازهای مزلو 19
2-1-3-3. نظریه آلدرفر 19
2-1-3-4. نظریه نیازهای آموخته شده مک کللند 19
2-1-3-5. نظریه برابری و انتظار 20
2-1-3-6. نظریههای درشت مدل 21
2-1-3-7. تئوری حفظ منابع 21
2-1-3-8 . مدل فرایندی اطلاعات اجتماعی 21
2-1-2-9. نظریه دو عاملی هرزبرگ 22
2-2. شخصیت 22
2-2-1. تعاریف شخصیت 23
2-3 . الگوها و تیپهای شخصیتی A و B 24
2-3-1. مفهوم الگوی رفتاری A و B و توسعه آن 25
2-4. سلامت عمومی 29
2-4-1. مفهوم سلامت عمومی 29
2-4-2. الگوهای سلامت 30
2-4-2-1. الگوی پزشکی 30
2-4-2-2. الگوی محیطی 31
2-4-2-3. الگوی کلینگری 31
2-4-3. ابعاد سلامت 33
2-4-3-1. سلامت جسمانی 34
2-4-3-2. سلامت روانشناختی 35
2-4-4. ویژگیهای برخورداری از سلامت روان از دیدگاههای مختلف 39
2-4-5. دیدگاههای مختلف روانشناسی پیرامون ویژگیهای افراد دارای سلامت روان 40
2-4-5-1. دیدگاه روانپزشکی 41
2-4-5-2. دیدگاه رفتارگرایی 41
2-4-5-3. دیدگاه انسانگرایی 41
2-4-5-4. دیدگاه هستیگرایانه 41
2-4-5-5. دیدگاه شناختی 42
2-5 . مروری بر پژوهشهای پیشین 43
2-5-1. پژوهشهای داخلی 43
2-5-2. پژوهشهای خارجی 45
فصل سوم: روششناسی پژوهش
3-1.مقدمه 47
3-2 . متغیرهای تحقیق 48
3-3. جامعه آماری ، نمونه و روش نمونه گیری 48
3-4. ابزار اندازه گیری و جمع آوری اطلاعات 48
3-4-1. ابزار پژوهش و اعتبار و روایی آن 48
3-4-1-1. پرسشنامه رضایت شغلی دانت 48
3-4-1-2. ابزار سنجش سلامت عمومی 49
3-4-2-3 . آزمون 25 سؤالی تیپهای شخصیتی A و B اسپنسر 51
3-5- روش اجرای پژوهش 52
3-6- روش تجزیه و تحلیل داده ها 52
فصل چهارم: یافته های پژوهش
4-1.مقدمه 55
4-2. توصیف یافته های تحقیق 55
4-4 . تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش 59
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1. مقدمه 61
5-2. بحث در یافته های پژوهش 61
5-3- مشکلات و محدودیت های پژوهش 65
5-4- پیشنهادات 65
5-4-1- پیشنهاد پژوهشی 65
5-4-2- پیشنهاد کاربردی……………………………………………………………………………………………………66
فهرست منابع فارسی 67
فهرست منابع انگلیسی 70
چکیده انگلیسی I
فهرست جدولها
عنوان شماره صفحه
جدول4-1- فراوانی و درصد فراوانی نمونه آماری مورد مطالعه به لحاظ جنس 55
جدول4-2- فراوانی و درصد فراوانی نمونه آماری مورد مطالعه به لحاظ وضعیت تأهل 56
جدول4-3- فراوانی و درصد فراوانی نمونه آماری مورد مطالعه به لحاظ سن 56
جدول4-4- فراوانی و درصد فراوانی نمونه آماری مورد مطالعه به لحاظ مدرک تحصیلی 56
جدول4-5- فراوانی و درصد فراوانی نمونه آماری مورد مطالعه به لحاظ سابقه خدمت 58
جدول 4-6- نتیجه آزمون کالموگروف – اسمیرونوف برای نرمال بودن توزیع متغیرهای پژوهش 58
جدول4-7- بررسی رابطه تیپ شخصیتی کارکنان دادگستری شهر کرمانشاه(نوع A) با رضایت شغلی آنان با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون 59
جدول 4-8- بررسی رابطه تیپ شخصیتی کارکنان دادگستری شهر کرمانشاه(نوع B) با رضایت شغلی آنان با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون 60
جدول 4-9- بررسی رابطه تیپ شخصیتی کارکنان دادگستری شهر کرمانشاه(نوع A) با سلامت عمومی آنان با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون 60
جدول 4-10- بررسی رابطه تیپ شخصیتی کارکنان دادگستری شهر کرمانشاه(نوع B) با سلامت عمومی آنان با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون 60
جدول 4-11- بررسی رابطه رضایت شغلی و سلامت عمومی کارکنان دادگستری شهر کرمانشاه با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون 61
چکیده
سلامت عمومی و نوع تیپ شخصیتی افراد از عوامل مؤثر در رضایت شغلی آنان به ویژه در دستگاه قضایی که با مؤلفههای مهم زندگی افراد جامعه یعنی مال، جان و… سروکار دارد، است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطهی تیپهای شخصیت با رضایت شغلی و سلامت عمومی کارکنان میباشد.
