۲٫ ام اس پیش‌رونده اولیه[۱۰]

 

بیماران با این نوع بیماری به‌تدریج و در طول زمان بدون دوره ­های بهبودی وضعیت وخیم­تری را تجربه ‌می‌کنند و هیچ تمایزی بین بهبودی و وخامت نشانگان وجود ندارد (هرندان[۱۱]، ۲۰۰۳). بیماران با این نوع ام‌اس معمولاً در زمان شروع علائم، بالای ۴۰ سال سن دارند (احمدی آشتیانی و همکاران،۱۳۹۱). این نوع ام‌اس حدود ۱۵ درصد از افراد مبتلا را تحت تأثیر قرار می­دهد. برخلاف ام‌اس عودکننده – بهبود یابنده مردان و زنان به یک اندازه در معرض ابتلا ‌به این نوع ام‌اس هستند (انجمن ام‌اس، ۲۰۰۸).

 

۳٫ ام اس پیش‌رونده ثانویه

 

بیش از نیمی از بیماران ام‌اس نوع عودکننده – بهبود یابنده نهایتاًً وارد یک مرحله پیشرفت مداوم به نام ام‌اس پیش‌روندۀ ثانویه می­شوند (احمدی آشتیانی و همکاران،۱۳۹۱). در این نوع نشانگان بیماری به‌تدریج بدتر می­ شود که ممکن است در این نوع ام‌اس، وهله­های عود و یا حداقل بهبودی وجود داشته باشد یا نداشته باشد. (هرندان، ۲۰۰۳). در این نوع ممکن است عودهای ناگهانی بر سیر مداوم تخریبی که مشخصه این نوع ام‌اس است اضافه شود (احمدی آشتیانی و همکاران،۱۳۹۱).

 

۴٫ ام اس پیش‌رونده- عودکننده[۱۲]

 

نوع پیش‌رونده – عودکننده یکی دیگر از انواع این بیماری است که در واقع همان نوع پیش‌رونده اولیه است که در دوره ­های ناگهانی، علائم جدید یا بدتر شدن علائم قبلی به آن اضافه می­ شود. این نوع تقریباً نادر است. بیمارانی که ‌به این نوع ام‌اس دچار می­شوند از ابتدا دچار ضایعات پیشرفته­ای هستند اما در طی آن دچار حملات حاد نیز می­شوند که علائم آن ظاهر شده و بعد از مدتی از بین می­رود. حدود ۶ تا ۱۰ درصد بیماران ‌به این نوع دچار می­شوند (احمدی آشتیانی و همکاران،۱۳۹۱).

 

۲-۵ فیزیولوژی و علت­شناسی بیماری ام ‌اس

 

در پیرامون رشته­ های عصبی دستگاه اعصاب مرکزی، ماده مهمی به نام میلین وجود دارد که از سلول­هایی با عنوان الیگودنروسیت تشکیل‌شده است. این سلول­ها چندین بار در اطراف یاخته­های عصبی (آکسون­ها) می­تابند تا یک غلاف محافظتی میلین شکل گیرد. میلین باعث افزایش سرعت انتقال سیگنال­های عصبی در آکسون­ها می­ شود و به حرکت سریع­تر و آسان­تر پیام­های عصبی از مغز به دیگر جاهای بدن کمک می­ کند. میلین در ام‌اس توسط سیستم ایمنی بدن مورد حمله قرار ‌می‌گیرد. ام‌اس یک بیماری خود ایمنی است. این بدان معنا است که دستگاه ایمنی بدن که به‌طورمعمول کارش مبارزه با عفونت­هاست بافت­های خودی را با اجسام خارجی همچون باکتری­ ها اشتباه گرفته و به آن‌ ها حمله می­ کند. در ام‌اس دستگاه ایمنی به پوشش میلین پیرامون رشته­ های عصبی یورش می­برد. این وضع سبب آسیب دیدن میلین شده و بخشی از آن یا همه آن از روی رشته عصبی کنده شده و زخم­هایی به‌جا می­ماند که به آن‌ ها ضایعه، پلاک یا اسکلروز نیز می­گویند. آسیب وارد آمده بر میلین منجر به اختلال حرکت پیام­ها در راستای رشته عصبی می­گردد. ممکن است پیام آهسته یا نامفهوم گردیده یا از یک رشته عصبی به دیگری منتقل شود (اتصالی کند)، یا کلاً رد شود (انجمن ام‌اس، ۲۰۰۸).

 

علت ام‌اس ناشناخته است، ولی مدارک نشان می­ دهند که این بیماری به طور ژنتیکی در افرادی که بیشتر با عامل­های محیطی مواجه هستند، پیشرفت می­ کند (پارسا و حسینی، ۱۳۹۱).

