کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



2-2-3-هوش عاطفی و همدلی……………………………………………………………. 42

2-2-4- همدلی و کیفیت زندگی………………………………………………………………. 42

2-2-5- هوش اخلاقی و همدلی………………………………………………………….. 43

2-3-فرضیه های پژوهش………………………………………………………………….. 44

فصل سوم: روش پژوهش

3-1- طرح پژوهش…………………………………………………………………………… 46

3-2- جامعه آماری وشرکت کنندگان در پژوهش…………………………………………… 46

3-3- ابزارهای پژوهش…………………………………………………………………………. 47

3-3-1- پرسشنامه هوش عاطفی………………………………………………………….. 47

3-3-2- پرسشنامه هوش اخلاقی………………………………………………………….. 49

3-3-3- پرسشنامه همدلی…………………………………………………………………. 50

3-3-4- مقیاس کیفیت زندگی………………………………………………………………. 51

3-4- شیوه‌ی اجرا……………………………………………………………………………… 52

3-5- شیوه‌ی تجزیه و تحلیل……………………………………………………………………. 53

فصل چهارم: یافته‌های پژوهش

4-1- یافته های توصیفی متغیرهای پژوهش………………………………………………… 55

4-2- ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش……………………………………………… 56

4-3- یافته های مربوط به فرضیات و سوالات پژوهش……………………………………… 57

4-3-1- پیش بینی ابعاد کیفیت زندگی بر اساس ابعاد هوش عاطفی و ابعاد هوش اخلاقی…..57

4-3-2- پیش بینی همدلی  براساس ابعاد هوش عاطفی و ابعاد هوش اخلاقی………. 60

4-3-3- پیش بینی ابعاد کیفیت زندگی بر اساس همدلی با کنترل ابعاد هوش عاطفی و ابعاد هوش اخلاقی….. 62

4-3-4- نقش میانجی گری همدلی در ارتباط بین ابعاد هوش عاطفی و ابعاد  هوش اخلاقی با کیفیت زندگی….65

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

5-1- بحث وبررسی یافته های تحقیق …………………………………………………………. 69

5-1-1- رابطه ابعاد هوش عاطفی با ابعاد کیفیت زندگی…………………………………….. 69

5-1-2- رابطه ابعاد هوش اخلاقی و کیفیت زندگی……………………………………………. 72

5-1-3-رابطه ابعاد هوش عاطفی و همدلی………………………………………………….. 74

5-1-4- رابطه ابعاد هوش اخلاقی و همدلی………………………………………………….. 75

5-1-5- رابطه همدلی با ابعاد کیفیت زندگی………………………………………………….. 75

5-1-6- بررسی نقش میانجی گری همدلی………………………………………………….. 77

5-2- کاربردهای نظری و عملی پژوهش……………………………………………………….. 78

5 -3- پیشنهادهای پژوهشی………………………………………………………………….. 79

5-4- محدودیت های پژوهش……………………………………………………………………… 80

فهرست منابع و مأخذ

منابع فارسی …………………………………………………………………………………….. 81

منابع انگلیسی ……………………………………………………………………………………. 85

پیوست‌ها

پیوست یک: پرسشنامه هوش عاطفی……………………………………………………… 94

پیوست دو: پرسشنامه هوش اخلاقی………………………………………………………….. 96

پیوست سه: پرسشنامه همدلی…………………………………………………………….. 98

پیوست چهار: پرسشنامه کیفیت زندگی………………………………………………………. 99

چکیده:

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گری همدلی در رابطه بین هوش عاطفی و هوش اخلاقی با کیفیت زندگی در دانشجویان دانشگاه شیراز که در سال تحصیلی93-92 مشغول به تحصیل بودند در مقطع کارشناسی صورت پذیرفت. این پژوهش شامل 298 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز بودند که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور بررسی متغیرهای پژوهش، هر یک از شرکت کنندگان، پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1998 ) فرم کوتاه شده هوش عاطفی (پترایدز و فارنهام، 2001 )، مقیاس اصلی همدلی (جولیف و فارنینگتون، 2006) و پرسشنامه هوش اخلاقی (لنیک و کیل، 2005) را تکمیل نمودند. پایایی ابزارهای پژوهش به وسیله ی ضریب آلفای کرونباخ و روایی آنها به کمک همبستگی درونی تعیین شد. . نتایج حاکی از روایی و پایایی

پایان نامه

 قابل قبول آزمون ها بود. نتایج نشان داد، بخشش از ابعاد هوش اخلاقی با تمام ابعاد کیفیت زندگی رابطه مثبت و معنی داری دارد. علاوه بر این، نتایج تحلیل مسیر نشان داد که همدلی در ارتباط بین بخشش، درک عواطف خود و دیگران و کیفیت زندگی نقش واسطه ای ایفا می‌کند.

فصل اول: مقدمه

1-1- کلیات

چگونه می‌توان به نوعی از زندگی دست یافت که سالم و همراه با نشاط باشد؟ چگونه می‌توان روابط اثربخش‌تری را با سایرین برقرار کرد؟ انسان همیشه در پی چنین هدفی بوده است. چالش اصلی روان‌شناسی در گذشته “زنده ماندن” بود و روان‌شناسان بر بیماری بیشتر از درک کامل تمام ابعاد انسان توجه داشتند (ترجسن، جكوفسكی، فرو و دایجیوسپ[1]، ٢٠٠٤ )،  اما امروزه با توجه به افزایش شاخص طول عمر،  امید به زندگی و ظهور رویکرد جدیدی به نام روان‌شناسی مثبت، مسئلة مهم‌تری با عنوان كیفیت بهتر و چگونه گذراندن عمر و به عبارتی كیفیت زندگی مطرح شده است،  نگاه‌ها متوجه نقاط قوت و کمالات انسانی شده است و به ویژگی‌های مثبت انسان توجه بیشتری معطوف گردیده است (سلیگمن و سیکسزنت‌میهالی[2]، 2000). آنچه که هدف این رویکرد است، مسأله پیشگیری و تأكید بر شایسته‌سازی و حرکت به سمت بهینه کردن زندگی است. هدف دیگر این رویکرد، شناسایی و تعریف مفاهیمی است که این حرکت به سمت زندگی سالم را تسهیل کند. از این رو  شناسایی عواملی که موجب زندگی بهتر و سازگاری هر چه بیشتر انسان با نیازها و تهدیدات زندگی می‌شوند، ذهن صاحب‌‌نظران را به خود معطوف کرده است و از مهم‌ترین سازه‌های مورد پژوهش رویکرد روان‌شناسی مثبت به شمار می‌رود (کمپیل، سیلز، کوهان و آستین[3]، 2006).

مطالعه کیفیت زندگی[4] از دهه 1960 شروع شد (مک‌کال[5]، 1997) و تلاش زیادی برای تعریف و اندازه‌گیری عینی آن انجام شده است (هاگرتی، كامینس،  فریس، لاند و  میكالوس[6]،  ٢٠٠١ )، اما هنوز تعریف واحدی از کیفیت زندگی که مورد توافق همگان باشد، ارائه نشده است (اسکوینگتن، 2002).

بازخوانی مفاهیم متعدد كیفیت زندگی به ارائة تعریفی از سوی گروه كیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی منجر شده است. در این تعریف كیفیت زندگی مفهومی فراگیر است كه سلامت جسمانی، رشد شخصی، حالات روان‌شناختی، میزان استقلال، روابط اجتماعی و ارتباط با محیط را در بر می‌گیرد و بر ادراك فرد از این ابعاد نیز مبتنی است. به طور کلی پژوهش‌ها در مورد کیفیت زندگی مبتنی بر دو رویکرد بوده‌اند: رویکرد عینی[7] و  رویکرد ذهنی.

در رویکرد ذهنی، کیفیت زندگی، مترادف با شادی یا رضایت فرد در نظر گرفته شده و بر عوامل شناختی از جمله هوش عاطفی در ارزیابی کیفیت زندگی تاکید دارد (شالک، 1996). اما رویکرد عینی، کیفیت زندگی را به عنوان موارد آشکار و مرتبط با استانداردهای زندگی می‌داند. این استانداردها شامل سلامت جسمانی، عوامل فردی (ثروت و…)، ارتباطات اجتماعی، اشتغال و سایر عوامل اجتماعی و اقتصادی است (ویلیامز[8]، 1985). در نوسان بین دو رویکرد ذهنی و عینی، رویکرد جدیدی به نام کل نگر بوجود آمد (رنویک و براون، 1996). در این دیدگاه کیفیت زندگی یک پدیده چند بعدی است که شامل هر دو مولفه ذهنی و عینی است.

به لحاظ اهمیت فراگیر کیفیت زندگی و تاثیرات قابل توجه آن، همواره این متغیر مورد توجه و بررسی قرار گرفته و سعی بر آن شده تا عوامل موثر بر آن، مورد شناسایی قرار گیرند. در این راستا،  به طور کلی پژوهش‌ها به دو دسته عوامل اجتماعی و فردی اشاره داشته‌اند.

از جمله عوامل اجتماعی موثر بر کیفیت زندگی همدلی[9] است. ویشر[10] (1995،  به نقل از هراتیان، 1391) این واژه را برای اشاره به جنبه‌ای از احساس زیبایی شناختی به کار برده است. همدلی  ظرفیت بنیادین افراد در تنظیم روابط، حمایت از فعالیتهای مشترك و انسجام گروهی و نیروی انسانی، است. این توانایی نقشی اساسی در زندگی اجتماعی دارد (ریف، كتلر و ویفرینگ، 2010)، برانگیزنده رفتارهای اجتماعی و رفتارهایی است كه انسجام گروهی را در پی دارد (جولیف و فارینگتن[11]، 2004؛ ریف و همكاران، 2010). همدلی عنصری ضروری برای عملكردهای موفقیت آمیز  بین شخصی محسوب می‌شود (سوسا[12]، 2009 ) و پاسخ عاطفی فرد به واكنش های عاطفی دیگران است (علی، آموریم و چامورو ـ پریموزیك[13]، 2010).

پژوهشگران نشان دادند که انسان در جریان یک ارتباط عاطفی و همدلانه می‌تواند روابط و احساسات خود را کنترل و رفتار خود را با جامعه هماهنگ و سازگار سازد و

یک مطلب دیگر :

پایان نامه رهن دریایی//قابلیت رهن بارنامه‌ی دریایی

 زندگی با کیفیت بهتر را تجربه کند. در پژوهشی، کالیوپسکا[14] (2007 ) دریافته است که دانشجویان با احساس همدلی زیاد، در مقایسه با دانشجویانی که کمترین حد همدلی را دارند، نگرش‌های مثبت‌تری به رفتارهای ایجادکننده‌ی سلامتی داشته و شیوه رفتاری آنها سالم تراست. سلامتی یکی از مؤلفه‌های کیفیت زندگی است.

از جمله عوامل فردی مؤثر دیگر هوش عاطفی است. در مطالعات متعددی به ارتباط کیفیت زندگی و هوش عاطفی اشاره شده است (مایر[15]، 2004). نظریه‌پردازان بنا بر دیدگاه مورد پذیرش خود، هوش عاطفی را به انحای مختلف تعریف کرده‌اند. سالووی و مایر[16] (1997)، معتقدند هوش عاطفی عبارت است از مجموعه‌ای از توانایی‌های ذهنی عمده، در قلمرو پردازش فعال اطلاعات هیجانی که شامل چهار بعد ادراک حسی و ابراز عواطف، تسهیل عاطفی تفکر، درک و تحلیل اطلاعات عاطفی و بکار‌گیری دانش عاطفی و در نهایت مدیریت عواطف است (مایر و سالووی، 1997؛ تیلور و باگبی[17]، 2000).

از نظر بار- آن[18] (1997)، هوش عاطفی عبارت است از مجموعه‌ای از توانایی‌ها و مهارت‌های غیر‌‌شناختی که بر سازگاری موفقیت آمیز فرد با فشارها و خواسته‌های محیط تاثیر می‌گذارند. این توانایی شامل عناصر غیرشناختی همچون، خوش‌بینی، شادکامی، شایستگی اجتماعی، خود شکوفایی و عزت نفس است (یوسفی و صفری، 1388). در تحقیقی مشخص شده است که بین هوش عاطفی وکیفیت زندگی افراد رابطه‌ی مثبت وجود دارد (یوسفی و صفری، 1388).

یکی از دیگر عوامل فردی مؤثر بر کیفیت زندگی، هوش اخلاقی[19] است. هوش اخلاقی مرز بین نوع دوستی و خودپرستی است و به معنای ظرفیت و توانایی درک درست از خلاف، توجه به زندگی انسان و طبیعت و رفاه اقتصادی و اجتماعی، ارتباطات آزاد و صادقانه و حقوق شهروندی است (بوربا[20]، 2005).    هوش اخلاقی به این حقیقت اشاره دارد كه ما به صورت ذاتی، اخلاقی یا غیراخلاقی متولد نمی‌شویم؛ بلكه یاد می‌گیریم كه چگونه خوب باشیم. یادگیری برای خوب بودن، شامل ارتباطات، بازخورد، جامعه پذیری و آموزش است كه هرگز پایان پذیر نیست. آنچه كه ما برای انجام كارهای درست به آن نیاز داریم، همان هوش اخلاقی است كه با استفاده از آن به یادگیری عمل هوشمندانه و دستیابی به بهترین عمل خوب نزدیك می‌شویم (بوربا، ۲۰۰۵). این سازه  شامل چهار بعد: درستکاری، مسئولیت‌پذیری، بخشش و دلسوزی است (لنیک و کیل، 2005).

