1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش… 7

1-4- اهداف پژوهش… 9

1-4-1- هدف کلی.. 9

1-4-2- اهداف جزیی.. 9

1-5- فرضیه‌های پژوهش… 9

1-6- تعریف مفهومی‌و عملیاتی متغیرها 10

 

فصل دومپیشینه پژوهش

2-1- مقدمه. 13

2-2- پیشینه نظری متغیرهای پژوهش… 13

2-2-1- انگیزه پیشرفت… 13

2-2-2- انواع انگیزه پیشرفت… 14

2-3- نظریه‌های انگیزش پیشرفت… 16

2-3-1- نظریه تولمن.. 16

2-3-2- نظریه لوین.. 17

2-3-3- دیدگاه مک کللند. 18

2-3-4- نظریه دسی در زمینه انگیزش… 18

2-3-5- دیدگاه نیکولز. 19

2-3-6- الگوی هدفگرایی دویک در انگیزه پیشرفت در یادگیری.. 19

2-3-7- نظریه اندرو. 21

2-3-8- دیدگاه نظریه مثبت نگر. 22

2-4- پیشایندهای انگیزه پیشرفت… 23

2-4-1- پیامدهای انگیزه پیشرفت… 24

2-5- خلاقیت… 25

2-5-1- تعریف خلاقیت… 25

2-6- دیدگاه‌های کلی مربوط به خلاقیت… 27

2-6-1- دیدگاه غرب از خلاقیت… 27

2-6-2- دیدگاه شرق از خلاقیت… 27

2-6-3- نظریه‌ها و مکاتب روانشناسی درباره خلاقیت… 28

2-6-4- نظریه روان تحلیلگری.. 28

2-6-5- نظریه روان تحلیل گری جدید. 28

2-6-6- ای. جی. اسکاکتل.. 29

2-6-7- وایت… 30

2-6-8- نظریه تداعیگرایی.. 30

2-6-9- نظریه رفتارگرایان. 31

2-6-10- نظریه‌های انسان گرا 31

2-6-11- نظریه گشتالت و شناخت گرایی.. 32

2-6-12- دیدگاه گیلفورد نسبت به خلاقیت… 33

2-6-13- کوشلر. 34

2-7- فرآیند خلاقیت… 35

2-7-1- مرحله آمادگی.. 35

2-7-2- مرحله نهفتگی (تکوین) 36

2-7-3- مرحله اشراق (بینش) 36

2-7-4- مرحله اثبات (مقابله) 36

2-8- ویژگی‌های افراد خلاق.. 36

2-9- عوامل مؤثر بر خلاقیت… 37

2-9-1- عوامل خانوادگی مؤثر بر خلاقیت… 37

2-9-2- عوامل اجتماعی مؤثر بر خلاقیت… 37

2-9-3- موانع خلاقیت… 38

2-9-4- آموزش خلاقیت… 39

2-9-5- عملکرد تحصیلی.. 40

2-10- عوامل موثر بر عملکرد تحصیلی.. 42

2-11- پیشینه تجربی مربوط به متغیرهای پژوهش حاضر. 44

2-11-1- پژوهش‌های صورت گرفته در داخل و خارج کشور. 44

 

فصل سومطرح پژوهش

3-1- مقدمه. 46

3-2- طرح پژوهش… 46

3-3- جامعه آماری.. 46

3-4- نمونه و روش نمونه گیری.. 47

3-5- ابزارهای اندازه گیری پژوهش… 47

3-6- روشه ای تجزیه و تحلیل داده ها 49

 

 

فصل چهارمیافته های پژوهش

4-1- مقدمه. 51

4-2- ویژگیهای جمعیت شناختی نمونه پژوهش حاضر. 52

4-3- یافته های توصیفی.. 53

4-4- یافته های مربوط به فرضیه های پژوهش… 55

 

فصل پنجمبحث و نتیجه گیری

5-1- مقدمه. 60

5-2- بحث و نتیجه گیری.. 61

5-3- محدودیتهای پژوهش… 63

5-4- پیشنهادات پژوهش… 64

5-4-1- پیشنهادات نظری.. 64

5-4-2- پیشنهادات کاربردی.. 65

منابع و مآخذ. 66

پایان نامه

 

چكیده انگلیسی.. 71
فهرست جدول‌ها

عنوان                                                                                       صفحه

 

جدول 4-1. فراوانی و درصد فراوانی شرکت کنندگان در پژوهش بر اساس پایه تحصیلی به تفکیک جنسیت…. 52

