پیشرفت تحصیلی:

تعریف پیشرفت تحصیلی

دیدگاه های مختلف درباره پیشرفت تحصیلی:

عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی:

سازگاری اجتماعی:

عوامل موثر بر سازگاری اجتماعی:

شرایط تحصیلی:

هوش:

گروه همسالان:

نظریه ها و دیدگاه های سازگاری اجتماعی:

دیدگاه روان پویایی:

دیدگاه یادگیری اجتماعی:

دیدگاه تحولی:

دیدگاه زیستی:

دیدگاه اجتماعی- فرهنگی:

ارتباط حیطه های مختلف زندگی فرد با مهارتهای زندگی

ارتباط نظریه های مشاوره با مهارت های زندگی

برنامه آموزش مهارت های زندگی:

خود توانمندسازی از طریق آموزش مهارت های زندگی

طبقه بندی مهارت های زندگی

1-مهارت های بین فردی/ روابط انسانی:

2-مهارت های حل مسئله/ تصمیم گیری:

مهارت های مربوط به سلامت جسمانی/ حفظ سلامتی:

 

اهمیت آموزش مهارت های زندگی در مدارس:

پیشینه تحقیقات پژوهش

 

 

فصل سوم:

(روش و تحقیق)

اهمیت آموزش مهارت های زندگی در مدارس:

پیشینه تحقیقات پژوهش

جامعه آماری:

ابزارهای تحقیق:

آزمون عزت نفس كوپراسمیت

آزمون اضطراب- حالت- صفت (STAI)

مقیاس رفتار سازگارانه وایلند

چگونگی اجرای آزمونها

نحوه اجرای آزمایش

نحوه اجرای آزمایش:

روش های آماری پژوهش:

روش های آماری توصیفی:

روشهای آمار استنباطی:

 

فصل پنجم:

مقدمه:

تبیین یافته های آماری

فرضیه (1)

فرضیه (2):

فرضیه (3):

فرضیه 4:

فرضیه 5:

تبیین یافته های جانبی

بحث ونتیجه گیری كلی:

مشكلات و محدودیت های پژوهش

پیشنهادات:

چكیده:

هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، اضطراب حالت و اضطراب صفت دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان است.

فرضیات پژوهش عبارتند از:

  • گذراندن درس مهارت های زندگی، عزت نفس دانش آموزان را افزایش می دهد.
  • گذراندن درس مهارت های زندگی، سازگاری اجتماعی دانش آموزان را سبب می‌شود.
  • گذراندن درس مهارت های زندگی، موجب پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می‌شود.
  • گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب حالت دانش آموزان را كاهش می دهد.
  • گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب صفت دانش آموزان را كاهش می دهد.

به همین منظور از بین 360 نفر دانش آموز دختر سال اول دوره دبیرستان، 60 نفر دانش آموز، بطور تصادفی، انتخاب شدند. سپس با آرایش تصادفی به دو گروه آزمایشی و كنترل تقسیم شدند.

پس از این كه، پیش در گروه آزمایشی و كنترل اجراء شد. گروه آزمایشی، آموزش مهارت های زندگی را به مدت 16 هفته و هفته ای یك جلسه دریافت نمود. پس از اتمام دوره آموزش، پس آزمون در دو گروه آزمایشی و كنترل اجرا گردید.

نتایج پژوهش حاضر به شرح زیر است:

 

یک مطلب دیگر :

 
 
  • پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، عزت نفس دانش آموزان، بطور معنادار افزایش پیدا كرده است.
  • پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، سازگاری اجتماعی دانش آموزان بطور معنادار افزایش پیدا كرده است.
  • پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بطور معنادار بیشتر شده است.
  • پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب حالت دانش آموزان بطور معنادار كاهش پیدا كرده است.
  • پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب صفت دانش آموزان بطور معنادار كاهش پیدا كرده است.
  • بین وضعیت اشتغال پدران با اضطراب حالت و عزت نفس دانش آموزان ارتباط معنادار وجود دارد.
  • بین سطح تحصیلات والدین با عزت نفس دانش آموزان ارتباط معنادار وجود دارد.
  • بین ترتیب تولد دانش ، اضطراب حالت، اضطراب صفت و عزت نفس دانش آموزان ارتباط معنادار وجود دارد.

مقدمه:

زندگی بشر تحت تاثیر تغییرات وسیع صنعتی، اجتماعی، فرهنگی، دچار تحول شده است. شمار زیادی از افراد قادر نیستند بین محركهای متنوع بیرونی ونیروهای متعارض درونی توازون ایجادكنند ودر فرایند رشد موزون و همه جانبه كه همانا هدف اصلی تعالی انسان است، دچار مشكل می شوند. بدیهی است كه كودكان ونوجوانان به سبب بی تجربگی و نا آگاهی از مهارتهای بازدارنده و تسهیل كننده، اصلاحی، بیشتر در معرض آسیبهای جدی درونی و اجتماعی هستند. دانش آموزانی كه مهارتهای مقابله با موقعیتهای تنش زا را ندارند، به نوعی مقهور آنها خواهند شد و بدین ترتیب مستعد اختلالات روانی، عاطفی، افسردگی، اضطراب و احتمالاً مصرف مواد مخدر و رفتارهای ضد اجتماعی خواهند شد این دانش آموزان در فرایند تصمیم گیری نیز دچار مشكل می‌شوند.