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه  عوامل فردی موثر (هوش عاطفی و اخلاقی ) با كیفیت زندگی، با  توجه به نقش واسطه‌ای عامل اجتماعی همدلی است.

2-1- بیان مسأله

هر فردی به دنبال آن است تا زندگی همراه با سلامتی، خوشبختی، معنویت، عشق و امید داشته باشد. علاوه بر این همه جوامع خواستار شادی و سعادت افراد خود از جمله دانشجویان خود هستند. دستورالعملی که روان‌شناسان می‌توانند فعالیت‌های خود را در قالب آن برای دانشجویان گسترش دهند، کمک به فهم و تعیین عوامل و تعیین‌کننده‌های سازه‌ای است که زندگی سالم همراه با خوشبختی و معنویت را به همراه داشته باشد تا بر اساس آن عوامل بتوانند به دانشجویان که از عناصر سازنده‌ی جامعه هستند، جهت داشتن کار و ازدواجی مناسب، روابط اجتماعی و سلامت بهتر کمک کنند، از این رو مطالعه عواملی که موجب زندگی بهتر و سازگاری هر چه بیشتر انسان با نیازها و تهدیدات زندگی می شوند، از مهم‌ترین سازه‌های مورد پژوهش است (کمپیل، سیلز، کوهان و آستین[1]، 2006)، این سازه کیفیت زندگی است.

پژوهش ها حاكی از ثأثیر متغیرهای بسیاری بر كیفیت زندگی بوده‌اند. از جمله در‌‌‌ پژوهش سیاروچی و همکاران (2000) به بررسی رابطه عامل فردی هوش عاطفی با مؤلفه‌های‌ كیفیت زندگی یعنی سلامت جسمانی و روانی پرداخته شده است و این نتیجه حاصل شده است‌ که افرادی كه در هوش عاطفی نمرات بالاتری دارند، می‌توانند به راحتی با استرس‌ها و فشارهای زندگی روزمره، مقابله کرده و همچنین قادرند احساسات خود را کنترل و بیان نمایند، بنابر این از نظر جسمی و روانی نسبت به کسانی که هوش عاطفی پایین‌تری دارند، سالم تر هستند.

در تحقیقات دیگری نیز به بررسی رابطه هوش عاطفی و كیفیت زندگی پرداخته شده است (شوته، مالوف، تورتینستون و روکی[2]، 2007). همچنین پژوهش‌های هارت (2000)، تجلی (1386)، ساکلوفسکی، آستین و مینسکی[3] (2003) حاکی از آن هستند که هوش عاطفی با سلامت روان رابطه مثبتی دارد.

یکی دیگر از عوامل موثر برکیفیت زندگی هوش اخلاقی است که در تحقیقاتی به رابطه بخشش (مؤلفه هوش اخلاقی) و سلامت روان (مؤلفه‌ی کیفیت زندگی) اشاره شده است. بخشش دارای تأثیر مستقیم بر سلامت روان است. دراین راستا، پژوهش‌ها نشان داده‌اند که بخشش در کاهش اضطراب (هبل[4]  و اِنرایت ، 1993؛ فریدمن[5] و اِنرایت، 1996؛ سابکوویاک[6] و همکاران، 1995،  کایل[7] و اِنرایت، 1997)،  افسردگی (فریدمن، 1995؛ رای[8]، 1999؛ کواتس[9]، 1997)، غصه اصلاح روابط بین‌فردی ( مک‌کالاف[10] و ورتینگتون، 1995)، بالا بردن عزت نفس (کواتس، 1997) و داشتن امیدواری (فریدمن و اِنرایت، 1996)، که همگی از ابعاد سلامت روان هستند مؤثر است. اما در هیچ پژوهشی هوش عاطفی که رضایت از زندگی را افزایش داده، مشکلات بین‌شخصی را کاهش می‌دهد و زمینه بهبود روابط اجتماعی را فراهم می‌کند (درویزه، 1382)، دركنار هوش اخلاقی كه مرز بین نوع دوستی و خودپرستی است و ریشه بسیاری از رفتارهای نوع دوستانه است، قرار نگرفته است، تامشخص شود که آیا ابعاد این دو هوش به طور همزمان بر روی ابعاد کیفیت زندگی اثرگذار هستند؟ علاوه براین، در پژوهش سالووی (2002) نیز این نتیجه حاصل شد که هوش هیجانی بالا رابطۀ مستقیمی با همدلی دارد و قادر است توان همدلی با دیگران که از عناصر اصلی تعامل صحیح است را پیش‌بینی كند، اما در هیچ پژوهشی همدلی به عنوان متغیر میانجی و واسطه بین دو هوش اخلاقی و عاطفی و کیفیت زندگی قرار نگرفته است. لذا هدف پژوهش حاضر طبق شکل1 -1، بررسی اثر هوش عاطفی دركنار هوش اخلاقی به عنوان متغیرهای برون‌زاد بر روی كیفیت زندگی  به عنوان متغیر درون‌زاد با توجه به نقش واسطه‌ای سازه همدلی است.

[1] – Campil, Sils, Cohan & Austin

[2] – Schutte, Malouff, Thorsteinsoon, & Rooke

[3] – Saklofske, Austin & Minski

[4] -Hebel

[5] -Freedman

[6] -Subkoviak

[7] -Coyle

[8] – Rye

[9] -Coates

[10] -Mccullough

[1] – Terjesen, Jacofsky, Froh & Diguseppe

[2] – Seligman & Csikszentmihalyi

[3] – Campil, Sils, Cohan & Austin

[4] -quality of life

[5] – McCall

[6] – Hagerty, Cummins, Ferris, Land & Michalos

[7] – Subjective Approach

[8] – Williams

[9] – empathy

[10] – Visher

[11]  – Jolliffe & Farrington

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-08-02] [ 11:04:00 ق.ظ ]




2-4-1-1 نظریه‌های حل مسأله…………………………………… 23

2-4-2 خودكارآمدی……………………………………… 26

1-2-4-2 نظریه خودكارآمدی بندورا………………………………….. 27

3-4-2 معناداری زندگی……………………………………… 27

4-4-2 دوستی……………………………………… 29

5-4-2 ارتباط مؤثر……………………………………. 31

6-4-2 خودآگاهی……………………………………… 33

7-4-2 عزت نفس………………………………………… 35

8-4-2 کنترل هیجان ها………………………………….. 37

9-4-2 مسئولیت پذیری……………………………………… 40

10-4-2 هدف گرایی……………………………………… 43

5-2 کیفیت زندگی……………………………………. 44

1-5-2 رویکردهای نظری راجع به کیفیت زندگی…………….. 47

6-2 ابعاد کیفیت زندگی……………………………………. 51

1-6-2 بعد روانی کیفیت زندگی……………………………………… 51

2-6-2 بعد اجتماعی کیفیت زندگی……………………………….. 52

3-6-2 بعد محیطی کیفیت زندگی…………………………………. 53

7-2 نظریه‌های رفتارهای پرخطر…………………………………… 55

8-2 علل انجام رفتارهای پرخطر…………………………………… 56

9-2 انواع رفتارهای پرخطر…………………………………… 57

1-9-2 مصرف مواد……………………………………. 57

2-9-2 رفتار پرخطر جنسی……………………………………… 60

3-9-2 خشونت………………………………………. 62

10-2 تفاوت‌های جنسیتی در رفتارهای پرخطر……………….. 64

11-2 تحقیقات مرتبط خارجی……………………………………. 65

12-2 تحقیقات مرتبط داخلی……………………………………. 68

13-2 جمع بندی فصل دوم…………………………………..75

فصل سوم: روش پژوهش

1-3 مقدمه…………………………………… 73

2-3 روش پژوهش……………………………………… 73

3-3 جامعه آماری……………………………………. 74

4-3 حجم نمونه و روش نمونه گیری……………….. 74

5-3 ابزارهای پژوهش……………………………………… 74

1-5-3 آزمون كیفیت زندگی (SF-36)……………………… 74

2-5-3 مقیاس تاب آوری كانر و دیویدسون (2003)(CD-RIS)……… 76

3-5-3 آزمون رفتارهای پرخطر……………………………………. 77

6-3 شیوه اجرای پژوهش……………………………………… 77

7-3 روش تجزیه و تحلیل داده ها………………………………….. 80

8-3 ملاحظات اخلاقی……………………………………. 78

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ­ها

1-4مقدمه…………………………………… 83

2-4 شناسایی داده­های پرت و بررسی نرمال بودن توزیع نمرات متغیرها……85

3-4  آمار توصیفی……………………………………. 91

1-3-4 آمارهای توصیفی نمرات تاب آوری……………………. 92

2-3-4  آمارهای توصیفی نمرات کیفیت زندگی و مؤلفه ­های آن……. 92

3-3-4 آمارهای توصیفی نمرات ابعاد کیفیت زندگی…………………. 93

4-3-4 آمارهای توصیفی نمرات رفتارهای پر خطر………………….. 96

4-4 آمار استنباطی و بررسی فرضیه­ های تحقیق……………… 97

1-4-4 بررسی تأثیر تاب آوری بر افزایش تاب آوری دانش آموزان دختر………….. 97

2-4-4 آموزش تاب آوری بر افزایش كیفیت زندگی دانش آموزان دختر مؤثر است……… 101

3-4-4 آموزش تاب آوری بر کاهش رفتارهای پر خطر در دانش آموزان دختر مؤثر است….. 118

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

1-5 مقدمه…………………………………… 129

2-5 بحث و نتیجه گیری…………………………… 130

1-2-5 فرضیه اول: آموزش مؤلفه‌های تاب آوری بر افزایش كیفیت زندگی دانش آموزان دختر مؤثر است……..130

2-2-5 فرضیه دوم: آموزش مؤلفه‌های تاب آوری بر کاهش رفتارهای پرخطر دانش آموزان دختر مؤثر است……138

3-5 محدودیت ها………………………………….. 143

4-5 پیشنهادات پژوهشی……………………………………. 144

5-5 پیشنهادات کاربردی……………………………………. 144

منابع فارسی……………………………………. 147

منابع لاتین……………………………………. 162

پیوست…………………………………….. 201

چکیده:

پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی«آموزش تاب آوری» بر كیفیت زندگی و كاهش رفتارهای پرخطر در دانش آموزان مقطع راهنمایی صورت گرفته است. روش پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی و طرح آن به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل  کلیه دانش آموزان دختر مدرسه راهنمایی شهر همدان بود که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تحصیل بودند. نمونه شركت كننده در این پژوهش 30 نفر بودند، كه به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این نمونه 30 نفری به صورت گمارش تصادفی به گروه های آزمایش و كنترل تقسیم شدند، به این ترتیب 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه كنترل قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه تاب آوری كانر و دیویدسون، آزمون كیفیت زندگی(SF-36)، آزمون رفتارهای پرخطر می باشند. به منظور تجزیه و تحلیل نتایج نیز علاوه بر استفاده از شاخص های آمار توصیفی، از آزمون تحلیل كوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که آموزش تاب آوری بر افزایش کیفیت زندگی (سلامت جسمانی، سلامت روان، کاهش مشکلات جسمانی، کاهش درد جسمانی، افزایش سلامت عمومی) و کاهش رفتارهای پرخطر( خشونت، مصرف مواد) مؤثر بود، اما بر برخی از مؤلفه های کیفیت زندگی مانند عملکرد جسمانی، سرزندگی، مشکلات هیجانی، و یکی از مولفه های رفتارهای پرخطر مانند، رابطه جنسی ناایمن تأثیر معنی داری نداشت. بطور کلی، آموزش تاب آوری بر روی برخی از مولفه های کیفیت زندگی و رفتارهای پر خطر تاثیر مناسبی دارد.

فصل اول: کلیات تحقیق

1-1- مقدمه

زندگی موهبتی الهی است كه انسان‌ها در سفری كوتاه در طول عمر خویش از آن بهره مند می‌گردند. داشتن زندگی با كیفیت مطلوب آرزوی بشر بوده و هست. در طول سالیان متمادی یافتن مفهوم حقیقی زندگی خوب و چگونگی دست یابی به آن، افكار و مطالعات فلاسفه را به خود معطوف داشته است. بر همین اساس از آغاز تاكنون

پایان نامه

 تعاریف گوناگونی از زندگی خوب و كیفیت زندگی از سوی اندیشمندان و محققین ارائه شده است (هانستد[1]،1999). کیفیت زندگی عبارت است از برداشت افراد از موقعیت شان در زندگی که با توجه به زمینۀ فرهنگ و سیستم ارزشی که در آن زندگی می‌کنند و در ارتباط با اهداف و انتظارها و استانداردهای فرد می‌باشد (گویات، فنی و پاتریک[2]،1993) تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت به صورت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی، نه فقط فقدان بیماری و معلولیت باعث گسترش توجه از بیماری به عملکرد و سایر جنبه‌های مثبت سلامتی شده است ( کاپلان، سادوک[3] ، 2009) کیفیت زندگی را می‌توان به عنوان یک ابزار عملیاتی برای سنجش سلامتی و رفاه کلی در نظر گرفت و در حال حاضر از آن به عنوان یک شاخص کلیدی که باید به صورت معمول در پژوهش‌های بهداشتی در نظر گرفته شود، یاد می‌کنند. همچنین در حال حاضر بحث کیفیت زندگی یکی از نگرانی‌های عمده سیاست مداران و متخصصان بهداشت عمومی بوده و به عنوان شاخصی برای اندازه گیری وضعیت سلامت در تحقیق‌های بهداشت عمومی و پزشکی شناخته شده و به کار می‌رود (گیل، فینستین[4]،2003). فریش معتقد است که مطالعه بهزیستی افراد و جوامع و ارتقاء آن بزرگترین چالش علمی بشر بعد از افزایش و پیشرفت در زمینه تکنولوژی، پزشکی و ثروت است (فریش 2006، به نقل از قاسمی، کج باف و ربیعی،1390). به همین دلیل درمان های امروزی باید متمرکز بر اصلاح و تغییر کیفیت زندگی و گسترش توانمندی ها و ایجاد رضایت از زندگی در افراد بخصوص نوجوانان باشد. علاوه بر کیفیت زندگی توجه به رفتارهای پرخطر در نوجوانان ضروری و لازم است.

