1ـ1ـ بیان مسأله

بررسی شرایط رشد و نمو انسان ، که اساساً موجودی اجتماعی است و از بدو تولد تا واپسین دم حیات در جامعه زندگی می کند ، نیازمند دیگران است ، از آن تأثیر می پذیرد و بر آن تأثیر می­گذارد ، بویژه درسالهای ابتدایی زندگی و زمان کودکی از اهمیت بالایی برخوردار است ( حسینی ، 1380 )

می دانیم که کانون خانواده ، نخستین نهاد اجتماعی است که کودک در آن پرورش می یابد و در آن می آموزد که چگونه رفتار اجتماعی داشته باشد . تربیت کودک در سنین اولیه رشد آنقدر مهم است که هم در آیات و روایات دینی ما بسیار برآن تاکید شده است  و هم صاحب نظران و دانشمندان علوم  اجتماعی ، روانشناسان  و دانشمندان علوم تربیتی بر نقش حساس و سرنوشت ساز این مقطع و نقش محیط خانواده ،  بویژه مادر در آن  اذعان دارند. بدیهی است آنچه کودک در سنین ابتدایی رشد تجربه می کند تأثیر مهم و سرنوشت سازی در شکل گیری شخصیتش در بزرگسالی و زندگی آتی دارد و این در حالی است که شرایط جدید  اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی  بشر و  تغییر و تنوع در نقش­های زن و مرد و بالاخص زنان در جامعه موجب گردیده که بسیاری از آنها نتوانند مثل گذشته بصورت تمام وقت در کنار فرزندان خود حضور یابند.

برخلاف گذشته که کودک چند سال اول زندگی خود را در آغوش پرمهر خانواده و مادر  بزرگ     می شد ، امروزه و در این دنیای مدرن کودک از یک سالگی و یا بیشتر، به

پایان نامه

 مراکز نگهداری کودک مثل مهدکودک­ها می رود و تربیت و شاکله اصلی وجودش در آنجا شکل می گیرد ، بسیاری از ما با شنیدن اسم مهدکودک یاد والدین کارمند می‌افتیم و تصور می‌کنیم مهدکودک صرفاً جایی است که می‌توانیم فرزندمان را برای چند ساعت به آنجا بسپاریم و خودمان به کارمان برسیم.

لذا می بینیم که خواسته یا  نا خواسته در جامعه امروزی محیط های اجتماعی دیگری به جز خانواده  در آموزش هنجارها و ارزش ها به فرزندان دخالت دارند و با افزایش سن کودک و رفتن او به مدرسه و …  به مرور از نقش خانواده ها کاسته و بر نقش این کانون ها در الگو دهی به شخصیت کودک افزوده می شود.  مهدکودک­ها که معمولاً اولین مجموعه بعد از محیط خانواده برای کودکان بوده وحتی برای بچه ها عموماً جذابیتی بیش از خانه و خانواده  دارند ، نقشی بسیار اساسی و مهم در تربیت کودکان  ایفا می کند و این ایجاب می کند تا برای به ثمر نشستن این نهال های ترد و شکننده و کمک به رشدِ صحیح  آنان ، محیطی امن و عاری از هرگونه انحراف برای تربیت آنان فراهم گردد.             ( رضازاده ، 1385 )

 

گرچه بین حضور فیزیکی و غیرفیزیکی  و کمی و کیفی والدین بویژه  مادر در کنار کودک  تمایز و تفکیک وجود دارد ، لکن تحقیقات متعدد روانشناختی و جامعه شناسانه صورتگرفته بیانگر این نکته مهم می باشد که بهتر است کودکان تا پایان ۲ سالگی در محیط خانواده و نزد والدین خود باشند تا احساس امنیت روانی و وابستگی‌های عاطفی اولیه  بصورت صحیح و طبیعی در کنار خانواده در کودک شکل بگیرد و از این سن به بعد کودکان به تجربه‌های اجتماعی نیز نیاز دارند که آموختن بسیاری از مفاهیم را می‌توان از طریق اجتماع و ارتباط با همسالان برای فرزندان مهیا کرد.

رشد اجتماعی ، انسجام عاطفی ، نحوه ارتباط با دیگران ، داشتن روحیه همکاری ،  مسئولیت پذیری ، یادگیری زبان و درک مفاهیم کلامی و غیرکلامی در یک مهدکودک خوب که از معیارهای لازم برای رشد اجتماعی و کلامی کودکان برخوردار باشد ، می تواند اتفاق بیافتد.  دریک مهد کودک خوب همه برنامه های کودکان از نظم و انضباط خاصی برخوردار می‌شود ، برنامه خواب و خوراک آنها از قاعده خاصی پیروی می‌کند ، آموزش بسیاری از مطالب که ممکن است مادر در منزل به صورت پراکنده یا به طور غیرعلمی به فرزندش بیاموزد، در مهدکودک به صورت منظم و روش‌مند و به صورت گروهی آموخته می‌شود. به طور کلی کودک در این مرحله برای سال‌های آینده که باید ساعت‌های بیشتری را از خانه دور باشد ، آماده می‌شود.