 

ام‌اس مستقیماً به ارث نمی­رسد و برخلاف برخی عارضه­ها تنها یک ژن به بروز آن نمی­انجامد. این احتمال وجود دارد که آمیزه­ای از ژن­ها برخی از افراد را برای ابتلا به ام‌اس بیشتر مستعد سازد؛ ولی این ژن­ها در میان همه افراد جمعیت نیز وجود دارد. پس ژن­ها تنها بخشی از ماجرا هستند. ام‌اس در مناطق دور از استوا شایع­تر است. در کشورهایی همچون مالزی و اکوادور ام‌اس تقریباً ناشناخته است؛ ولی در انگلستان، آمریکای شمالی، کانادا و اسکاندیناوی به نسبت شایع­تر است. دلیل این امر مشخص نیست ولی این امکان دارد که یک عامل محیطی که شاید باکتری یا ویروس باشد در این زمینه نقش بازی کند. تاکنون هیچ ویروسی که در ام‌اس تأثیرگذار باشد شناخته‌نشده است. برخی تحقیقات نیز نشان داده ­اند که ویتامین D، که عموماً از طریق قرار گرفتن در معرض نور خورشید حاصل می­ شود، می ­تواند یکی از عوامل باشد (انجمن ام‌اس، ۲۰۰۸).

 

۲-۶ مدل زیستی- روانی- اجتماعی ام ‌اس

 

مدل زیستی– روانی– اجتماعی بر این فرض استوار است که عوامل متعددی درکنش متقابل با یکدیگر، بیماری را به وجود آورده و بر واکنش­ها نسبت به آن تأثیر می­گذارند؛ ‌بنابرین‏ مدل زیستی– روانی– اجتماعی اشاره ‌به این دارد که ذهن و بدن در کنار یکدیگر، سلامت و بیماری را تعیین ‌می‌کنند. این مدل بر پایۀ تحلیلی نظام­مند بناشده که مسائل بیمار را در شرایط خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی که از آن‌ ها جدایی‌ناپذیر است، در نظر ‌می‌گیرد (شفعتی و زاهدی، ۱۳۹۱). انگل (۱۹۸۰)، پیشگام مدل زیستی– روانی– اجتماعی بیماری بود. در این مدل فرد به عنوان یک سیستم از عناصر بیولوژیکی، روانی و اجتماعی در نظر گرفته می­ شود. ‌بنابرین‏ در هنگام درمان فرد مبتلا به یک بیماری پزشکی، باید این بیماری در چارچوب روابط پیچیدۀ تجربه ­های جسمی، روانی و اجتماعی هر فرد در نظر گرفته شود (کلانسی[۱۳] ،۲۰۱۳).

 

فردی که به بیماری ام‌اس مبتلاست نشانگان مختلف فیزیکی، شناختی و هیجانی را تجربه می­ کند. علاوه بر این، متغیرهای فردی در افراد مبتلا توسط سیستم­ها و دیگر اتفاقات مهم زندگی که بیمار نیز بخشی از آن است تحت تأثیر قرار ‌می‌گیرد. روابط شخصی، محیط فیزیکی و ارتباطی باید در تجربیات کلی سازگاری و زندگی فرد مبتلا به ام‌اس نیز در نظر گرفته شود. سازگاری مثبت در افراد مبتلا به ام‌اس با عواملی مانند پذیرش بیماری، سبک کنار آمدن متمرکز بر مشکل، سطوح بالای خوش‌بینی و اعتمادبه‌نفس بالا با توجه به مدیریت بیماری و زندگی روزمره، دریافت حمایت اجتماعی و روابط مثبت با یک دوست یا خانواده مرتبط است (آرنت و راندولف، ۲۰۰۶؛ دنیسون و همکاران؛ موهر و همکاران؛ پاکنمن، ۲۰۰۶،۱۹۹۹، به نقل از کلانسی). ازاین‌رو، فاکتورهای روانی– اجتماعی می ­توانند تأثیرگذار باشند یا تحت تأثیر پیامدهای فیزیکی یا شناختی مرتبط با بیماری قرار گیرند (کلانسی،۲۰۱۳). ‌بنابرین‏ در نظر گرفتن مؤلفه‌های فیزیولوژیکی، روانی-اجتماعی و همین‌طور شناختی در توانبخشی بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد عودکننده – بهبود یابنده بااهمیت است.

 

۲-۷ مؤلفه­ های شناختی در بیماری ام ‌اس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...