تجربه های شخصی، زیستی و روانشناختی تغییرات گسترده ای را در دوره نوجوانی به وجود می‌آورند و طی این تغییرات افراد محرك های رفتاری و هیجانی جدید و متفاوتی را برای زندگی بزرگسالی خود كشف می‌كنند، تغییرات زیستی، روانشناختی و محیطی- اجتماعی كه در دوره نوجوانی رخ می‌دهند، ممكن است باعث درگیر شدن در رفتارهای خودتخریب ساز یا مضر برای سلامتی شوند، همین رفتارها تأثیر درازمدتی در سلامتی دارند باعث افزایش خطر مرگ و میر زودهنگام می شوند و دارای عواقب روانشناختی و اجتماعی هستند (گونزالس و فیلد[5]، 1994). الگوهای رفتاری مهم كه می‌توانند بر سراسر زندگی فرد تأثیر بگذارند، مانند مصرف مواد و الگوهای رفتار نادرست جنسی از این دوره آغاز می‌شوند (جانپابلو و استفان[6]،2004). در نوجوانی فرد جایگاه خویش را در خانواده، دوستان و جامعه تعیین می‌كند. عوامل اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی نقش مهمی در سوگیری رفتاری افراد به عهده دارند. اغلب نوجوانان با خانواده، جامعه و بستگان دچار چالش هستند و ممكن است فشار این مشكلات نوجوان را در مرحله تصمیم گیری به سمت رفتارهای پرخطر بكشاند. جامعه امروز، نوجوانان و خانواده را با نیازهای فراوانی رو به رو می‌كند. در دوره نوجوانی افراد تجربه آموزی نموده و از این رو با خطرهای گوناگونی رو به رو می‌شوند. در این مرحله نوجوان از خانواده به سوی جامعه كشیده می‌شود. و در راستای به دست آوردن جایگاه اجتماعی می‌كوشد. (باریکانی،1387) تغییرات ناگهانی و گسترده ای كه در تمامی جنبه های زندگی نوجوان ایجاد می‌شود، مرحله ای بحرانی را ایجاد می‌كند، كه طبعاً مشكلات و ناسازگاری هایی را به همراه خواهد داشت، بنابراین با توجه به اهمیت این دوران، شناخت اصولی و علمی این مرحله، برای پیشگیری از نابهنجاریها و مشكلات ناشی از آن از طریق ارائه اطلاعات و آگاهیهای لازم به نوجوانان و كسب مهارت های لازم برای مقابله با مشكلات ناشی از این تغییرات، امری بسیار مهم و حساس تلقی می‌شود (نوری قاسم آبادی و محمدخانی،1377).

2-1- بیان مسأله

امروزه دانش­آموزان به دلیل نقش مهمی­ كه درآینده اداره­ی­كشور به عهده خواهند داشت، یكی از قشرهای مهم جامعه به حساب می‌آیند و اهمیت این نقش در ­این ­است ­كه دانش­آموزان­ مدیران اصلی در اداره­ی آینده­ كشور و پیشگامان سایر اقشار جامعه در سیر به سمت كمال و اهداف كشور می­باشند. از سوی دیگر بخشی از دانش آموزان در آینده عهده دار آموزش و پرورش نسل های بعد از خود خواهند بود و از این طریق به طور غیر مستقیم در كمال نسل های بعدی جامعه نیز دخالت دارند (آزاد[1]، 2003). با توجه به این كه دانش آموزان از اقشار برگزیده و آینده ساز كشور هستند كه مسلماً كیفیت زندگی آنها در یادگیری و موفقیت تحصیلی آنان تأثیرگذار خواهد بود ( اسفندیاری،1999)، بنابراین شناخت عواملی كه بتواند كیفیت زندگی این قشر را افزایش دهد مهم تلقی شده و باید مورد رسیدگی قرار بگیرد.

یكی از سازه­های مهم در حوزه روانشناسی سلامت، تاب آوری است كه جایگاه ویژه ای در حوزه های روانشناسی مثبت نگر، روانشناسی خانواده و بهداشت روانی دارد.

یک مطلب دیگر :

پایان نامه ارشد درمورد تجارت الکترونیک، پردازش اطلاعات، شرکت حمل و نقل

 كانر و دیویدسون[2] (2003) تاب آوری را توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی- روانی در شرایط خطرناك بیان می­كنند. آنها تاب­آوری را تنها پایداری در برابر شرایط تهدیدكننده قلمداد نمی­كنند، بلكه شركت فعال فرد در محیط را مهم می‌دانند. امروزه تاب آوری در حوزه­های بهداشت روانی و روانشناسی تحول، جایگاه ویژه ای برای خود كسب كرده است و بیشتر از دو دهه است­كه به عنوان یك سازه مهم در تئوری­ها و پژوهش­های بهزیستی مطرح است ( آبراهام وگریف كارلا[3]،2008). كامپفر[4] (1996) معتقد است كه تاب آوری نقش مهمی در بازگشت  به­ تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر دارد و از این رو، سازگاری مثبت و موفق را در زندگی فراهم می­كند، در عین حال كامپفر به این نكته اشاره می‌نماید­ كه سازگاری مثبت با زندگی، هم می­تواند پیامد تاب آوری به شمار رود و هم به عنوان پیشایند، سطح بالاتری از تاب آوری را سبب شود. وی این مسأله را ناشی از پیچیدگی تعریف و نگاه فرایندی به تاب آوری می‌داند. تاب آوری اشاره بر فرایندی پویا دارد­ كه انسانها در زمان مواجهه با شرایط ناگوار یا ضربه های روحی به صورت رفتار انطباقی مثبت از خود نشان می­دهند ( لوتار، چیچتی و بیكر[5]، 2000). برخی ویژگی‌ها به صورت بالقوه در افراد به ودیعه گذاشته شده است. اما ظهور و اعتلای آنها مستلزم شناخت دقیق­تر، پرورش و بكارگیری است. تاب آوری به قابلیت تطابق انسان در مواجهه با بلایا یا فشارهای جانكاه، غلبه یافتن و حتی تقویت شدن بوسیله آن تجارب اطلاق می‌شود. این خصیصه با توانایی درونی شخص و مهارت های اجتماعی و تعامل با محیط حمایت می‌شود، توسعه می‌یابد و به عنوان یك ویژگی مثبت متبلور می‌شود ( دینر، لوكاس، شیمك و هلیول[6]،2009). از نظر ماسن و كوهورنن[7] (2001) افراد می‌توانند تحت آموزش قرار بگیرند تا ظرفیت تاب آوری خود را به وسیله آموختن برخی مهارتها افزایش دهند و می‌توان عكس العمل افراد در مقابل استرس، رویدادهای ناخوشایند و دشواریها را تغییر داد، به طوری كه بتوانند بر مشكلات منفی محیطی غلبه كنند. با توجه به این كه تاب آوری به عنوان یك مفهوم دوبعدی یعنی اهمیت ناگواری و سازگاری مثبت در نظر گرفته می‌شود، تاب آوری می­تواند بر روی كیفیت زندگی و ابعاد آن تأثیرگذار باشد (لوتار[8]،2006، به نقل از میکاییلی، مختارپورحبشی، میسمی، 1391 ). در دنیای امروز ارتقای كیفیت زندگی از اهمیت زندگی ویژه ای برخوردار است كه در واقع منظور از كیفیت زندگی فاصله بین انتظارات و تجربیات افراد از آن می‌باشد (نصیری، مختاری، مشاف،2003). كیفیت زندگی یك مفهوم ذهنی و چند بعدی است كه در سال های اخیر مورد توجه محققان و دانشمندان علوم انسانی قرار­گرفته است. در­اواسط قرن بیستم، با توسعه ی اقتصادی اجتماعی فرهنگی­كشورها و پیشرفت علوم و تكنولوژی، انسانها تدریجاً از رفاه بالاتر برخوردار شدند و خواستار كیفیت زندگی بیشتر شدند. به همین دلیل كیفیت زندگی در قرن بیستم مورد توجه زیادی قرار گرفته است )ربانی خراسانی و كیاپور، 1386). كیفیت زندگی ارزیابی مثبت و منفی فرد از خصوصیات زندگی و نیز میزان رضایت كلی فرد از زندگی خود تعریف شده است­ (سینتیا، هایندز[9]،1998). ایسنك[10] (1998) معتقد است كه این مفهوم دیدگاه فرد را درباره تفاوت درك شده، بین آنچه باید باشد و آنچه هست نشان می­دهد. سه بعد مهم این مفهوم شامل نظر فرد درباره سلامت كلی خود، رضایت از ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی، اقتصادی زندگی و نیز زیرمجموعه­های این ابعاد است ­(گرانت و ریورا [11]،1998). كیفیت زندگی در حقیقت چكیده ای است از كل اهداف مراقبت های بهداشتی كه میزان تأثیر سلامتی بر زندگی فرد را ارزیابی می­كند (گوت و هنكلیف[12]،2003).

با توجه به جوان بودن جمعیت ایران، حجم وسیعی از مسائل، دشواریها و چالش­های جامعه به مسائل نوجوانان و جوانان اختصاص یافته و مسأله سلامت اجتماعی و روانی آنان، از اولویت های اصلی كشور محسوب می‌شود. در سال های اخیر شیوع رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان و جوانان در ایران به یك مسأله اجنماعی تبدیل شده است و نگرانی های عمیقی را در سطوح مختلف مدیریتی، دانشگاهی و عمومی جامعه به وجود آورده است. (محمدی، محمد، فراهانی، علیخوانی، زارعی، تهرانی و همکاران، 2006) رفتارهای پرخطر عبارتند از رفتارهایی كه اثرات نامطلوبی بر رشد همه جانبه و سلامتی افراد دارد كه می‌تواند مانع موفقیت‌ها و رشد گردد، این رفتارها می‌توانند منجر به صدمات فیزیكی شده و یا رفتارهایی كه اثرات منفی فزاینده (مانند سوءمصرف مواد) دارند را شامل گردد. رفتارهای پرخطر می­تواند با ایجاد وقفه در رشد یا ایجاد مانع برای تجربیات شاخص گروه همسالان، اثرات نامطلوبی روی افراد برجا گذارد (گازمن[13]،2007). مفهوم گسترده رفتار پرخطر، سلسله ای از رفتارها را در بر می­گیرد كه نه تنها برای فرد درگیر در این رفتار و افراد مهم زندگی وی زیان های جدی به بار می­آورد، بلكه باعث صدمه غیرعمدی به افراد بی گناه دیگر نیز می‌شود. رایج ترین رفتارهای پرخطر عبارتند از: مصرف زیاد مشروبات، سوءمصرف مواد، آمیزش جنسی ناایمن (بویر[14]،2006)، خشونت (حیدری، شوهی زاده، كبیری، فرخ شاد،1390). زنان به میزان زیادی تحت تأثیر رفتارهای پرخطر هستند. بسیاری از این رفتارها مانند سیگاركشیدن، مصرف دارو و خشونت در مردان هم وجود دارد، اما اثر آن روی زنان بیشتر است، زیرا در معرض خطر بیشتری قرار دارند و این رفتارها پیامدهای خاص را روی سلامتی و بهداشت آنان بجا می­گذارند ( ساریجینی، رایان، لی و پترسن[15]،1999). و رفتارهای پرخطری از جمله مصرف زیاد الكل، مصرف غیرقانونی دارو و رفتار جنسی ناایمن می‌تواند به میزان بالای بیماری و مرگ و میر در میان دانش­آموزان منجر شود ­(ویلسون، جورف[16]،1995) مطالعات نشان داده اند كه اغلب رفتارهای پرخطر از جمله مصرف سیگار، الكل، مواد و رفتارهای جنسی ناایمن در سنین قبل از 18 سالگی آغاز می‌شوند (مرعشیان، 1390). با عنایت به صدمات و خسارات جبران ناپذیری كه هریك از رفتارهای پرخطر به دنبال دارند و از آنجایی كه اقدامات تغییر رفتار در سطح فردی و اجتماعی طولانی مدت و پرهزینه است، به نظر می‌رسد پیشگیری بهترین رویكرد برای كاهش رفتارهای تهدیدكننده سلامت در سطح جامعه می‌باشد. امروزه یكی از مسائلی كه بیش تر به آن توجه می‌شود، انتقال از دیدگاه های خطرنگر به سمت دیدگاه های تاب آوری است، یعنی به جای تكیه بر عوامل خطر و سعی در تدارك اقدامات لازم با زیر نظر گرفتن افرادپرخطر با تكیه بر عوامل تاب آوری بتوان توان مقابله با مشكلات را در جمعیت پرخطر بالا برد (خداجوادی، آقابخشی، رفیعی، عسگری، بیان معیار و عبدی زرین، 1390) .با توجه به اهمیت قشر دانش آموزان و كیفیت زندگی آنها و شیوع رفتارهای پرخطر در میان  آنها و صدمات و خسارات جبران ناپذیر رفتارهای پرخطر و بالا بودن هزینه های زمانی و مالی اقدامات تغییر رفتار در سطح فردی و اجتماعی در این پژوهش سعی می‌شود با آموزش مولفه های تاب آوری كیفیت زندگی دانش آموزان را بهبود بخشیده و رفتارهای پرخطر را در میان این قشر كاهش دهیم.