جدول 4-2. میانگین، انحراف معیار، بیشترین و کمترین نمره متغیرهای انگیزه پیشرفت و عملکرد تحصیلی.. 53

جدول 4-3. میانگین، انحراف معیار، بیشترین و کمترین نمره متغیر خلاقیت و مولفه‌های آن. 54

جدول 4-4. میانگین و انحراف معیار انگیزه پیشرفت شرکت کنندگان و نتایج آزمون t گروه‌های مستقل.. 55

جدول 4-5. میانگین و انحراف معیار  خلاقیت و مولفه‌های آن در شرکت کنندگان و نتایج آزمون t گروه‌های مستقل  56

جدول 4-6. میانگین و انحراف معیار  عملکرد تحصیلی در شرکت کنندگان و نتایج آزمون t گروه‌های مستقل.. 58

 

 

فهرست نمودارها

عنوان                                                                                       صفحه

 

نمودار 4-1. فراوانی و درصد اعضای نمونه بر اساس جنسیت… 52

 

چکیده

هدف پژوهش حاضر مقایسه انگیزه پیشرفت، خلاقیت و عملکرد تحصیلی در دانش­آموزان تیزهوش و عادی شهر ایلام بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه­ی دانش آموزان مدارس تیزهوش و عادی شهر ایلام  بودند که در سال تحصیلی 92-93 مشغول به تحصیل بودند. به منظور انجام پژوهش حاضر  تعداد 140 دانش­آموز  به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه‌های انگیزه پیشرفت و خلاقیت در اختیار آنها قرار گرفت. پس از جمع­آوری اطلاعات، داده‌ها  بوسیله نرم افزار SPSS و آزمون تی تست گروه‌های مستقل مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین دانش آموزان تیزهوش و عادی از نظر انگیزه پیشرفت، خلاقیت و مولفه‌های آن و عملکرد تحصیلی تفاوت معنی داری وجود دارد. لذا بر اساس نتایج پژوهش حاضر می‌توان نتیجه گیری نمود که در بحث آموزش و تعلیم و تربیت و افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان بایستی به نقش هوش، خلاقیت و انگیزه پیشرفت نوجه ویژه داشت.

 

واژه‌های کلیدی: انگیزه پیشرفت، خلاقیت، عملکرد تحصیلی، تیزهوش، دانش آموز

 

فصل اول

یک مطلب دیگر :

 

 

كلیات

 

1-1- مقدمه

یکی از عوامل تاثیرگذار بر پیشرفت هر جامعه نظام آموزشی و تعلیم و تربیت آن جامعه است. لذا از آنجا که در هر نظام آموزشی، پیشرفت تحصیلی به عنوان مهمترین شاخص توفیق فعالیت­های علمی‌و آموزشی محسوب می­شود، بررسی عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی دانش­آموزان از اهمیت خاصی نزد پژوهشگران علوم تربیتی و روانشناسی برخوردار است. پژوهش­های صورت گرفته در مورد پیشرفت تحصیلی، عمدتاً بر روی نقش هوش متمرکز بوده است (چو[1]، 2010). به گونه­ای که تیزهوش بودن در نوع خود می­تواند عاملی اثرگذار بر پیشرفت تحصیلی، انگیزه پیشرفت، خلاقیت و … باشد لذا این نقش هوش می­تواند مبنایی برای جداسازی افراد در مدارس تیزهوشان و عادی باشد که خیلی از نظام­های آموزشی امروزه آن را مبنا قرار می‌دهند. در همین راستا با توجه با این امر دانش­آموزان قشر عظیمی‌از جامعه هستند لذا نقش عظیمی‌در پیشرفت و آینده­ی جامعه بازی می­کنند. یکی از عواملی که باعث مجزا کردن دانش آموزان از یکدیگر می‌شود میزان هوش آنهاست که مبنایی برای طبقه بندی دانش­آموزان به تیزهوش و عادی می­شود. که این امر به نوبه ی خود بر میزان پیشرفت و عملکرد تحصیلی، انگیزه پیشرفت، خلاقیت، سازگاری اجتماعی و … اثرگذار خواهد بود (نظری، 1390). یکی از عواملی که تحت تاثیر هوش قرار دارد میزان عملکرد تحصیلی افراد است که هرچه میزان هوش افراد بالاتر باشد به نوبه­ی خود عملکرد تحصیلی بهتری را به دنبال خواهد داشت. همچنین بر اساس مطالعات انگیزه پیشرفت که آن را به صورت میل یا علاقه به موفقیت کلی یا موفقیت در یک فعالیت خاص تعریف کرده­اند در دانش آموزان تیزهوش نسبت به دانش آموزان با هوش متوسط در سطح بالاتری قرار می­گیرد (الفیج و مورب[2]، 2008). از دیگر مواردی که تحت تاثیر میزان هوش در دانش آموزان است می‌توان به خلاقیت اشاره داشت. در همین راستا پیرخائفی و همکاران (1386) در پژوهشی با عنوان مقایسه خلاقیت و هوش دانشجویان رشته‌های مختلف تحصیلی بیان داشتند که بین میانگین خلاقیت و هوش دانشجویان رشته‌های مختلف تفاوت معنی­داری وجود دارد و همچنین میزان خلاقیت با میزان هوش افراد در رابطه است. لذا با توجه به نقش هوش بر میزان عملکرد تحصیلی، انگیزه پیشرفت و خلاقیت دانش آموزان بایستی تلاش نمود تا به وضوح نقش هوش در میزان این عوامل مشخص گشته و بر این اساس بتوان بستری مناسب برای پیشرفت و افزایش میزان کارایی دانش آموزان به عناون قشر آینده ساز جامعه فراهم نمود.