کودکانی که به مهدکودک می‌روند زمینه رشد اجتماعی‌شان فراهم شده و توانایی های لازم در آنها بدلیل  تعاملات اجتماعی شکل می‌گیرد. بسیاری از رفتارهایی که کودکان درخانه نیاموخته‌اند، در آنجا می‌آموزند. رفتارهای منفی یا رفتارهایی که چندان مثبت یا جامعه‌پسند نیستند، در مهدکودک کم‌رنگ می‌شوند.  به این ترتیب کودکان مجموعه‌ای از رفتارها و اطلاعات مفید را در مهدکودک می‌آموزند و از طرف دیگر رفتارهای بدی که آموخته‌اند در مهدکودک با روش‌های خاصی تعدیل می‌شود.

یک مطلب دیگر :

هوش اجتماعی و موفقیت در زندگی

       رشد کلامی که به تحقیق در توانایی­های اجتماعی آتی کودک اهمیت زیادی دارد، درکودکان­ مهد­رفته ، در مقایسه با کودکانی که به مهد نرفته‌اند ، متفاوت است ، کودکان مهد رفته از واژه‌های بیشتری استفاده می‌‌کنند و نحوه ارتباط‌شان با دیگران فرق می کند ، بنابراین یک مهدکودک خوب با معیارهای اخلاقی و تربیتی‌  قابل قبول تاثیر زیادی در رشد اجتماعی و عاطفی کودک دارد. (رضایی 1385)

لازم به ذکر است که در این میان ، رفتن کودکان به آمادگی ، بویژه برای آن دسته از کودکانی که به مهد کودک نمی روند نیز بسیار مهم بوده و در مراحل رشد کودک بسیار موثر است و او را برای ورود به دبستان آماده می‌سازد. کودکانی که دوره آمادگی را گذرانده‌اند برای ورود به دبستان بسیار مهیاتر هستند و آموزش‌های رسمی و غیررسمی که برایشان در نظر گرفته شده به رشد اجتماعی و مهارت‌های فهمی و حرکتی آنها کمک بسیار زیادی خواهد کرد.

 

 

1ـ2ـ  ضرورت و اهمیّت تحقیق

« رشد انسان از تولد و حتی پیش از تولد تا هفت سالگی مسئله ای است که در گذشته کم و بیش در سرتاسر جهان به آن توجه شده است. اکنون این مرحله را از حساس ترین و مهم ترین مراحل رشد انسان می دانند ، پژوهش‌های گوناگون عصر ما نشان داده که اگر در این مرحله‌­ی رشد از نظر جسمی ، روانی ، تربیتی نسبت به کودک غفلت و کوتاهی شود در مراحل بعد تنها پنجاه درصد از این کوتاهی‌ها را می توان جبران کرد و پنجاه درصد دیگر جبران ‌ناپذیر خواهد بود.» (خواجه زاده 1392)

اهمیت و ضرورت موضوع از جنبه های گوناگون قابل بررسی است ، به استناد جدیدترین تحقیقی که تا به حال در مورد مراقبت از کودک صورت گرفته، کودکانی که اوقات خود را دور از مادر و در مهدکودک می گذرانند ، پرخاشگرتر می شوند و مدت زمانی را که کودک در مهدکودک می گذراند هر چه طولانی تر باشد ، احتمال این که هنگام رسیدن به سن کودکستانی پرخاشگرتر شود بیشتر است.        ( محمود نژاد ، 1383 )

بسیاری از محققان بر این باورند که هفده درصد کودکانی که بیش از 30 ساعت در هفته را در مهدکودک می گذرانند ، در ناهنجاری های رفتاری همچون جنگ و دعوا ، بیرحمی، حمله به دوستان  و نیز رفتارهای نامناسبی چون جدال ، پرتوقعی و پرحرفی «نمره بیشتری » می آورند و آموزگاران آمادگی و مادران این کودکان ، از آنها به عنوان کودکان مسئولیت ناپذیر ، تهاجمی ، بهانه گیر، نترس ، دردسرآفرین و افرادی که باید خواسته هایشان به سرعت عملی شود، یاد می کنند.                        ( رستمی کیا ، 1386 )

محققان هنوز نتوانسته اند دلیل این رفتارها را دقیقاً مشخص کنند اما برخی ، علت مشکلات رفتاری این کودکان را عدم ارضاء عاطفی کودک بدلیل خستگی والدین بر اثر کار و عدم توجه به کودک و یا عدم توجه مسئولان مهدکودک­ها عنوان می کنند. اگر چه نوع اداره مهدکودک نیز در بروز یا جلوگیری از اختلالات عاطفی کودکان بسیار موثر است. گاهی پذیرش کودکان بیش از تعداد استاندارد در مهدکودک‌ها ، با مربی‌های کمتر از حد استاندارد و گاه کم تجربگی و نداشتن رفتار صبورانه و مادرانه در مربیان یکی از مشکلات و موانعی است که بچه‌ها در مهد کودک‌ها از محبت عاطفی برخوردار نمی‌شوند.

طبق برخی پژوهش های انجام شده ، کودکانی که زمان زیادی را در مهدکودک به سر می برند، غمگین و ترسو هستند اما این مشکل معمولاً تا سن آمادگی از میان می رود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...