[1]-Azad

[2]-connor & Davidson

[3]-Abraham&Greeff Karla

[4]-Kumpfer

[5]-Luthar,Cicchetti&Becker

[6]-Diener, Lucas, Schimmack &Helliwell

[7]-Masten &Cohornen

[8]-luthar

[9]-Cynthia&Hinds

[10]-Eysenck

[11]-Grant&Rivera

[12]-Gott&Hinchliff

[13]-Gusman

[14]-Boyer

[15]-Sarigiani, Rayan &Petersen

[16]-Wilson&Jorffe

[1]- Hanstad

[2]- Guyatt, Feeny & Patrick

[3]-Kaplan &Sadock

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:03:00 ق.ظ ]




1-5-7- فشارخون

1-5-8- بهزیستی/15

1-5-9- کیفیت زندگی /15

1-5-10- تیپ شخصیتی  D/16

1-5-11- خودکارآمدی /16

1-5-12- رفتار مراقبت از خود/16

1-5-13- استرس /16

1-5-14- مشکلات مرتبط با دیابت /17

1-5-15- کانون کنترل سلامت /17

فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه تحقیق

2-1- مداخلات روان شناختی گروهی مربوط به دیابت /19

2-1-1- ذهن­آگاهی مبتنی بر شناخت­درمانی /20

2-1-1-1- تعریف ذهن­­آگاهی /20

2-1-1-2- تاریخچه­ی درمان ذهن­آگاهی مبتنی بر شناخت­درمانی /22

2-1-1-3– نسخه­های گوناگون درمان ذهن­آگاهی /23

2-1-1-4– مکانیسم عمل ذهن­آگاهی /25

2-1-1-5- اثر بخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی /26

2-1-2- درمان گروهی شناختی­ رفتاری /27

2-1-2-1- تعریف درمان شناختی رفتاری /27

2-1-2-2- اصول و مولفه‌های درمان شناختی رفتاری /28

2-1-2-3- هدف درمانگری شناختی رفتاری /29

2-1-2-4- کاربردهای درمان شناختی رفتاری /30

2-1-2-5- اثر بخشی درمان گروهی شناختی رفتاری در بیماران دیابتی/31

2-1-3- مصاحبه­ انگیزشی /32

2-1-3-1- تعریف مصاحبه­ی انگیزشی /32

2-1-3-2- اصول و فنون مصاحبه­ی انگیزشی/32

2-1-3-3- شواهد تجربی از کاربرد مصاحبه­ی انگیزشی در بیماران دیابتی /35

2-1-3-4- درمان افزایش انگیزه(MET) /36

2-1-4- مداخله­ی گروهی روانی اجتماعی /37

2-1-4-1- پیشینه­ی مداخلات گروهی روانی اجتماعی /37

2-1-4-2- اثربخشی مداخلات روانی اجتماعی /39

2-1-4-3- مداخلات روانی اجتماعی گروهی در بیماران دیابتی /40

2-2-دیابت /42

2-2-1- مقدمه /43

2-2-2- تعریف دیابت /43

2-2-3- انواع دیابت /44

2-2-3-1- دیابت نوع1/44

2-2-3-2- دیابت نوع2 /44

2-2-3-4- دیابت حاملگی /45

2-2-3-5- دیابت همراه با بیماری های دیگر /45

2-2-3-6- پری دیابت /45

2-2-4- همه­گیر شناسی دیابت /46

2-2-5- سبب شناسی دیابت /47

2-2-6- عوارض دیابت 47

2-2-6-1- عوارض زودرس 47

2-2-6-2- عوارض دیررس دیابت /49

2-2-7- عوامل خطر در دیابت نوع دو و مراقبت از خود /52

2-2-7-1- چاقی و دیابت /52

2-2-7-2- فعالیت بدنی و دیابت /53

2-2-7-3- تغذیه و دیابت /54

2-2-7-4- فشارخون و دیابت /55

2-2-7-5- استرس و دیابت /56

2-2-8- همبسته های روانی دیابت /57

2-2-8-1- تیپ شخصیتی D/57

2-2-8-2- خودکارآمدی /59

2-2-8-3- حمایت اجتماعی ادراک شده /61

2-2-8-4- کانون کنترل سلامت /63

فصل سوم: روش تحقیق

3-1-نوع و طرح پژوهش  /70

3-2- شرکت کنندگان /70

3-2-1- جامعه­ی آماری /70

3-2-2- نمونه و نحوه­ی انتخاب آن /70

3-3- شیوه ی اجرا  /72

3-4- روش تجزیه و تحلیل داده ها /76

3-5- ابزارهای اندازه گیری /76

پایان نامه

 

3-5-1- پرسشنامه­ی بهزیستی روانی /77

3-5-2- پرسشنامه­ی خود کارآمدی عمومی /78

3-5-3- پرسشنامه­ی تیپ شخصیتیD /78

3-5-4- پرسشنامه­ی کیفیت زندگی ویژه ی افراد دیابتی /79

3-5-5- پرسشنامه­ی رفتار مراقبت از خود /79

3-5-6- پرسشنامه­ی مشکلات مرتبط با دیابت /80

3-5-7- پرسشنامه­ی افسردگی، اضطراب و استرس /81

3-5-8-  مقیاس چند وجهی کانون کنترل سلامت /82

فصل چهارم: یافته های تحقیق

4-1- مقدمه /84

4-2- توصیف آماری متغیرها و شاخص­های پژوهش /85

4-2-1- آماره­های توصیفی شاخص­های سلامت روانی /85

4-2-1-1- کیفیت زندگی /85

4-2-1-2- بهزیستی /86

4-2-1-3- خودکارآمدی /87

4-2-1-4- نگرانی­های ناشی از دیابت /89

4-2-1-5- استرس /90

4-2-2- آماره­های توصیفی شاخص­های سلامت جسمی /91

4-2-2-1- قند­خون /91

4-2-2-2- کورتیزول /92

4-2-2-3- فشار خون /94

4-2-3- آماره­های توصیفی شاخص­های کانون کنترل سلامت /95

4-2-3-1- درونی /95

4-2-3-2- منبع قدرت /96

4-2-3-3- شانس /97

4-2-4- آماره­های توصیفی سایر متغیرها /98

4-2-4-1- سن /98

4-2-4-2- میزان مراقبت از خود /99

4-2-4-3- تیپ شخصیتی /100

یک مطلب دیگر :

 

4-3- آزمون تجزیه و تحلیل فرضیه­ها /101

فصل پنجم: جمع بندی، نتیجه گیری و ارائه­ی پیشنهادات

5-1-  بحث /171

5-1-1- اثر بخشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی /171

5-1-2- اثربخشی آموزش گروهی روانی اجتماعی /173

5-1-3- اثربخشی آموزش گروهی شناختی رفتاری /174

5-1-4- اثربخشی آموزش گروهی افزایش انگیزه 176

5-1-5- مقایسه اثربخشی مداخلات روان شناختی /176

5-2-نتیجه گیری /178

5-3- محدودیت­ها /180

5-4- پیشنهادها /181

منابع /184

پیوست­ها  /201

چکیده:

به منظور بررسی اثر بخشی مداخلات روان شناختی بر شاخص­های سلامت جسمی و روانی در بیماران دیابتی، در سال 1390 از مرکز تحقیقات دیابت یزد،80 نفر بیمار زن مبتلا به دیابت نوع2 انتخاب شدند. میانگین سنی پاسخگویان 91/43 و انحراف معیار 96/2 بود،حداقل مدت ابتلاء به دیابت نیز شش ماه و تحصیلات نیز در سطح متوسطه بود. ابتدا شرکت­کنندگان پرسشنامه­­های پژوهش را تکمیل کردند و سپس آزمایش خون جهت انجام آزمایش های هموگلوبین گلیکوزیله و کورتیزول سرم، از آنها گرفته شد. سپس شرکت کنندگان به طور تصادفی به پنج گروه تقسیم شدند؛4 گروه مداخله شامل؛ مداخله ی گروهی روانی اجتماعی، مداخله­­ی گروهی افزایش انگیزه، مداخله­ی گروهی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی، مداخله­ی گروهی رفتاری شناختی و یک گروه کنترل. پس از اتمام مداخلات(پس آزمون) ویک ماه بعد(پی گیری) پرسشنامه­ها تکمیل شد و صرفا در مرحله­ی پس آزمون آزمایش خون گرفته شد. در این پژوهش شاخص­های روانی در قالب پرسشنامه­های خودکارآمدی، بهزیستی روانی، تیپ شخصیتیD، کیفیت زندگی ویژه­ی افراد دیابتی، رفتار مراقبت از خود، مشکلات مرتبط با دیابت، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس چند وجهی کانون کنترل سلامت و شاخص­های بهزیستی جسمانی از طریق فشار خون و آزمایش خون (کورتیزول و هموگلوبین گلیکوزیله) سنجیده شد.

داده های تحقیق با استفاده از روش آماری مانوا و آزمون های  تعقیبی مناسب تجزیه و تحلیل شد. جهت بررسی توزیع متغیرها نیز از آزمون کلموگورف- اسمیرنوف استفاده شده است.نتایج تحقیق نشان داد که به ترتیب مداخله­ی گروهی روانی اجتماعی، شناختی رفتاری، ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی و افزایش انگیزه تأثیر بیشتری در بهبود شاخص­های کیفیت زندگی و نگرانی­های ناشی از دیابت داشته­اند. در بهبود شاخص بهزیستی روانی مداخله­ی گروهی روانی اجتماعی، ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی، شناختی رفتاری و افزایش انگیزه به ترتیب تأثیر بیشتری داشته­اند. مداخله­ی گروهی روانی اجتماعی، ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی، شناختی رفتاری و افزایش انگیزه تأثیر بیشتری در بهبود شاخص قند خون داشته­اند، در بهبود شاخص کورتیزول مداخله­ی شناختی رفتاری، ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی، گروهی روانی اجتماعی و افزایش انگیزه تأثیر بیشتری داشته ­اند و نیز مداخله­ی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی، شناختی رفتاری، گروهی روانی اجتماعی و افزایش انگیزه تأثیر بیشتری در بهبود شاخص فشار خون داشته­اند.

بر اساس نتایج پژوهش به نظر می رسد که مداخلات روان شناختی با گذشت زمان باعث بهبودی شاخص های روان شناختی و نیز افزایش رفتار مراقبت از خود در بیماران مبتلا به دیابت می شود. توصیه می شود جهت افزایش رفتار مراقبت از خود و نیز بهزیستی روانی در بیماران دیابتی، آموزش ها و مداخله های گروهی روان شناختی در دستور کار درمان این بیماران قرار گیرد.

فصل اول: کلیات تحقیق

1-1- بیان مسأله

در میان پژوهش­های فراوانی که در سال­های اخیر پیرامون سبب شناسی، سیر، پیش­آگهی و درمان دیابت انجام شده است، عوامل روان شناختی مورد توجه خاص قرارگرفته­اند(نوون[1]و همکاران؛2010، ایگد[2]؛2005). به­عبارتی این بیماران با دو مساله عمده مواجه هستند؛ 1) مسائل خودمراقبتی مثل رژیم گرفتن و ادامه دادن رژیم و 2)مسائل هیجانی؛ بیش از40-20درصد بیماران دیابتی مشکلات هیجانی را تجربه می­کنند که از نگرانی­های ناشی از بیماری(مثل ترس از بروز نشانه های بیماری) تا نشانه­های عمومی­تر نگرانی، اضطراب و افسردگی را شامل می­شود(نوون و همکاران؛2010). این ناراحتی­های هیجانی نه­تنها برای فرد ناخوشایند است بلکه تحقیقات نشان ­داده­ است که باعث کاهش کیفیت زندگی(ایگد،2005)، رفتارهای خودمراقبتی ضعیف(لوستمن[3]؛2008) و ارزیابی منفی از درمان با انسولین و کاهش کنترل قندخون(نوون وهمکاران ؛2010) و در موارد شدید باعث ناراحتی­های قلبی-عروقی و حتی مرگ بیمار می­شود(بنگنر ،مرالس،پست و براس[4]؛2007). از جمله عوامل تاثیرگذار بر تشدید هیجانات منفی در این بیماری کانون کنترل سلامت بیماری و تیپ شخصیتی بیمار است.نتیجه تحقیقات نشان داده است که افراد تیپDسطوح بالاتر بیگانگی اجتماعی را تجربه می کنند، هرچه فرد از نظر اجتماعی بیشتر در خود فرورفته باشد، به­همان اندازه حمایت اجتماعی کمتری را تجربه می­کند(دنولت،2000) ونتیجه تحقیقات نشان داده است که حمایت اجتماعی مهم­ترین عامل در کنترل قند­خون در بیماران دیابتی می­باشد( ادیتاما،2011).

از عوامل روان شناختی که مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار­گرفته­اند، می­توان به استرس(فشار روانی) اشاره کرد.استرس می­تواند با کاهش تمرکز مراجع و ایجاد اختلال در مهارت­های تصمیم­گیری و با تاثیر بر توانایی­های متخصص سلامت روان در برقراری ارتباط درمانی قوی با مراجع، موجب کاهش تاثیر مداخله­های روان شناختی شود.