پژوهش حاضر به شیوه توصیفی و از نوع همبستگی بود. از بین جامعه آماری کارکنان دادگستری شهرستان کرمانشاه(743 نفر) تعداد 100 نفر( 63 نفر مرد و 37 نفر زن ) بر اساس روش نمونهگیری به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه تیپ شخصیتی A و B اسپنسر(2007)، رضایت شغلی دانت(1969) و سلامت عمومی GHQ-28 (1972) مورد بررسی قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماریspss در دو سطح توصیفی و استنباطی(ضریب همبستگی پیرسون ) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین تیپ شخصیتی(نوع A) کارکنان و رضایت شغلی آنان رابطه منفی و معنادار وجود دارد؛ اما بین تیپ شخصیتی(نوع B) کارکنان و رضایت شغلی آنان رابطه معناداری وجود ندارد؛ بین تیپ شخصیتی(نوع A) و (نوع B) کارکنان و سلامت عمومی آنان رابطه معناداری وجود ندارد؛ بین رضایت شغلی و سلامت عمومی کارکنان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد؛
با توجه به رابطه بین تیپ شخصیتی(نوع A) و رضایت شغلی و همچنین بین رضایت شغلی و سلامت عمومی میتوان با آموزش مهارت های لازم جهت شناخت ویژگی های
یک مطلب دیگر :
جنگ ایران و عراق، محصولات کشاورزی
شخصیتی و همچنین فراهم آوردن امکانات شغلی سلامت عمومی افراد را افزایش داد.
واژههای كلیدی: تیپ های شخصیت A وB، رضایت شغلی، سلامت عمومی، کارکنان دادگستری کرمانشاه
فصل یکم
مقدمه
1-1. مقدمه
یکی از پرارزشترین منابع سازمان، منابع انسانی میباشد. چنانچه به این منبع توجه شود، جنبههای رضایت شغلی افزایش مییابد و در نتیجه بهرهوری در سازمان افزایش مییابد. نیروی انسانی یا به عبارتی افراد، مهمترین جزء اساسی هر سازمانی محسوب میشوند. آنان هنگام پیوستن به سازمان نیازها، انتظارات و توقعات خویش را با خود به سازمان میآورند و انتظار دارند که به نیازها ازجانب سازمان پاسخ داده شود.افراد براساس ارضاء نیازهای خودبرانگیخته میشوند وانگیزش درآنها موجبی افزایش کارایی در سازمان میشود(مایور[1]، 2008).
رضایت شغلی به مفهوم لذت روحی ناشی از ارضاء نیازها، تمایلات و امیدهاست که فرد از کار خود بهدست میآورد. همچنین رضایت شغلی طرز نگرش فرد نسبت به کارش تعریف شده است(رابینز[2]، 2007).
مطالعات مختلف در زمینه رضایت شغلی نشان میدهد که عوامل تأثیرگذار زیادی بر رضایت شغلی وجود دارد که این عوامل در چهار گروه قابل طبقهبندی است که بهترتیب عبارتند از: 1- عوامل سازمانی. 2- عوامل محیطی. 3- ماهیت کار. 4- عوامل فردی.
نظریه های مختلفی نیز در زمینه رضایت شغلی مطرح شده است که هر کدام آن را به نوعی بیان کرده اند.
وقتی از شخصیت حرف زده میشود مقصود در نظر داشتن بسیاری از ویژگیهای فرد است. کلیت یا مجموعهای از صفات مختلف که از ویژگیهای جسمانی سطحی فراتر میرود و تعداد زیادی از ویژگیهای ذهنی، اجتماعی و هیجانی را دربرمیگیرد.
بر اساس یک نوع تقسیمبندی نیز افراد را براساس الگوهای رفتاریشان به دو گروه تقسیم کرده اند افراد دارای تیپ شخصیتی A و B . این الگوهای رفتاری برای اولینبار توسط 2 نفر متخصص قلب به نامهای «ری روزنمن»[3] و «مای فریدمن»[4] در سال 1959 مطرح شد و این متخصصین در جریان طبیعی درمان بیماران قلبی خود متوجه برخی رفتارها و ویژگیهای شخصیتی بیماران شدند و براساس این طبقهبندی، افراد به لحاظ داشتن این ویژگیهای رفتاری خاص در الگوی رفتاری A، رقابتجو، شتابگر، طالب کسب موفقیت، پرکار و بلندپروازند و در مقابل افراد دارای الگوی رفتاری B، آرام و صبور بوده و اهل رقابت نیستند. همچنین آنها حساسیت به گذشت زمان و موفقیت در کارشان نشان نمیدهند(ترجمهی کدیور، جوادی، 1381).
سلامت، کیفیتی از زندگی است که تعریف آن مشکل و اندازهگیری واقعی آن تقریباً غیرممکن است. متخصصان تعاریف متعددی از این مفهوم ارائه دادهاند اما تقریباً همه تعاریف موضوع مشترکی دارند و آن مسئولیت درقبال خود انتخاب سبک زندگی سالم است.