 

1-2- بیان مساله

زندگی تحصیلی، یکی از مهمترین ابعاد زندگی اشخاص است که بر سایر ابعاد زندگی تاثیر فراوان دارد. هوش در نظام آموزشی آنقدر واجد اهمیت است که متولیان مسائل آموزشی می­کوشند تا در جذب دانش­آموزان مستعد گوی سبقت را از یکدیگر بربایند. دلیل این سبقت علمی‌نیز اینست که بسیاری از تولیدات، اکتشافات و اختراعات علمی‌به قوت ذهنی دانش­آموزان آنان وابسته است (پیرخائفی و همکاران، 1386). لذا بر اساس مطالعات گوناگون داشتن هوش و تفاوت در زمینه­ هوش­ شناختی دانش­آموزان، منجر به متفاوت بودن بسیاری از ویژگی­های روانشناختی و پیامدها همچون، انگیزه پیشرفت، خلاقیت، عملکرد تحصیلی، موفقیت و پیشرفت تحصیلی و … می­شود.

هوش شناختی یکی از مباحث اصلی و مهم روان­شناسی را تشکیل می­دهد. روان­شناسان زیادی درباره­ی هوش و آزمون­های آن کار کرده­اند ولی تاکنون هیچ­کدام نتوانسته­اند تعریفی که مورد قبول همه­ی پژوهشگران قرار گیرد، ارائه دهند. خیلی مشکل است که در یک تعریف تمام جنبه­های هوش را در نظر گرفت زیرا هوش کیفیتی قابل رویت و احساس شدنی نیست بلکه یک صفت فرضی و یک مفهوم مجرد است و آنچه مورد مطالعه قرار می­گیرد خود هوش نیست بلکه آثار آن است. به علاوه هوش یک استعداد نیست بلکه مجموعه­ی استعدادهاست و حافظه، دقت، یادگیری و ادراک و غیره در آن اثر دارد (میلانی فر، 1388). با توجه به نقش هوش و تعاریف متعدد و گوناگون آن می‌توان به نقش آن در قابلیت مقایسه و بررسی تفاوت بین دانش آموزان تیزهوش و عادی پرداخت.

در این بین یکی از مسایل و مشکلات اساسی زندگی تحصیلی افراد و نظام آموزشی هر کشور، مساله­ی پایین بودن سطح عملکرد تحصیلی دانش­آموزان و دانشجویان آن کشور است (زهراکار، 1386). این پدیده، علاوه بر زیان­های هنگفت اقتصادی، سلامت روانی فراگیرندگان را مخدوش می­نماید. منظور از افت عملکرد تحصیلی، کاهش عملکرد تحصیلی درسی فراگیرنده از سطح رضایت بخش به سطح نامطلوب است. در این بین عوامل مختلفی بر عملکرد تحصیلی افراد تاثیر می­گذارند که متخصصان تعلیم و تربیت آنها را به چهار دسته شامل عوامل فردی، عوامل آموزشگاهی، عوامل خانوادگی و عوامل اجتماعی تقسیم کرده­اند (زهراکار، 1386). که در بین عوامل فردی، یکی از عوامل تاثیرگذار بر عملکرد تحصیلی افراد، هوش و توانایی ذهنی اوست.