از طرفی دیابت، یك منبع استرس برای افراد مبتلا به این بیماری است. استرس ناشی از دیابت علاوه بر اثرات سوءجسمی، اثر منفی روانی نیز دارد. از عمده­ترین این اثرها می­توان به افسردگی اشاره نمود.  افسردگی در بیماران مبتلا به دیابت می­تواند با بی­اشتهایی، ایجاد بی­نظمی در رژیم غذایی یا نپذیرفتن تزریق انسولین از طرف بیمار همراه شود و در نتیجه درمان و كنترل دیابت را دشوار سازد.  این موضوع در یك چرخه­ی معیوب، باعث تشدید مشكلات هیجانی فرد از جمله استرس، افسردگی و اضطراب می­شود. بنابراین، شناخت مشکلات روانی این بیماران، رفع و یا کاهش این مشکلات، به همراه ارایه­ی آموزش­هایی برای ارتقای کیفیت زندگی آنها، بخش مهمی از درمان جامع دیابت را تشکیل می­دهد.

بنابراین شناخت مشکلات جسمی و روانی به همراه ارائه­ی آموزش­هایی برای ارتقای کیفیت­زندگی آنها بخش مهمی از درمان جامع دیابت را تشکیل می­دهد(دوازده امامی ، روشن، محرابی و عطاری؛ 1388). با وجود آنکه در مورد دیابت نوع2نتیجه­­ی تحقیقات حاکی از اثربخشی درمان­های روانی در این بیماران است در مورد دیابت نوع1نتیجه­ی فراتحلیل­ها نشان داده است که اثر بخشی درمان­های روانشناسی در بهبود کنترل قند خون در بزرگسالان با دیابت نوع 1هنوز تایید نشده است و نتایج در مورد تاثیر آن ضدو نقیض است شاید به این دلیل که علت این بیماری بیشتر زیستی است(باچ[5]؛2002).

به­نظر می­رسد عوامل روان شناختی جزء عوامل خطر ساز و یا تشدید کننده­ی بیماری دیابت هستند. یک علت شایع برای عدم مدیریت هیجانات در این بیماران این باور غلط است که تاثیر هیجانات منفی جدی نیست. از آنجا که روان­درمانی با هدف آموزش فنون تغییر رفتار در بیماری­های طبی، می­تواند باعث کاهش نیاز به استفاده از خدمات پرهزینه­ی پزشکی و افزایش سلامت روان بیماران شود، طراحی و به­کارگیری مداخله­هایی مبتنی بر رویکردهای روان­درمانی اثربخش و سودمند در مورد بیماری­های طبی و مزمن به طور کلی و دیابت به طور خاص از اهداف مهم درمانی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:02:00 ق.ظ ]




یکم. معنای لغوی و اصطلاحی اخلاق……………………………….. 23

دوم. تعریف علم اخلاق……………………………….. 25

سوم. اخلاق اسلامی……………………………….. 26

چهارم. اصول نظام اخلاقی اسلام………………………………. 31

3- ضرورت و اهمیت………………………………… 32

4- تاریخچه و پیشینة تحقیق……………………………….. 33

یکم. اعتماد به نفس در روان­شناسی………………………………. 34

دوم. نظرگاه فلاسفه………………………………. 37

سوم. اعتماد به نفس در ادیان ابراهیمی……………………………….. 42

5- روش­شناسی……………………………….. 43

6- ساختار کلی……………………………….. 45

مروری بر فصل……………………………….. 46

فصل دوم: اعتماد به نفس در روان­شناسی دین

1- شاخص­های فرد دارای اعتماد به نفس………………………. 48

یکم. پذیرش دیگران………………………………. 49

دوم. خودگشودگی……………………………….. 49

سوم. هدفداری……………………………….. 49

چهارم. وحدت شخصیت………………………………… 50

تسلط بر سرنوشت………………………………… 50

2- تأثیر خودکارآمدی در رسیدن به اعتماد به نفس………………. 51

اعتماد به نفس و درمان استرس………………………………… 54

مراحل شکل­گیری اعتماد به نفس…………………………………. 55

3- رویکردهای روان­شناختی به اعتماد به نفس…………………… 56

یکم. علل ناتوانی و ضعف خودشکوفایی…………………………… 59

دوم. نیازهای روان­رنجوری……………………………….. 60

سوم. پیش­شرط­های خودشکوفایی……………………………….. 62

چهارم. احترام به خود………………………………. 63

پنجم. استتثنا در سلسله مراتب نیازها ………………………………64

ششم. نقش موقعیت در مراتب نیازها ………………………………65

هفتم. ویژگی­های افراد خودشکوفا……………………………… 66

4- اهداف اعتماد به نفس…………………………………. 80

5- روش­ها و راه­کارهای اعتماد به نفس……………………….. 81

الف. پایه­گذاری اعتماد به نفس در کودکی……………………… 81

ب. راه­کارهای دست­یابی به اعتماد به نفس در یک نگاه ……………83

6- علائم و نشانه­های اعتماد به نفس……………………………….. 84

7- آثار جسمی و روانی اعتماد به نفس………………………….. 86

یکم. تبعات ضعف اعتماد به نفس…………………………………. 87

دوم. ویژگی­های شخصیتی فرد دارای اعتماد به نفس………………. 88

8- موانع اعتماد به نفس…………………………………. 92

9- جمع­بندی روان­شناسی از اعتماد به نفس………………………. 93

مروری بر فصل……………………………….. 93

فصل سوم: اعتماد به نفس در اخلاق اسلامی

1- سیرة عملی پیامبر در اعتماد به نفس و توکل……………………. 99

هدف و غایت زندگی……………………………….. 100

2- معنای توکل……………………………….. 100

یکم. توکل و حکمت خداوند………………………………. 102

دوم. مراتب توکل……………………………….. 104

3- اعتماد به خداوند یا اعتماد به نفس……………………………. 105

4- اعتماد به نفس در اخلاق……………………………….. 107

5- حقیقت اعتماد به نفس در اخلاق……………………………….. 110

6- مؤلفه­های اعتماد به نفس در اخلاق……………………………… 112

مؤلفة یکم. خودآگاهی و بصیرت………………………………… 114

الف. ملاک شرافت آدمی……………………………….. 116

ب. خویشتن­داری درمان اخلاق ناپسند………………………………. 117

ج. شخصیت متعادل در پرتو قوای متعادل………………………………. 118

د. راه رسیدن به بهداشت روانی……………………………….. 119

مؤلفة دوم. احترام به خود………………………………. 121

مؤلفة سوم. کرامت انسانی……………………………….. 123

الف. مدینة فاضلة کرامت………………………………… 126

ب. حقیقت کرامت در شرافت ابدی……………………………….. 127

مؤلفة چهارم. مثبت­اندیشی………………………………128

الف. حقیقت اعمال در پرتو نیت­ها……………………………… 131

ب. سلامت روان در اندیشة سالم………………………………. 132

مؤلفة پنجم. امیدواری……………………………….. 133

الف. امیدواری و پشتکار………………………………. 134

ب. جوینده یابنده است………………………………… 135

مؤلفة ششم. همّت و اراده ………………………………136

الف. نشانه­ها و راه­کارهای رسیدن به همت بلند……………. 137

ب. راه رسیدن به مراتب عالیة انسانی………………………… 138

ج. همت عالی و صفت شجاعت………………………………… 140

مؤلفة هفتم. مسئولیت­پذیری……………………………….. 143

مؤلفة هشتم. استقلال روحی ـ روانی……………………………….. 144

7- تفسیر اخلاق از اعتماد به نفس…………………………………. 145

مروری بر فصل……………………………….. 145

فصل چهارم: مقایسه و تطبیق

پایان نامه

 

اتکاء به خود و نیروهای درونی……………………………….. 149

1- اتکاء به خداوند………………………………. 150

الف. اشتراک اخلاق و روان‌شناسی دین………………….. 151

ب. بنای اعتماد به نفس بر عمل خدایی…………………….. 152

2- مذمت اتکاء به غیر خدا……………………………… 153

3- ایمان، امید و توکل به خداوند سرمایة مؤمن………………. 154

4- تحلیل و بررسی……………………………….. 156

مروری بر فصل……………………………….. 165

خاتمه: نتیجه­ گیری، پیشنهادها و محدودیت­ها

1- بنای اعتماد به نفس بر توکل به خداوند………………….. 168

الف. تعلیم و تربیت صحیح فرزندان………………………………. 169

ب. تعادل رفتار و گفتار………………………………170

ج. اولیاء صالح و شایسته………………………………. 170

2- پیشنهادها ………………………………171

3- محدودیت­ها……………………………… 173

منابع……………………………….. 174

الف. فارسی و عربی……………………………….. 174

ب. انگلیسی……………………………….. 179

چکیده انگلیسی……………………………….. 180

چکیده:

اعتماد به نفس از مفاهیم برجسته در روان­شناسی و از مفاهیم نوظهور در اخلاق اسلامی است. اکنون این پرسش به ذهن می­رسد که با توجه به تعریف آنها از اعتماد به نفس، الگوی پیشنهادی آنها چه نسبتی با هم دارند؟ الگوی روان­شناسی مبتنی بر عناصر خودباوری، خودآگاهی، خودپندارة مثبت، مثبت­اندیشی، احترام به خود، ارادة قوی، پشتکار، شکست­ناپذیری، هدف­داری، کسب دانش و بردباری بوده و الگوی اخلاقی مبتنی بر عناصر خودآگاهی و بصیرت، احترام به خود، کرامت انسانی، مثبت­اندیشی، امیدواری، همت و اراده، مسئولیت­پذیری، استقلال روحی و روانی است. با مقایسة دو الگو روشن می­شود که در مؤلفه­های خودآگاهی، کسب دانش و تجربه، مثبت­اندیشی و احترام به خود همپوشانی داشته و در سایر موارد، متفاوت­اند. رویکرد خدامحورانه در الگوی اخلاقی اعتماد به نفس، وجه تمایز آن با رویکرد روان­شناختی است که ناظر به رفتارگرایی و عمل­ گرایی است.

این رساله به روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی پژوهش شده و در چهار فصل (کلیات، اعتماد به نفس در روان­شناسی دین، اعتماد به نفس در اخلاق اسلامی، مقایسه و تطبیق) و بخش خاتمه به سرانجام رسیده است.

فصل اول: کلیات

 

یک مطلب دیگر :

 

1- بیان مسأله

امروزه بحث از اعتماد به نفس یکی از دغدغه­های اصلی در زندگی بشری محسوب می­شود. اعتماد به نفس گمشده­ای است که افراد مختلف با سطوح متفاوتی از دانش و تجربه جویای آن هستند. علی­رغم برگزاری کارگاه­ها و تألیف کتاب­ها و مقاله­های بسیار در این زمینه و از سوی دیگر با پیشرفت علم و رهیافت­های زندگی مدرن در رویکردهای مهم به زندگی، این اصل تقویت می­شود که اساساً آیا بشر بدون آن­که به روش­های تنظیم­دهندة رفتاری در زندگی خویش بیاندیشد، آیا قادر خواهد بود به شکلی رضایت­مند به زندگی ادامه دهد، یا می­بایست در محقق­کردن این روش­ها و تقویت­کننده­های رفتار، کوششی بس فراوان به عمل آورد؟

بی­شک اعتماد به نفس به عنوان یکی از برجسته­ترین این روش­ها، جهت تنظیم و تقویت رفتار فردی و تأثیر آن در رفتارهای جمعی(که البته موضوع بحث در این رساله نیست) در نظریه­ها و مکاتب مختلفی که پیرامون نفس و روان انسان به دغدغه­های اساسی رسیده­اند، بررسی شده و دربارة آن گفته­هایی به تفصیل بیان شده است.

روان­شناسی دین و اخلاق دو حوزة مهم از حوزه­های معرفت است که به پردازش این مفهوم پرداخته و جایگاه ویژة آن را در زندگی انسان مشخص کرده­اند. حال این سؤالات اصلی مطرح است که اساساً برداشت دو حوزة روان­شناسی دین و اخلاق از مفهوم اعتماد به نفس چیست؟ آیا هر یک از این دو حوزه الگو و راهکار متفاوتی ارائه می­کنند؟ همچنین کسی که به خدای­ متعال توکل دارد آیا ممکن است اعتماد به نفس داشته باشد یا این­که این­دو باهم در تعارض­اند؟  اما سؤالات فرعی عبارتند از: رویکردهای مختلف پیرامون این مفهوم در این دو حوزه چیست؟ و در نهایت با بررسی و مقایسة نظریات شکل­گرفته و نیز بیان شباهت­ها و تفاوت­های آنها در اطراف این مفهوم، کدام یک از آنها بررسی دقیقی از کاربرد این مفهوم در حوزة فردی انسانی ارائه می­کند؟ و سرانجام کدام الگو برای سامان­دهی رفتار انسانی مناسب­تر است؟

مفروضات پژوهش:

ارتباط اعتماد به نفس با روان­شناسی دین از لحاظ آثار دینداری است که رعایت آن، سطح رضایت فردی را از زندگی ارتقاء خواهد بخشید؛ زیرا آثار دینداری یکی از مباحث عمدة روان­شناسی دین بوده و رضایت از زندگی و بررسی آثار تدین در سطح فردی هم از نتایج آن محسوب می­شود. از سوی دیگر اعتماد به نفس نیز یکی از آثار دینداری فردی است که رضایت از زندگی را در پی دارد. از آنجائی­که اعتماد به نفس به حسب ماهیت، مقوله­ای روان­شناختی است و با نفس، روح و روان ارتباط مستقیم دارد و از طرف دیگر روان­شناسی دین عهده­دار تبیین آثار و پیامدهای اعتماد به نفس است، از این­رو ضروری است که در هر دو حوزة روان­شناسی و دین بر مطالب مهم تمرکز شود.