بنابراین با توجه به نقش مهم مدارس در تامین بهداشت روانی دانش آموزان، برنامه آموزش مهارتهای زندگی، روش موثری در جهت رشد شخصیت سالم دانش آموزان و تامین بهداشت روانی دانش آموزان است.

آموزش مهارتهای زندگی، نوعی كوشش است كه در سایه آن نوجوانان ترغیب می شوند تا خلاقیت خود را به كار گیرند و به طور خود جوش راههای موثر را برای حل تعارضات و مشكلات زندگی خود بیابند.

به نظر می رسد آموزش مهارت‌های زندگی گام موثری در این جهت باشد كه استعدادها و توانمندیهای دانش آموزان بكار گرفته شود تا خود فعالانه سر نوشت خویش را بدست گیرند و انتخاب گر باشند. ضمناً فرایند خود باوری در نوجوانان مسیر درست خود را طی كرده و نوجوان ضمن استفادة درست از مهارت ها، مسئولیت اعمال و احساسات خود را می پذیرد و مهارتهای لازم را برای اتخاذ تصمیم های مهم زندگی كسب می كند.

بیان مسئله

كودكان و نوجوانان به دلیل تجربه ناكافی وعدم آگاهی از مهارتهای لازم از جمله آسیب پذیرترین قشر از اقشار اجتماعی هستند و به رغم انرژی واستعدادهای بالقوه و سرشار، آنها از چگونگی بكار بردن توانمندیهای خود در مواجهه با مسائل و مشكلات زندگی آگاه نیستند.

آموزش و پرورش بهترین بستر برای ارائه این آگاهی به نوجوانان است. بنظر می رسد آموزش مهارتهای زندگی می تواند توانمندی افراد را برای مقابله موفق با چالشهای زندگی، افزایش دهد. عزت نفس آنها را بالا ببرد و به آنها یاد بدهد كه چطور بتوانند خشم خود را مهار نموده و برای برخورد با ناكامیها روش درستی را اتخاذ نمایند دانش آموزان می توانند با استفاده از مهارت حل مساله تصمیمات مهم زندگی را بگیرند ومشكلات خود را درست تحلیل نمایند.

به همین جهت با توجه به اهمیت موضوع، سازمان بهداشت جهانی (WHO) به منظور افزاش سطح بهداشت روانی و پیشگیری از آسیبهای روانی – اجتماعی، برنامه‏ای تحت عنوان آموزش مهارتهای زندگی تدارك دیده و در سال (1993) در یونیسف «صندوق كودكان سازمان ملل متحد»  پیشنهاد كرد. از آن سال به بعد، این برنامه در بسیاری از كشورها مورد آزمایش واجرا قرار گرفته است (سازمان بهداشت جهانی، ترجمه نوری قاسم آبادی، محمد خانی،1377). در این ارتباط تحقیقات نشان داده اند كه فشارهای ناشی از مسائل روز مره، برای افرادی كه دارای عزت نفس بالا هستند و از سیستم حمایتی خوبی برخوردارند كمتر است. بنابراین به نظر می رسد با استفاده از آموزش مهارتهای لازم میتوان حس كنترل درونی را فعال نموده و حالت خود كار آمدی و عزت نفس را تقویت نمود. با آموزش همین مهارت و در نتیجه افزایش سطح عزت نفس و كاهش تاثیرات منفی استرسهای روزمره، می توان به سلامت روان فرد كمك كرد.

كودكان در فرآیند رشد و بالندگی خود، مهارتهای ارتباطی و نحوه مقابله با چالشهای زندگی را یاد می گیرند. این آموزش بصورت الگو برداری از طریق خانواده، مدرسه، جامعه و حتی دوستان، به شكل غیر منظم و اتفاقی فرا گرفته می‌شود. به نظر می رسد فرزندان خانواده های توانمند (از نظر بكارگیری مهارتهای مقابله ای) در بكارگیری مهارتهای مقابله ای مثبت، موفق ترند و بر عكس فرزندان فاقد و والدین توانمند از این امر محروم می‌باشند. بدیهی است كه نهاد آموزش و پرورش بعنوان یكی از نهادهای زیربنایی جامعه می تواند در این خصوص نقش مهم و ارزنده ای را ایفا نماید. كشورهای توسعه یافته مدتها است در این ارتباط اقدام موثر داشته اند و به دنبال تحقیقات گسترده آموزش مهارت‌های زندگی به صورت رسمی و مدون در برنامه ریزی آموزشی آنان گنجانیده شده است. در كشور ایران نیز در سالهای اخیر آموزش مهارتهای زندگی در برخی مدارس به صورت مقدماتی (ضعیف از نظر محتوی) به اجرا درآمده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...