متغیر دیگری که تحت تاثیر میزان هوش در افراد قرار می­گیرد و در ارتباط با میزان هوش است، انگیزه پیشرفت است که پیامد بالا بودن میزان آن به نوبه ی خود بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان اثر می­گذارد. لذا می‌توان بیان داشت که یکی از مسائلی که ذهن بسیاری از اندیشمندان علوم انسانی و حتی عموم مردم را به خود مشغول کرده است موفقیت در زندگی و عوامل مربوط به آن است. همه ما همواره به این امر فکر می­کنیم که چگونه برخی از افراد حتی در سخت­ترین شرایط، دست از تلاش برای دستیابی به موفقیت بر نمی­دارند، در حالی که برخی دیگر اینگونه نیستند. همین امر، روانشناسان را بر آن داشت که در زمینه انگیزه پیشرفت[3] و عوامل موثر بر آن شروع به تحقیق کنند و عوامل انگیزشی[4] موثر در فراوانی رفتار در انسان در جهت نیل به پیشرفت را مورد پژوهش قرار دهند (بیکر و تارمیزی[5]، 2010). بر اساس مطالعات گوناگون یکی از عواملی که می­تواند به عنوان زمینه­ای مرتبط با انگیزه پیشرفت در نظر گرفته شود میزان هوش است. به این صورت، زمانی که فرد توان هوشی خود را در حد انجام یک تکلیف می­بیند عاملی می­شود که بر میزان انگیزش او اثرگذار می­شود هرچند که در این بین عواملی می­توانند این میزان اثرگذاری را کاهش یا افزایش دهند. گیج و برلاینر[6] (1992) انگیزه پیشرفت را به صورت میل یا علاقه به موفقیت کلی یا موفقیت در یک فعالیت خاص تعریف کرده­اند. بعضی افراد دارای انگیزه سطح بالایی هستند و در رقابت با دیگران برای کسب موفقیت به سختی تلاش می­کنند. در مقابل، برخی دیگر انگیزه چندانی برای پیشرفت و موفقیت ندارند و از ترس شکست، آماده خطر کردن برای کسب موفقیت نیستند. به هرحال، این نیاز افراد را برای رسیدن به موفقیت در رقابت با معیار برتری، با انگیزه می‌کند (بابلج و سیمیک[7]، 2011). انگیزه پیشرفت سبب می­شود که فرد همواره نوع و میزان رفتار و تلاش خود را کنترل کند تا به اهداف خود دست یابد. البته رابطه انگیزه پیشرفت با خودکنترلی[8] رابطه ای دوسویه است به گونه ای که اگر فرد خودکنترلی پایینی داشته باشد نمی‌تواند رفتار[9]، هیجان[10] و فکر[11] خود را برای دست یابی به اهدافش کنترل کند، بنابراین ناکامی[12] حاصل از این امر سبب می‌شود انگیزه کمتری برای پیشرفت داشته باشد (الفیج و مورب[13]، 2008).

در همین رابطه، اسلاوین[14] (2006، ترجمه سیدمحمدی، 1385) انگیزه پیشرفت را به عنوان میل یا اشتیاق برای کسب موفقیت و شرکت در فعالیت­هایی که موفقیت در آن­ها به کوشش و توانایی شخصی وابسته است، تعریف کرده است. وی معتقد است افراد دارای انگیزش پیشرفت سطح بالا برای حل مشکلات و رسیدن به موفقیت بسیار کوشا و جدی هستند، در صورت شکست، دست از تلاش بر نمی­دارند و تا رسیدن به موفقیت به کوشش خود ادامه می­دهند. در رابطه با این که انگیزه پیشرفت بالا به موفقیت می­انجامد یا این که موفقیت موجب بالا رفتن سطح انگیزه پیشرفت می­شود، پژوهش­ها نتایج قاطعی را به دست نداده­اند. آن چه که مشخص شده این است که انگیزه پیشرفت در ابتدا تحت تأثیر تجربه­های فرد در خانواده است. یعنی هر چه تجربه‌‌­های موفقیت‌آمیز فرد در خانواده بیشتر باشد، انگیزش وی بالاتر است. پس از آن که فرد وارد مدرسه شد و تجارب بیشتری کسب نمود، در این شرایط موفقیت و انگیزش پیشرفت روی یکدیگر اثر می­گذارند. به عبارت دیگر، افزایش موفقیت باعث افزایش انگیزش پیشرفت می­شود که در مقابل، انگیزش پیشرفت بالا نیز باعث موفقیت بیشتر می‌شود (بابلج و سیمیک، 2011).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...