بنابراین بعد از توضیحات فوق این اشکال که چرا در مبحث روان­شناسی دین، تنها به آراء دانشمندان روان­شناس پرداخته شده و از روان­شناسی دین کمتر صحبت به میان آمده است، دفع می­شود. علاوه بر این نکتة دیگری بر اتقان این پاسخ می­افزاید که خود اعتماد به نفس با این­که در سیرة اهل­بیتG وارد است، مفهومی دینی نیست تا بتوان آن را با عینک روان­شناسی ملاحظه کرد؛ بلکه مهد آن روان­شناسی است. به همین جهت هرکجا از روان­شناسی به­طور مطلق صحبت شده مراد عنوان عام است که هم شامل روان­شناسی دین شده که شاخه­ای از دین­پژوهی است و هم روان­شناسی را تحت پوشش خود دارد.

2- مفهوم شناسی

الف. الگو

الگو معادل واژگان انگلیسی  Model, Pattern, Paradigmو البته کلمات دیگری که مترادف با این معنی هستند می­باشد. در ظاهر نباید تفاوت مبنایی و عمده بین واژگان فوق وجود داشته باشد. اما مبحث الفاظ و تبیین و تفسیر واژگان، همیشه از اهم مواضعی بوده که محققان قبل از ورود به هر تحقیقی آن­را از نظر می­گذرانند. فرهنگ پیشرفتة آکسفورد[1] Model را بیان سادة یک دستگاه می­داند که در توضیحات یا محاسبات استفاده شده و در جایی استعمال می­شود که مبین سبک کار و اجرای امری باشد. واژة Pattern در فرهنگ لغت[2] به نوعی، روش عملکرد تعریف شده است. واژة Paradigm نیز بر اساس ایدة کوهن، چیزی است که هریک از اعضای جامعة علمی به تنهایی در آن سهیم هستند. و آن مجموعه‌ای از مفروضات، مفاهیم، ارزش­ها و تجربیاتی است که روشی را برای مشاهدة واقعیت جامعه‌ای که در آن سهیم هستند (به ویژه در دیسیپلین روشن­فکرانه) ارائه می‌کند.

بر اساس ایدة کوهن،[3] این واژه اصطلاح جامعی است که جمیع مقبولات کارگزاران یک رشتة علمی را در­بر­می­گیرد و چارچوبی را فراهم می‌سازد که دانشمندان برای حل مسائل علمی در آن محدوده استدلال کنند. کوهن معتقد است الگوی یک علم تا مدت‌های مدید تغییر نمی‌کند و دانشمندان در چارچوب مفهومی آن سرگرم کار خویش هستند. اما دیر یا زود بحرانی پیش می‌آید که این الگو را درهم ‌شکسته انقلاب علمی به وجود می‌آید که پس از مدتی، پارادایم جدیدی به وجود می‌آورد و دوره‌ای جدید از علم آغاز می‌شود.[4]

از آنجایی که باید هریک از واژگان را در محل خاص خود به­کار گرفت آنچه را که در این تحقیق مناسب و جامع به نظر می­رسد واژة Model است. این واژه درحقیقت به نوعی از عملکرد نظریه­ای خاص دربارة موضوعی حکایت می­کند که ارتباط این موضوع را با عناصر و مفاهیمی خاص روشن می­سازد. الگو، تبیین دقیق واقعیت و پدیده­های موجود را که محقق در علم خاصی بررسی کرده است، به­صورت محسوس و زبانی گویا ارائه می­دهد.

گفتنی است که الگو در واقع بازسازی واقعیت در ذهن بوده و چنین الگویی نوعی تجرید است؛ زیرا از واقعیت موجود، برخی ویژگی­ها اخذ شده و به­وسیلة علائم و مفاهیم نشان داده می­شود و از این طریق، تفسیر و تبیین منطقی واقعیت حاصل می­شود.[5] پس الگو می­تواند فهم دقیقی از آنچه قرار است روی دهد به محقق داده و اثبات­پذیری آن­را سهل نماید.

به دلیل اهمیت فراوانی که این واژه در علوم مختلف داشته و کاربرد آن توسط اندیشمندان تأیید و تأکید شده است، به مرور مختصری از تعاریف این واژه در چند حوزة علمی پرداخته تا جایگاه مفهوم در این پژوهش مشخص شود. طبق بیان موجود در فرهنگ روان­شناسی که در مطلق علم کاربرد دارد، الگو، نمایشی محسوس یا انتزاعی از ساختار مرکب برای فهم تفصیلی قسمت­های آن ساختارِ به­کار گرفته شده معرفی شده است.[6]

نمای الگو در علوم اجتماعی چنین است که آن­را یک سازمان مفهومی شامل نمادها می­دانند تا اشیاء فیزیکی؛ یعنی ویژگی­های بعضی از پدیده­های تجربی شامل اجزاء و روابط بین آنها را به­­شکل منطقی بین مفاهیم نشان ­دهد. به بیان دیگر مدل، انتزاعی از واقعیت است که به­صورت نظامی ساده، دیدگاهی از واقعیت را ارائه می­نماید.

به نظر نگارنده آنچه که در مفهوم مدل اهمیت دارد همین انتزاع است. علاوه بر آن به سبب این سیستم می­توان مفاهیم، خصوصیات و روابط عناصر مختلف را انتقال داد. بنابراین مدل، نمایشی از واقعیت است که جنبه­های دنیای واقعی مربوط به مسألة تحت بررسی را نمایش داده روابطشان را روشن می­کند. پرواضح است که این، موجب درک بهتر از دنیای واقعی می­شود.[7]

تعریف دیگری در علوم اجتماعی مطرح است که آن­را تعامل عوامل متعدد با یکدیگر می­داند البته با این شرط که علاوه بر تأثیر بر یک متغیر، با یکدیگر نیز رابطة کنش و واکنش متقابل داشته باشند. اساساً در این ساختار مجموعه­ای بهم­پیوسته وجود دارد که دارای عناصر کمی و کیفی بوده و دارای مجموعه­های فرعی­تر نیز هست. مطابق با این تفاسیر مدل­های متعددی مانند مدل اقتصادی، جامعه­شناختی، فرهنگی، سه متغیره و چهار متغیرة یک­سویه در این محدوده­اند.[8]

در حوزة مدیریت تعاریف دیگری مد­نظر است. اولین تعریف این­که آن، تمثیل ساده­شده­ای است از پدیده­هـای جهـان واقعیت. تعریف دوم این­که نظام نظری روابط بهم پیوسته­ای است که برای ارائة پدیده­های جهان واقعیت و ارتباطات میان آنها در­نظر گرفته می­شود. در تعریف سوم آن­را مجموعة فرض­هایی دانسته­اند که از آن، نتیجه یا مجموعة نتایج، به­طور منطقی استنباط می­شود.[9]

یکی ازخصوصیات الگو آن است که اگر خوب طراحی شده باشند به واقعیت نزدیک می­شوند و از ابزارهای تبیین و پیش­بینی­اند. در حقیقت الگوها اغلب تغییر می­کنند تا واقعیت را دقیق­تر نشان دهند و در دانش جدید سهم به­سزایی داشته باشند. خصوصیت مهم دیگری که به الگوی علمی نسبت می­دهند این است که می­توان آن­را به­طور تجربی آزمود؛ یعنی امکان ابطال آن وجود دارد. بنابراین واقع­نمایی، تبیین و پیش­بینی، آزمون­پذیری و امکان ابطال از ویژگی­های الگو است.

حاصل آن­که الگو در هر ساختاری روابط بین دو یا چند متغیر را به­صورت تابع و شرط، ملاحظه می­کند و با انتزاعاتی که صورت می­گیرد می­توان درک بهتری از واقعیت داشت که خود ناشی از تعامل و ارتباط عوامل گوناگون بوده و عناصر کمی و کیفی در آن دخیل هستند. به بیان دیگر در این سازمانِ مفهومی ویژگی­های پدیده­های مفهومی، مبین و نشان­گر روابط منطقی بین اجزاء مختلف هستند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:01:00 ق.ظ ]




1- 6- 1- 6- باوجدان بودن ©………………………………………………….. 13

1- 6- 1- 7- شخصیت………………………………………………………………. 13

1- 7- 1- 8- کیفیت زندگی………………………………………………………….. 14

1- 6- 1- 9- خود پنداره……………………………………………………………. 14

1- 6- 2- تعاریف عملیاتی…………………………………………………………. 15

1- 6- 2- 1- روان‌نژندی……………………………………………………………… 15

1- 6- 2- 2- برون‌گرایی……………………………………………………………… 15

1- 6- 2- 3- گشودگی……………………………………………………………… 15

1- 6- 2- 4- موافق بودن…………………………………………………………….. 15

1- 6- 2- 5- باوجدان بودن…………………………………………………………….. 16

1- 6- 2- 6- ویژگی‌های شخصیتی…………………………………………………. 16

1- 6- 2- 7- کیفیت زندگی…………………………………………………………… 16

1- 6- 2- 8- خود پنداره …………………………………………………………….16

فصل دوم………………………………………………………………………….. 17

2- 1- پیش‌درآمد فصل دوم………………………………………………………….. 18

2- 2- مبانی نظری پژوهش………………………………………………………….. 18

2- 2-1-پنج عامل بزرگ شخصیت……………………………………………………. 18

2- 2- 1- 1- ریشه‏های تاریخی الگوی پنج عاملی در صفات شخصیت…………….. 18

2- 2- 1- 2- مفهوم شخصیت، تعاریف و گستره آن…………………………………. 19

2- 2- 1- 3- ابعاد پنج‌گانه شخصیت……………………………………………….. 24

2- 2- 1- 3- 1- روان‏رنجورخویی(N)…………………………………………………… 24

2- 2- 1- 3- 2- برون‏گرایی (E)…………………………………………………………… 25

2- 2- 1- 3- 3- انعطاف‏پذیری یا گشودگی نسبت به تجربه (O)………………………. 26

2- 2- 1- 3- 4- سازگاری (A)……………………………………………………………. 27

2- 2- 1- 3- 5- وظیفه‏ شناسی ©…………………………………………………. 27

2- 2-2- خودپنداره ……………………………………………………………………..28

2- 2-2-1- خود چیست؟…………………………………………………………….. 28

2- 2- 2- 2- دیدگاه ویلیام جیمز……………………………………………………… 29

2- 2- 2- 3- دیدگاه كنش متقابل نمادی جورج مید……………………………… 30

2- 2- 2- 4- دیدگاه پدیدار شناختی سوزآن‌هارتر………………………………… 31

2- 2- 2- 5- دیدگاه رفتار به عنوان منبع خود ـ فهمی، دارلی بم…………………. 33

2- 2- 2- 6- دیدگاه شناختی ـ اجتماعی در زمینه خود…………………………… 34

2- 2- 2- 7- تاریخچه خودپنداره……………………………………………………… 35

2- 2- 2- 8- تعریف خودپنداره…………………………………………………………36

2- 2- 2- 9- خود پنداره به عنوان یك وضعیت مركزی……………………………….. 36

2- 2- 2- 10- ریشه‌های خود پنداره………………………………………………… 37

2- 2- 2- 11- ویژگی‌های خود پنداره……………………………………………….. 39

2- 2- 3- کیفیت زندگی……………………………………………………………… 40

2- 2- 3- 1- چند نظریه دربارۀ کیفیت زندگی………………………………………. 42

2- 2- 3- 2- ابعاد کیفیت زندگی…………………………………………………….. 43

2- 3- پیشینه پژوهش………………………………………………………………. 44

2- 3- 1- پیشینه داخلی……………………………………………………………… 44

2- 3- 2- پیشینه خارجی……………………………………………………………… 47

2- 4- جمع‌بندی و نتیجه‌گیری………………………………………………………….. 48

فصل سوم…………………………………………………………………………….. 50

3- 1- پیش‌درآمد فصل سوم………………………………………………………….. 51

3- 2- طرح پژوهش………………………………………………………………. 51

3- 3- روش پژوهش………………………………………………………………. 51

3- 4- جامعه آماری……………………………………………………………… 52

3- 5- نمونه مورد مطالعه…………………………………………………………….. 52

3- 6- روش نمونه گیری……………………………………………………………… 53

3- 7- معرفی متغیرها……………………………………………………………. 53

3- 8- ابزار پژوهش………………………………………………………………. 53

3- 9– شیوه اجرای پژوهش………………………………………………………… 55

3-10- روش تحلیل داده‌ها……………………………………………………………. 56

فصل چهارم………………………………………………………………………….. 57

4-1- پیش‌درآمد فصل چهارم……………………………………………………… 58

4-2- یافته های توصیفی…………………………………………………………. 59

4- 3- یافته های مرتبط با فرضیه‌ها ……………………………………………….67

4- 4- یافته های جانبی…………………………………………………………… 74

فصل پنجم…………………………………………………………………………. 76

5- 1- خلاصه یافته ها……………………………………………………………. 77

5- 2- بحث و نتیجه‌گیری…………………………………………………………. 77

5- 3- یافته‌های جانبی…………………………………………………………. 83

5- 4- تبیین و تفسیر نتایج……………………………………………………… 83

5-5- پیشنهادهای مبتنی بر فرضیات…………………………………………. 83

5-6-  محدودیت های پژوهش………………………………………………….. 85

5- 6- 1- محدودیتهای در کنترل محقق………………………………………… 85

5- 6- 2- محدودیتهای خارج از کنترل محقق………………………………….. 85

منابع فارسی…………………………………………………………………….. 87

منابع لاتین……………………………………………………………………….. 91

ضمائم………………………………………………………………………….. 95

پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-12)…………………………………………… 96

مقیاس خودپنداره راجرز………………………………………………………… 98

پرسش‌نامه فرم کوتاه NEO………………………………………………………

چکیده:

هدف از انجام پژوهش بررسی رابطه ویژگی‌های شخصیت (مدل پنج عاملی) و خودپنداره با کیفیت زندگی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه بود. این پژوهش با توجه به هدف از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه موردنظر دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه اسلامی واحد کرمانـشاه که در سال تحصیلی 94 – 1393 مشغول به تحصیل هستند را در بر می‌گیرد. که تعداد 391 نفر آزمودنی از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانـشاه که در سال تحصیلی 94 – 1393 مشغول به تحصیل می‌باشد به عنوان نمونه به صورت تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند.برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از شاخص آمار توصیفی که شامل فراوانی، میانگین، انحراف معیار می‌باشد و هم از شاخص آماری استنباطی که شامل ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون است استفاده شده است. برای به دست آوردن داده‌ها از نرم‌افزار SPSS-19 استفاده گردید. در این پژوهش از سه ابزار که شامل: پنج عامل بزرگ شخصیت فرم كوتاه ، پرسش‌نامۀ خود پندارۀ راجرز و پرسش‌نامه‌ی کیفیت زندگی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ویژگی شخصیتی و تعدادی از ابعاد کیفیت زندگی رابطه معنی‌داری وجود دارد، همچنین بین خود پنداره و ابعاد کیفیت زندگی رابطه معنی‌داری وجود دارد. برای پیش‌بینی کیفیت زندگی بر اساس ویژگی‌های شخصیتی و خودپنداره از روش تحلیل رگرسیون به شیوه گام به گام استفاده شد، نتایج نشان داد كه تحلیل رگرسیون معنادار می‌باشد، و ویژگی‌های شخصیتی و خود پنداره توان پیش‌بینی کیفیت زندگی را دارند.