سازمان جهانی بهداشت[5] (1974) سلامت را چنین تعریف میکند: سلامت عبارت است از حالت بهزیستی کامل جسمانی، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری یا ناتوانی.
حال با توجه به اهمیت هریک از سه متغیر بیان شده و ارتباط احتمالی بین آنها ما در این پژوهش قصد داریم رابطه بین این متغیرها را با یکدیگر مورد بررسی قرار می گیرد .
1-2.بیان مسأله
شخصیت به عنوان اساسی ترین موضوع علم روانشناسی است، زیرا محور اساسی بحث در زمینههای یادگیری، انگیزه، تفکر، عواطف و احساسات، هوش و …می باشد. در روانشناسی ، شخصیت به معنی سبک (style) یک فرد است بدون آنکه درباره ی آن کوچکترین قضاوتی بکنیم.( حمزه گنجی، 1374)
یکی از متداولترین طبقه بندیهایی که روانشناسان برای شخصیت به کار می برند تیپ شخصیتی A وتیپ شخصیتیB می باشد. تیپ شخصیتی B در مقایسه با تیپ شخصیتی A خوددارترند و از بروز احساسات خود بیشتر جلوگیری می کنند. همین طور شواهد نشان می دهد که تیپ شخصیتی B در یادگیری بیشتر تحت تاثیر تنبیه قرار میگیرند در حالی که تیپ شخصیتی A بیشتر از پاداش تاثیر می پذیرند(پروین،1374).
تیپ شخصیتی B در واکنش های زیستی خود نسبت به سروصدا نیز از تیپ شخصیتی A متفاوتند(تیپ شخصیتی B به سروصدا واکنش بیشتر نشان می دهند)وهر کدام، درصورتی که سروصدا به قدر دلخواهشان باشد، بهترین عملکرد را خواهند داشت. افراد دارای تیپ شخصیتیB، به این علت که سریعترو بیش از حد شرطی می شوند، افرادی هستند همرنگ باجماعت و پایبند به قوانین و مقررات درحالی که تیپ شخصیتی A به استقبال خطر می روند و به پیامدهای آن بی اعتنا هستند چنین فردی از نظر اجتماعی آن قدرها شرطی نشده است پایبند مقررات در حد افراد تیپ شخصیتی B نمی باشد(حسینیان و یزدی،1376).
رضایت شغلی یکی از نیازهای اساسی انسانها در محیط کار است، که به مجموعه تمایلات مثبت یا احساسات مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند اطلاق می شود(محقق مطلق،1379). هرسی نیز رضایت شغلی را لذت ناشی از ارضا نیازها، تمایلات و امیدهایی می داند که فرد از کار خود به دست میآورد (هرسی و بلانچارد،1377). این سازه از بسیاری از عوامل تاثیر می پذیرد و در عین حال پیامدها و نتایج متفاوتی برای افراد وبرای سازمان ها به دنبال دارد. به طور کلی عوامل تاثیر گذار بر رضایت شغلی را میتوان به عوامل بیرونی یا موقعیتی و عوامل درونی و نگرشی تقسیم کرد(قراباغی،1382).
گینزبرگ و همکاران(1951) به دو نوع رضایت شغلی اشاره می کنند: 1- رضایت درونی که از دو منبع حاصل می شود: الف: احساس لذتی که انسان صرفا از اشتغال به کار و فعالیت عایدش می شود. ب: لذتی که بر اثر مشاهده پیشرفت و یا انجام برخی از مسئولیت های اجتماعی و به ظهور رساندن توانایی ها و رغبت های فرد دست می دهد. 2- رضایت بیرونی که با شرایط انتقال و محیط کار ارتباط دارد و پیوسته در حال تغییر و تحول است.به نظر دانشمندان،رضایت شغلی از تعامل این دو نوع رضایت به دست میآید (نقل از سروش،1381).
از نظر فلدمن و آرنولد(1986) رضایت شغلی به مجموع تمایلات یا احساسات مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند اطلاق می شود،یعنی هر چه فرد رضایت شغلی بالایی داشته باشد به میزان زیادی شغل خود را دوست داشته و از طریق آن نیازهای خود را ارضا نموده و در نتیجه احساسات مثبتی نسبت به آن خواهد داشت(مصلح،1374).
بر اساس تعریف سازمان جهانی بهداشت سلامتی عبارت است از احساس آسایش و آرامش درجسم، روان و محیط و بهداشت روان باعث تأمین رشد و سلامت روانی فردی و اجتماعی، پیشگیری ازابتلا به اختلال روانی، درمان مناسب و بازتوانی آن می شود. از سوی دیگر، بین بهداشت و سلامت عمومی فرد و شخصیت او رابطهای بسیار محکم وجود دارد و اگر شخصی از رشد و تکامل طبیعی شخصیت برخوردار نباشد، میتوان گفت از سلامت روانی محروم است .
[سه شنبه 1399-07-29] [ 08:19:00 ب.ظ ]
|