فصل اول: کلیات پژوهش

1-1- مقدمه

آنچه بیش از همه در نظریات روان شناسان در مباحث شخصیت مورد توجه قرارگرفته است تفاوت‌های فردی است. یعنی ویژگی‏هایی که یک فرد را از فرد دیگر متمایز می‏کند هر انسان آمیزه‏ای از سه ویژگی نوعی- فرهنگی- فردی را تشکیل می‏دهد. آلپورت[1] (1961) معتقد است شخصیت سازمان پویایی از سیستم‌های روان‌تنی فرد است که رفتار و افکار خاص را تعیین می‌کند. ابعاد پنج‌گانه شخصیت شامل: روان رنجورخویی، برون‏گرایی، پذیرابودن، سازگاری، مسئولیت‌پذیری (جان[2]، 1990به نقل از پروین) می‌باشد. متغیر دیگر پژوهش حاضر خودپنداره است که تصویر روانی هر فرد و شامل تمام ادراکات فرد (ظواهر و ارزش و عقاید) است. که بر رفتار فرد تأثیر داشته و به زمانی که فرد از کلمه «من» استفاده می‌کند اشاره دارد (تنر[3]، 2000). به عبارت دیگر، خود پنداره  دیدگاه  کلی فرد نسبت به خود است و در برگیرنده همه نقاط مثبت و ضعف فرد است (مشرف[4] و همکاران، 2007). همچنین متغیر دیگر که رابطه ویژگی‌های شخصیت و خودپنداره با آن سنجیده می‌شوند کیفیت زندگی است که ساواتزکی (2002) نیز درباره آن بیان می‌کند اصطلاح کیفیت زندگی اشاره به یک سازه چند بعدی می‌کند که در برگیرنده ی چشم‌انداز فرد از کیفیت کلی زندگی خود و سنجش آن‌ها از مؤلفه‌های خاص کیفیت زندگی مثل : فیزیکی، روان‌شناختی و بهزیستی اجتماعی است. کیفیت زندگی برداشت و پنداری است که افراد از موقعیت شان در زندگی، در زمینه فرهنگی و ارزش‌هایی که به آن معتقدند، دارند و به اهداف، انتظارات، استانداردها و علایقشان وابسته است (فشارکی، میر، صفوی و فرهادی، 1390). سه بعد اساسی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت شامل ابعاد فیزیکی، روانی و اجتماعی هستند که هر یک از آن‌ها به زیر مجموعه‌های دیگر تقسیم می‌شوند. بعد فیزیکی به دریافت بیمار از توانایی‌هایش در انجام فعالیت‌ها و وظایف روزانه که نیاز به صرف انرژی دارد اشاره می‌کند. بُعد روحی، جنبه‌های روحی و احساس سلامت روحی مانند افسردگی، ترس، عصبانیت، خوشحالی و آرامش را در بر می‌گیرد. بعد اجتماعی به توانایی‌های فرد در برقراری با اعضای خانواده، همسایگان و همکاران و سایر گروه‌های اجتماعی مربوط می‌شود (فیضی، قاضی، دولتشاهی و نادیا حتمی، 1385).

خویشتن پنداری عبارت است از تصور و پنداری که فرد درباره کل وجود خود دارد. این تصور و پندار تمام ابعاد جسمانی، ذهنی، اجتماعی، عاطفی و اخلاقی را در بر می‌گیرد. تصور انسان در هر یک از زمینه‌های فوق، رفتار معین و مشخص را موجب می‌گردد. خویشتن پنداری حاصل تعامل عوامل متعددی از جمله نظر والدین، نظر دوستان و نظر

<p><strong>1-3-1- پیشینه نظری</strong></p><p>بحث الگوهای راهبردی و مشارکتی و مباحث مربوط به احیاء و باززنده سازی بافت های کهن شهری در مطالعات متعددی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته که به شرح ذیل به نتایج این پژوهش ها اشاره می شود:</p><p>علیرضا علوی تبار در کتاب خود با ریشه یابی مفهوم مشارکت و تعریف آن به عنوان کنشی اجتماعی، که در آن مشارکت افراد در امور اجتماعی را تابعی از مجموعه عوامل درونی (انگیزه های درونی)، بیرونی (هنجارهای جامعه)، ویژگی های فردی، امکانات و شرایط لازم و وضعیت نهادی و قانونی جامعه می داند، به تحلیل موضوع پرداخته است.</p><p>هادی سعیدی رضوانی به راهنمایی دکتر سید محسن حبیبی، موضوع شهرسازی مشارکتی و عملیاتی کردن آن در شرایط ایران را مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش وی پس از بررسی و نقد نظریه های جهانی مشارکت و جمع بندی آن به انگاره ای تلفیقی جهت ارزیابی و تبیین شرایط ایران دست یافته که در این انگاره، مفهوم مشارکت در قالب دسته بندی سه گانه ای با عناوین مشارکت شعاری، مشارکت محدود و مشارکت واقعی ارائه شده و نهایتاً اینطور نتیجه گرفتند که شهرسازی ایران در مواردی که داعیه مشارکتی بودن دارد کاملاً منطبق با شرایط مشارکت شعاری است و هنوز با اولین مراحل مشارکت واقعی فاصله زیادی دارد.</p><p style="direction: ltr;"><a href="http://zusa.ir/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a7%d8%b1%d8%b4%d8%af-%d8%a7%d9%84%da%af%d9%88%db%8c-%d8%aa%d8%ac%d8%af%db%8c%d8%af-%d8%ad%db%8c%d8%a7/"><img class="size-full wp-image-587304 aligncenter” src="http://ziso.ir/wp-content/uploads/2020/10/thesis-paper-88.png” alt="پایان نامه” width="400″ height="178″ /></a></p><p style="direction: ltr;"><br /></p><p>حسین فلاح به راهنمایی دکتر منصور فلامکی و با موضوع: “باززنده سازی و احیاء بافت های تاریخی در فضاهای شهری امروز ” و در جهت تبیین رویکرد و یا رویکردهایی برای رویارویی با مسئله فضاهای از دست رفته پدیدار در بافت های شهری امروز و بخصوص بافت قدیم شهرها، به ارائه تئوری ها و یک نمونه عملی (بافت پیرامون مسجد جامع کرمان) می پردازد و نهایتاً باززنده سازی این محدوده از بافت قدیم شهر به صورت ایجاد یک مرکز شهری و یک مرکز فرهنگی به منظور بهره مندی از ساختار کهن بافت و عناصر بزرگ شهرسازانه (بازار، مسجد جامع و میدان)، توسعه کم هزینه در زمینه های اجتماعی و معماری و در جهت حس تداوم ساختار شهر و حس مکان، هم در زمینه های تاریخی و هم در زمینه های فضایی را مورد تاکید قرار می دهد.</p><p><strong>2-3-1- پیشینه عملی</strong></p><p>کوچه مروی در محله عودلاجان شهر تهران که از مقابل شمس العماره در خیابان ناصر خسرو تا پامنار ادامه دارد یکی از گذرهای ارزشمند و تاریخی است. این گذر بر اساس طرح تفصیلی مصوب باید تا 12 متر تعریض گردد. طرح ویژه کوچه مروی و بافت پیرامونی به این منظور تهیه شده است که هم ارزش های فضایی و تاریخی و اجتماعی این گذر را حفاظت کند و از طریق ساماندهی کف و بدنه ها کیفیت محیط آن را ارتقاء بخشد و هم نیازهای حرکتی سواره (دسترسی، بارگیری و توقف) در بافت پیرامونی آن را برآورده سازد. این پروژه با اهداف ذیل تهیه شده است:</p><p>یک مطلب دیگر :</p><div><span data-sheets-value="{"1″:2,"2″:"الگوهای انگیزشی"}” data-sheets-userformat="{"2″:277185,"3″:{"1″:0},"9″:2,"10″:2,"12″:1,"14″:{"1″:2,"2″:353217},"15″:"Calibri, sans-serif","16″:11,"21″:1}” data-sheets-hyperlink="https://nimaadvertise.ir/%d8%a7%d9%84%da%af%d9%88%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%86%da%af%db%8c%d8%b2%d8%b4%db%8c/” style="text-decoration-line: underline; font-size: 11pt; font-family: Calibri, Arial; text-decoration-skip-ink: none; color: rgb(5, 99, 193);"><a class="in-cell-link” href="https://nimaadvertise.ir/%d8%a7%d9%84%da%af%d9%88%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%86%da%af%db%8c%d8%b2%d8%b4%db%8c/” target="_blank">الگوهای انگیزشی</a></span></div><div><br /></div><p>– مرمت، احیا و باززنده سازی محور به عنوان یکی از محورهای بافت تاریخی شهر تهران</p><p>– بهبود سیما و منظر محور و ساماندهی کالبدی وضعیت نما و جداره های محور با توجه به زوائد موجود</p><p>– تسهیل رفت و آمد شهروندان در طول محور و بهسازی آن به عنوان یکی از معابر پیاده شهر تهران</p><p>– ارتقاء ایمنی و امنیت محور و توسعه قلمرو عمومی سطح شهر</p><p>کوچه مروی نمونه شاخص یک راسته قدیمی است که طیف گسترده ای از کارکردهای تجاری (فروش کالاهای گوناگون)، آموزشی (مدارس قدیم و جدید)، مذهبی (مسجد، حسینیه) و خدمات مالی (بانک ها) و کارگاه های تولیدی و انبارها در امتداد و پیرامون آن قرار دارند. بخش عمده ای از بناهای دو طرف کوچه مروی به ترتیب در شمال قابل تخریب و نوسازی (به استثنای مسجد حوزه مروی و حوزه علمیه) و در جنوب قابل تعمیر و نگهداری است.</p><p>نتیجه حاصل از تلفیق بررسی های کالبدی و کارکردی، همراه با ارزیابی ارزش های اجتماعی و جذابیت های زندگی جاری در امتداد کوچه مروی، ما را به این نتیجه رسانیده است که در گذر مورد بررسی ارزش های اجتماعی- رفتاری و فضای حاکم بر آن بر ارزش های کالبدی غلبه دارد. به عبارت دیگر باید زندگی جاری در این گذر قدیمی مورد حفاظت و پاسداری قرار گیرد و ساماندهی و مرمت کالبدی نیز در این چارجوب معنا و اهمیت می یابد (باوند، 1384: 8).</p><p>اما تاکید این پژوهش بیشتر بر بهره مندی از نتایج مطالعات فوق و به منظور عملیاتی کردن بحث مشارکت واقعی ساکنین از طریق ایجاد زمینه های بکارگیری الگوی مشارکت به ویژه&nbsp; الگوی محلی راهبردی – مشارکتی در احیاء محله می باشد.</p><p><strong>4-1- اهداف تحقیق</strong></p><p>به منظور دستیابی به الگوی تجدید حیات بافت به عنوان هدف اساسی پژوهش نخستین هدف شناسایی عوامل بازدارنده در پویایی محله است. بدین ترتیب اهداف پژوهش عبارتند از:</p><p>1- شناسایی عوامل بازدارنده پویایی محله آب انبارنو</p><p>2- دستیابی به الگوی راهبردی – مشارکتی در تجدید حیات محله آب انبارنو ساری</p><p><strong>5-1- فرضیه و یا سؤالات كلیدی تحقیق</strong></p><p><strong>1-5-1- فرضیه</strong></p><p>در این تحقیق یک فرضیه به شرح ذیل مطرح بوده است.</p><p>– بافت قدیم محله آب انبارنو ساری نیاز به محرکی برای توسعه و تجدید حیات دارد.</p><p><strong>2-5-1- سوالات تحقیق</strong></p><p>سوالات مهم و اساسی مطرح شده در این تحقیق عبارت است از:</p><p>1.آیا ساکنین محله آب انبارنو شهر ساری دارای انگیزه درونی مشارکت در احیاء محله خود می باشند؟</p>

 معلمان می‌باشد و دید فرد را نسبت به جوانب خویش از جمله نگرش‌ها، ارزش‌ها، اهداف، تصورات جسمانی، ارزش شخصی و توانایی‌ها را شامل می‌شود (شفیع‌آبادی، 1384).

به طور کلی، با توجه به مطالب با پژوهنده در پژوهش حاضر در نظر دارد ارتباط ویژگی‌های شخصیت (مدل پنج عاملی) و خودپنداره با کیفیت زندگی در دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه در سال 94 – 1393  مورد بررسی قرار دهد.

2-1- بیان مسأله

در طی دو دهه گذشته کیفیت زندگی[1]  که مفهومی چند بعدی است یکی از مهم ترین موضوعات تحقیقات بالینی بوده است. سازمان جهانی بهداشت آن را چنین تعریف می کند « درک فرد از وضعیت زندگی اش با توجه به فرهنگ و نظام ارزشی و ارتباط آن با اهداف، انتظارات، علایق، استانداردها و تجربیات زندگی» ، این مفهوم تعریف وسیعی دارد که بر وضعیت سلامت فیزیکی، وضعیت روانی، استقلال، ارتباطات اجتماعی و عقاید شخصی فرد تاثیرگذار است (کادنا و همکاران[2]، 2003). کینگ و هیندس ( به نقل از میرشمسی) نیز کیفیت زندگی را به معنای چگونگی زندگی می دانند که در برگیرنده تفاوت های انحصاری افراد است و می تواند افراد را از یکدیگر متمایز سازد (میرشمسی، 2009).

کیفیت زندگی هم عینی و هم ذهنی است. هر محور شامل هفت بعد بهزیستی مادی، سلامت، بهره وری، صمیمیت، بهزیستی هیجانی و اشتراکی است. ابعاد عینی در برگیرنده ی اندازه های مرتبط به بهزیستی ذهنی به لحاظ فرهنگی و ابعاد ذهنی در برگیرنده ی بعد رضایت با اهمیت دادن به فرد است (کوسینس و هانس، 2001؛ ماهر، 1999). کمپل، کانورس و راجرز[3] (1979) ابعاد زندکی را حوزه هایی از تجربه می دانند که برای همه یا بیشتر افراد مهم هستند و تا اندازه ای به تجربه کیفیت کلی زندگی کمک می کنند. آنها همچنین بیان می کنند ابعاد زندگی همانند ابعاد فیزیکی، روانشناختی و اجتماعی زندگی می تواند بر حسب میزان رضایت فرد به کیفیت کلی زندگی کمک می کنند، ارزشیابی شوند ( به نقل ار ساواتزکی، 2007). فالو[4](1990) نیز چهار بعد اساسی کیفیت زندگی را به  عنوان روانشناختی (خلق و خو، استرس هیجانی، سازگاری با بیماری)، اجتماعی (روابط، فعالیت اجتماعی – تفریحی)، شغلی(کار بدون مزد و با مزد) و فیزیکی (پویایی ، درد، خواب و اشتها) بیان می کنند ( به نقل از اوگدان[5]، 2004). کیفیت زندگی افراد تحت تاثیر عوامل متعددی قرار دارد که از جمله آنها می توان به شخصیت افراد اشاره کرد.

شخصیت هر فرد اصلی ترین بعد و ساختار روان شناختی اوست؛ که به شکل گیری سبک زندگی وی کمک می کند. در دهه های اخیر، عده ای با طرح صفاتی، برای شخصیت و استفاده از روش های آماری پیچیده نظیر تحلیل عوامل، توانستند جایگاه مناسبی را در بین متخصصان برای خود باز کنند( امرایی و همکاران،2011). یکی از کارآمد ترین و جامع ترین نظریه های مطرح شده در باب شخصیت، نظریه پنج عاملی کاستا و مک کری است. براساس این دیدگاه شخصیت ساختاری دارای سلسله مراتبی با 5 بعد اصلی در بالاترین مرتبه و قابل فروکاهی به اجزا یا صفات رده پایین تر است . پنج عامل اصلی شخصیت شامل روان نژندگرایی[6] ، برون گرایی[7] ، تجربه پذیری[8]، دلپذیر بودن[9]  و وجدان گرایی[10]  هستند. روان نژندگرایی به تمایل برای تجربه اضطراب، تنش، خودخوری، خصومت، تکانشوری، کمرویی، تفکر غیر منطقی ، اقسردگی و عزت نفس پایین اطلاق می شود. برونگرایی تمایل به مثبت بودن، قاطعیت، تحرک، مهربانی و اجتماعی بودن است. تجربه پذیری  عبارت از تمایل به کنجکاوی، هنر نمایی، خردورزی، انعطاف پذیری، روشنفکری و نوآوری می باشد. دلپذیر بودن به تمایل برای بازگشت، مهربانی، سخاوتمندی، اعتماد ورزی، همدلی، فرمانبرداری و وفاداری اطلاق می شود. وجدان گرایی نیز عبارت از تمایل به سازمان دهی، کارآمدی، قابلیت اعتماد، خویشتن داری، پیشرفت گرایی، منطق گرایی و تعمق است(کوروتکو و هانا[11]،2004؛ مک کری و کاستا[12]،2003).

مفهوم شخصیت از دیدگاه های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته و هر یک از این دیدگاه ها با توجه به فلسفه وجودی و اصول زیر بنایی خود به تعریف شخصیت پرداخته اند. تعریف آلپورت[13] از شخصیت نتیجه بررسی و تجزیه و تحلیل حداقل 50 نوع تعریف شخصیت است. آلپورت شخصیت را چنین تعریف می کند: « شخصیت، سازمان پویایی است که در درون فرد قرار گرفته و شامل سیستم های جسمانی و روانی است که تعیین کننده سازگاری های بی همتای فرد با محیط خود است» (آلپورت،1937، به

یک مطلب دیگر :

تاریخچه ارتباط والدین و فرزندان

 نقل از کوپر و پروین[14]،1998). مک کری و کاستا [15] (2003) بر این باورند که شخصیت از یک منبع درونی منشا می گیرد. با این دید، صفات شخصیت بیشتر متاثر از عوامل زیستی است تا محصول تجربه های زندگی و شکوفایی تمایلات اساسی به وسیله محیط، این تمایلات در طول زندگی فرد، هم بر خودپنداره و هم بر ویژگی ها ی مربوط به سازگاری( نگرش ها ، اهداف شخصی، باورهای خودکارآمدی و…) تاثیر می گذارد. یک سنخ شناسی معروف از صفات شخصیت مدل پنج عامل، گلدبرگ[16] (1992) است. این عومل روان رنجورخویی، برون گرایی، گشودگی، سازگاری و وظیفه شناسی هستند. تحقیقات نشان داده است که برون گرایی و روان رنجورخویی معنادارترین رابطه را با بهزیستی ذهنی دارد. برون گرایی و بهزیستی ذهنی رابطه مثبت و روان رنجورخویی و بهزیستی رابطه منفی دارند(کوسینس و هانس، 2001، به نقل از مک کرا و کاستا،2003 ).

همچنین متغیر دیگری که بر کیفیت زندگی افراد تاثیرگذاراست خودپنداره[17] می باشد که خودپنداره یک رشته صفات و توانایی ها ، نگرش ها و ارزش هایی است که فرد معتقد است او را توصیف کند (محمدی،2008). خودپنداره را می توان درك فرد از خودش دانست كه در نتیجه تجربیات فرد با محیط و رابطه او با دیگران شكل می گیرد(رین و کانینگام[18]،2008) . همچنین خودپنداره فرد ممکن است از خیلی ضعیف یا منفی تا خیلی قوی یا مثبت تغییر یابد، افرادی كه خود پنداره مثبت دارند احساس كفایت كرده و در انطباق وسازگاری با دنیای پیرامون خویش توانا تر بوده اند (کاروین[19]،2000).

خودپنداره برای متخصصان بهداشت روان اهمیت خاصی دارد ، زیرا پندار فرد از شخصیت خود تا اندازه ای زیاد تصور او را راجع به محیط اش تعیین می كند. اگر تصور از خود مثبت و نسبتاً متعادل باشد، شخص دارای سلامت روانی است و اگر به عكس، خود پنداره شخص منفی و نا متعادل باشد، او از لحاظ روانی ناسالم شناخته می شود(حسینیا[20]،2001). خودپنداره ماهیتی روان شناختی دارد و شامل احساس ها، ارزیابی ها، نگرش ها و همچنین توصیف های افراد از خود است. خودپنداره از یکسو به لحاظ بیرونی با خصائص شخصیتی و رفتاری افراد و از سوی دیگر به لحاظ درونی ازطریق چگونگی احساس افراد از خود و جهان اطرافشان و در ارتباط با دیگران مشخص می شود (رین و کانینگام،  2008).

تعدادی از محققان دیگر نیز رابطه بین برون گرایی و روان رنجورخویی و کیفیت زندگی را مطالعه کرده اند. در دو مطالعه توسط موریسون [21]  (1997) رابطه بین کیفیت زندگی با برون گرایی مثبت و معنادار و با روان رنجورخویی منفی و معنادار بود(به نقل از گیبونس، کریت کریستوف، باربر، استیرمن، گالوپ، گلدشتین، تمز و رینگزکورت[22]،2009 ). نتایج مطالعه ی دی نوه و کوپر[23] (1988) نشان داد که برون گرایی با عواطف مثبت و نوروزگرایی با عواطف منفی رابطه دارند، در حالیکه گشودگی هم با عواطف مثبت هم با عواطف منفی به طور مثبتی رابطه داشت. وظیفه شناسی و وجدان هم به عنوان عواملی هستند که بهزیستی فرد را پیش بینی می کنند و با رضایت از زندگی و شادکامی رابطه دارند. کیندرمن ، هویجنن، گوسنز، روئه لوفز، وربینت و لاین [24](2011) بیان می کنند که رفتارهای اجتنابی پیش بینی کننده سطح بالاتر ناتوانی و سطح پایین کیفیت زندگی هستند. با توجه به مطالب عنوان شده در زمینه ویژگی های شخصیت، خودپنداره و کیفیت زندگی، بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین ویژگی های شخصیت ( مدل پنج عانلی) و خودپنداره باکیفیت زندگی در بین دانشجویان انجام شد.

کیفیت زندگی افراد تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به شخصیت افراد اشاره کرد. شخصیت هر فرد اصلی‌ترین بعد و ساختار روان‌شناختی اوست؛ که به شکل‌گیری سبک زندگی وی کمک می‌کند. در دهه‌های اخیر، عده‌ای با طرح صفاتی، برای شخصیت و استفاده از روش‌های آماری پیچیده نظیر تحلیل عوامل، توانستند جایگاه مناسبی را در بین متخصصان برای خود باز کنند (امرایی و همکاران، 2011).  پژوهش‌های هایس[25] و جوزف[26]، ویدیگر[27] و سدلینز[28] در زمینه بررسی عوامل تأثیرگذار در سلامت افراد نشان داد که شخصیت افراد می‌تواند مهم‌ترین عامل تأثیرگذار در سازگاری، سلامتی و کیفیت زندگی آنان به شمار آید و در ایجاد، کاهش یا از میان بردن علائم اختلالات روانی نقش مهمی را ایفا کند (هایس و جوزف، 2003؛ ویدیگر، 2005؛ ویدیگر و سدلینز، 2002).همچنین متغیر دیگری که بر کیفیت زندگی افراد تأثیرگذار است خودپنداره[29] می‌باشد که خودپنداره یک رشته صفات و توانایی‌ها ، نگرش‌ها و ارزش‌هایی است که فرد معتقد است او را توصیف کند (محمدی، 2008). خودپنداره را می‌توان درك فرد از خودش دانست كه در نتیجه تجربیات فرد با محیط و رابطه او با دیگران شكل می‌گیرد (رین و کانینگام[30]، 2008). خودپنداره ماهیتی روان‌شناختی دارد و شامل احساس‌ها، ارزیابی‌ها، نگرش‌ها و همچنین توصیف‌های افراد از خود است. خودپنداره از یکسو به لحاظ بیرونی با خصائص شخصیتی و رفتاری افراد و از سوی دیگر به لحاظ درونی از طریق چگونگی احساس افراد از خود و جهان اطرافشان و در ارتباط با دیگران مشخص می‌شود (رین و کانینگام،  2008).

با توجه به مطالب عنوان شده در زمینه ویژگی‌های شخصیت، خودپنداره و کیفیت زندگی، بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین ویژگی‌های شخصیت (مدل پنج عاملی) و خودپنداره باکیفیت زندگی در بین دانشجویان انجام شد.

[1] .quality of life
[2] . Cadena JM & et all
[3] . Campbel, Convers & Rogers
[4] . Faloo
[5] . Ogdan
[6] . Neuroticism
[7] . Extraversion
[8] . Openness
[9] . Agreeableness
[10] . Conscientiousness
[11] . Korotkov D, Hanna E.
[12] . McCrae RR, Costa PT
[13] . Alport
[14] . Cooper & Pervin
[15] . McCra & Costa
[16] . Goldberg
[17] . self-concept
[18] . Rinn AN, Cunningham LG
[19] . Carven R.
[20] . Hoseinia A.
[21] . Morrison
[22] . Gibbons, Crits-Christoph, Barber, Stirman, Gallop, Goldstein, Temes& Ring-Kurtz
[23] . DeNeve & cooper
[24] . Kinderman, Huijnen, Goossens, Roelofs,Verbunt &Vlaeyen
[25] Hayes

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:00:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم